(قسمت اول)
مشخصه او این بود که در اتاقش همیشه باز است. بهجز مواقعی که با هیات رییسه فدراسیون فوتبال جلسه داشت و یا وقتی میهمانی ویژه از فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا میرسید، کسی پشت در اتاقش معطل نمیشد. یک بار همصدایش را وسط جلسه هیاترییسه فدراسیون فوتبال انداخته بود ته گلویش و داد زده بود: «چرا باید فدراسیون من خبرچین داشته باشد؟»
«مهدی تاج» هم جواب داده بود: «شما در اتاقت را ببند، مردم را خبرچین نکن!»
این زندگی مدیریتی «علی کفاشیان» در فدراسیون فوتبال بود؛ مردی که کسی او را پشت میزش در اتاق خود ندید. از وقتی وارد اتاق ریاست فدراسیون فوتبال شد، انواع تحمیلها را به جان خرید؛ اول به دستور «محمود احمدینژاد» مجبور شد «علی دایی» را سرمربی تیم ملی کند و بعد به دستور «محمد علیآبادی»، علی دایی را عزل کرد.
علیآبادی میخواست «محمد مایلی کهن» سرمربی باشد و او مجبور شد به این خواسته تن بدهد. دو هفته بعد، بیانیهای که مایلی کهن علیه «امیر قلعهنویی» نوشته بود را به نام استعفای سرمربی تیم ملی معرفی کرد تا برکنارش کند. در آن نامه هیچ اشارهای به قطع همکاری با فدراسیون و تیم ملی نشده بود. بعد «افشین قطبی» را با فشار هیاترییسه فدراسیون فوتبال و شخص مهدی تاج روی نیمکت تیم ملی نشاند.
ایران به جام جهانی ۲۰۱۰ نرسید، در جام ملتهای قطر هم با افشین قطبی حذف شد. حالا او مانده بود و یک فدراسیون سراسر ناکامی. در مصاحبههایش میگفت: «گزینه اول ما سرمربی ایرانی است.»
همین شاید خشم «عادل فردوسی پور» را در برنامه «90» برانگیخت؛ جایی که در گفت و گو با رییس وقت فدراسیون فوتبال به او کنایه زد و گفت: «شما حتی هنوز اختیار برداشتن آن لیوان آب جلویتان را هم ندارید.»
این داستان برداشتن لیوان از روی میز، برمی گشت به دورانی که محمد علیآبادی رییس وقت سازمان تربیتبدنی بود و کفاشیان باید به دستور او و بالادستیها، علی دایی را نصب و بعد عزل میکرد.
حالا داستان کمی فرق داشت؛ جام ملتهای آسیا به پایان رسیده بود. افشین قطبی درحالیکه هنوز با تیم ملی ایران قرارداد داشت و وارد جام ملتها نشده بود، با ژاپنیها قراردادی سه ساله بست. تیم مقابل کره جنوبی حذف شد و بعد با مربی گری موقت «علیرضا منصوریان»، مقابل روسیه قرار گرفت. بازی را ایران با تک گل «محمدرضا خلعتبری» در حالی برد که «یورو اسپورت» و «رویترز» نوشتند: «بازی بزرگ در امارات یک میهمان ویژه داشت.»
در شبی که ایران موفق شده بود روسیه را شکست دهد، نگاهها به سوی سکویی چرخید که «کارلوس کی روش» روی آن نشسته بود؛ یک میهمان ویژه. کی روش پیش از آن برای مدتی سرمربی تیم ملی امارات بود. میگفتند «دیک ادوکات»، سرمربی هلندی وقت تیم ملی روسیه رفتنی است. حضور سرمربی اسبق تیم ملی پرتغال و «رئال مادرید» و البته دستیار ستوده شده «الکس فرگوسن» نمیتوانست برای نیمکت ایران شائبه برانگیز باشد.
کفاشیان هم زیر بار نمیرفت. در یکی از همان روزهایی که در اتاقش باز بود و میهمانها، کارمندان، نایب رییس ها و معاونانش میآمدند و میرفتند، روبه روی دو خبرنگار نشست (یکی خود من). تلفن همراهش روی میز مداوم زنگ میخورد. صفحه تلفن را نگاه میکرد و دوباره روی میز میگذاشت. بلند میشد، بهکارهایش میرسید و برمیگشت. تا جایی که بحث به قاب یک گپ دوستانه رسید به انتخاب سرمربی تیم ملی. خندید و گفت: «فقط مربی ایرانی.»
بعد وقتی زیر فشار سؤال و جوابها قرار گرفت، تلفن همراهش را از روی میز بلند کرد و گفت: «ببینید! این تلفن همراه من است. از صبح 10 نماینده مجلس دارند زنگ میزنند که فلانی را بکن سرمربی تیم ملی. من برای اولین بار اختیار تام گرفتهام. گفتهاند مربی بزرگ بیاور، پولش را میدهیم. اما من فعلاً به همه میگویم ایرانی.»
نقشه راه مشخص بود. میخواستند یک اسم و رسم دار پیدا کنند. کمیته فنی فدراسیون فوتبال بهمن ماه سال ۸۹ خورشیدی با حضور «هومن افاضلی»، «فریدون معینی»، «مرتضی محصص» و «محمد احسانی» شکل گرفت. به این جمع، «عباس ترابیان» هم اضافه شد. ترابیان بهعنوان مدیری که سابقه حضور در وزارت نفت را داشت، وظیفه رایزنیهای خارج از کشور را برعهده گرفت. «محمدمهدی نبی»، دبیرکل وقت هم وظیفه حفاظت از اطلاعات و رایزنیها را برعهده داشت. حتی قرار بود مهدی تاج که آن روزها به عنوان نایب رییس وارد ساختمان فدراسیون فوتبال میشد، از روند مذاکرات مطلع نباشد. علی کفاشیان به صورت مستقیم فقط و فقط به شخص «علی سعیدلو» اطلاعات میداد.
هومن افاضلی بهاشتباه اولین کد را به یک خبرنگار داد وقتی در گفتوگویی شبانه به دوست قدیمی خود گفت: «یکی از گزینهها فوقالعاده است. همینقدر بدان که هم رئال مادرید بوده و هم منچستر.»
چه کسی بهجز کارلوس کی روش هر دو نیمکت را تجربه کرده بود؟
فدراسیون فوتبال داشت با کارلوس کی روش، «فاتحتریم» و «کارلوس آلبرتو پریرا» مذاکره میکرد. همسر کارلوس، بانویی ایرانی است به نام «لیلا» که نزدیک به چهار دهه قبل با او ازدواج کرده است. بیمیل نبود که سرزمین همسرش را بهعنوان مقصد بعدی انتخاب کند. فاتحتریم هم چراغ سبز نشان داد. اما عباس ترابیان سرانجام توانست کارلوس کی روش را در سفارت ایران در پرتغال ملاقات کند.
یک گفتوگو از عباس ترابیان با برنامه رادیویی «چهار-چهار-دو» بهجا مانده که ترابیان به عنوان رییس وقت روابط بینالملل فدراسیون فوتبال در اولین روزهای اسفندماه سال ۸۹ از مذاکرات با کارلوس کی روش رمزگشایی کرده است: «من از کی روش دعوت کردم تا بازی ایران و روسیه را در امارات ببیند. قبول کرد و با هزینه ما به امارات آمد اما بعد از آن ملاقاتی با هم در لیسبون داشتیم. به من گفت شنیدهام هنوز در تهران مردم با شتر جابه جا میشوند. از او دعوت کردم نه برای مربی گری که فقط برای یک روز میهمان ما در تهران باشد. آمد، تهران را دید و وقتی داشت برمیگشت، به من گفت تمام دیدگاههای من عوض شد.»
علی سعیدلو بهعنوان رییس وقت سازمان تربیت بدنی، بعد از مذاکرات اولیه با سرمربی پرتغالی به کفاشیان وعده داد تمامی هزینههای لازم برای استخدام این مربی تأمین خواهد شد. کفاشیان در جلسه هیاترییسه فدراسیون فوتبال در اسفندماه سال ۸۹ گفته بود: «حتی اگر سازمان بدقولی کند و نیمی از این هزینه را هم بدهد، میتوانیم از عهده استخدام کی روش بر بیاییم.»
رقم درخواستی کی روش بعد از سفر یک روزه به تهران، دو میلیون یورو در سال بود.
قرارداد نوشته و ارسال شد. جواب کی روش حیرتانگیز بود. او در نامهای محبتآمیز خطاب به کفاشیان نوشت: «همسرم با حضور من در ایران مخالف است.»
عباس ترابیان همان شب در برنامه 90 گفت: «احساس میکنم خستگی یک عمر به تن من مانده.»
علی کفاشیان در همان برنامه در گفتوگویی تلفنی به عادل فردوسی پور گفت: «دیگر مسلماً مربی ما ایرانی خواهد بود.»
وقتی رییس داشت از قطعی بودن حضور یکی از گزینههای ایرانی (امیر قلعهنویی یا منصور ابراهیمزاده) حرف میزد، «محمدمهدی نبی»، دبیرکل وقت فدراسیون بهصورت مستقیم با کارلوس وارد مذاکره شد. بندهای قرارداد کمی تغییر کردند و مهمترین خواستههای کی روش به قراردادش اضافه شد:«در صورت جنگ داخلی یا خارجی، قرارداد فسخ میشود؛ انتخاب دستیاران برعهده سرمربی تیم خواهد بود و در صورت برآورده نشدن شروط، قرارداد فسخ خواهد شد.»
بعد در آخرین روزهای اسفندماه، عباس ترابیان به پرتغال میرود تا مذاکرات به صورت مستقیم ادامه پیدا کند. نتیجهاش میشود قطعی شدن حضور کارلوس کی روش در ایران برای سه و نیم سال مربی گری مشروط و هرسال قابلفسخ و قابل تمدید. کفاشیان در تعطیلات نوروزی سال ۹۰ درحالیکه به نظر سرمست از مصالحه با کی روش به نظر میرسید، به «ایسنا» گفت: «آن چه لازم بود برای توافق با کی روش به دست آمده و فقط اختلافاتی جزیی باقیمانده است.»
مهمترین نکته در مورد حضور کارلوس کی روش در ایران، در نوع و زمان عقد قرارداد بود. او روز ۱۵ فروردینماه ۹۰ از فرودگاه مستقیم به ساختمان سازمان تربیتبدنی میرود، کنار علی سعیدلو مینشیند و قراردادش را در حضور رییس وقت سازمان تربیت بدنی امضا میکند. اولین عکسی که ثبت میشود، از دست دادن سعیدلو و کی روش است نه کفاشیان و کی روش! سعیدلو چنان از دیدار با مرد پرتغالی به وجد آمده بود که لب به تمجید او باز کرد. ایسنا همان روز به نقل از وی گزارش داد: «مردم ما شما را بهاندازه ۵۰ سال میشناسند. شما سابقه خوبی در فوتبال جهان دارید. بازیکنان ما هم در زمین فوتبال مانند یک سرباز در خدمت ایران میمانند.»
این اما آخرین تمجیدها از کی روش توسط یک مقام دولتی ایران بود. بعدازآن، آرامآرام ورق برگشت.
ادامه دارد...
ثبت نظر