close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

جدال مرگبار سه قطب سیاسی در ایران: احمدی نژاد، هاشمی و خامنه ای

۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
امید معماریان
خواندن در ۸ دقیقه
جدال مرگبار سه قطب سیاسی در ایران: احمدی نژاد، هاشمی و خامنه ای
جدال مرگبار سه قطب سیاسی در ایران: احمدی نژاد، هاشمی و خامنه ای

علیرغم اینکه دهها تن از شخصیت های سیاسی و مدیران سابق دولتی و حکومتی در انتخابات ریاست جمهوری خردادماه ثبت نام کرده اند، اما  با پایان یافتن ثبت نام‌ها مثلت اصلی انتخابات را می توان در سه کاندیدایی که عملا از سه اردوگاه متفاوت، سه طرزتفکرمختلف به مدیریت کشور و مناسبات آن و از همه مهمتر سه نوع رابطه متفاوت با رهبر ایران دارند مشاهده کرد: سعیدجلیلی، رحیم مشایی و اکبرهاشمی (بهرمانی) رفسنجانی.

درمیان ۶۸۶ نفری که کاندیدای ریاست جمهوری شده اند، غیر از مستقل‌هایی که نه پایگاه اجتماعی مشخصی دارند و نه از حمایت گروه های سیاسی در بدنه و خارج از بدنه قدرت برخوردارند، افراد باقی مانده به نوعی به سه کاندیدای مطرح شده و یا حامیان آنها نزدیک هستند و خیلی دور از ذهن نیست که بسیاری از آنها تا پیش از برگزاری انتخابات به نفع یکی از کاندیداهای یادشده کنار بکشند.

برای مثال، افرادی مانند علی اکبر ولایتی، که در سال ۸۴ به نفع هاشمی رفسنجانی کنارکشیده بود گفته است که در این انتخابات به نفع کسی کنار نخواهد کشید، مشاور بین الملل رهبراست و اگر مجموعه نزدیک به رهبری روی انتخاب جلیلی اجماع داشته باشند، به نفع او کنار خواهد رفت. به همین ترتیب محمدباقرقالیباف عضوائتلاف پیشرفت و شهردارفعلی تهران نیز تابعی از جریانات اصلی نزدیک به رهبری است و خود توان بالقوه ای برای کسب کرسی ریاست جمهوری ندارد. محمدحسن ابوترابی فرد، کاندیدای نهایی «ائتلاف پنج گانه اصول گرایان» هم دور از ذهن نیست که با اشاره ای از سوی دفتررهبری، سمعاوطاعتا کند و به زندگی عادی خود باز گردد. هرچند ممکن است به خاطر اطاعت امر خود با سمت و یا پستی و یا امتیازات دیگری قدر ببیند. به همین استدلال کامران باقری لنکرانی هم کاندیدای جدی به شمار نمی رود.

جدال مرگبار سه قطب سیاسی در ایران: احمدی نژاد، هاشمی و خامنه ای

افرادی مانند حسن روحانی و حتی جواداطاعت، بوروکراتی که در درخشان ترین زمان خود یک مدیرمیانه وزارت کشور بود، نیز تابعی از حضور هاشمی رفسنجانی خواهند بود. یعنی اگر هاشمی در انتخابات بماند، آنها به نفع او کنار خواهند رفت. همانند مصطفی پورمحمدی که اگر چه وزیر کشوردولت اول احمدی نژاد بود، اما مهمتر اینکه معاون وزیر اطلاعات دولت هاشمی بوده. یکی از فعالان ستادهای انتخاباتی به من گفت که او چراغ حمایت از هاشمی راسبز کرده است و بنابراین از هم اکنون باید او را در ارودگاه هاشمی دید. همین طور محمد شریعتمداری، وزیر بازرگانی دولت محمدخاتمی، که او نیز از هم اکنون پشت هاشمی رفسنجانی صف کشیده است.  

کاندیداهایی همچون کاظمی وزیررفاه اول دولت احمدی نژاد و همچنین داووداحمدی نژاد ویا ابراهیم اصغرزاده عضوشورای اول شهر تهران نیز به دلایل مختلف، نه شانسی برای خیزبرداشتن به سمت کرسی ریاست جمهوری دارند، نه حتی کنار رفتن آنها به نفع کاندیدای دیگر برای آنها امتیازی خواهد داشت. اصغرزاده از فیلتر شورای نگهبان رد نخواهد شد و اگر رد بشود نه مورد وثوق محافظه کاران است نه در میان اصلاح طلبان جایگاهی دارد و هیچ پایگاه قابل اتکاء سیاسی و اجتماعی برای ایجاد شور واشتیاق اجتماعی به صورت مستقل ندارد.

کاندیداهای دیگری هم هستند که به نظر می رسد گزینه‌های دوم و سوم محموداحمدی نژاد به شمار می روند: محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد یا علی اکبر جوانفکر در زمره چنین افرادی هستند. در واقع این سناریو مطرح شده است که اگر شورای نگهبان رحیم مشایی را رد صلاحیت بکند و فشارهای احتمالی سیاسی و غیرسیاسی محموداحمدی نژاد از جمله تاکتیک «بگم بگم»، واقعا سمبه پرزوری نداشته باشد و مرشدش را از فیلتر شورای نگهبان رد نکند، آنگاه همه حمایت او پشت یکی از افراد معتمدش که تاییدصلاحیت شده اند قرارخواهد گرفت. اگررحیمی و جوانفکر بهترین گزینه های احمدی نژاد باشند، از همین ابتدا باید گفت که او همان بهتر که تمام انرژی خود را روی تایید صلاحیت مشایی بگذارد. چون هم رحیمی به خاطر پرونده های اقتصادی در قوه قضاییه شانس کمی دارد هم جوانفکر به خاطر محکومیت قضایی و سوابق محدودش به دشواری بتواند شورای سختگیر نگهبان را برای تایید صلاحیت خود متقاعد کند.

بنابراین سه قطب اصلی انتخابات، عملا سه جریانی هستند که هم اکنون کاندیداهای نمایش داده آنها همان هاشمی رفسنجانی، جلیلی و مشایی هستند. هر سه این کاندیداها، حامیان و دیدگاه های کاملا متفاوتی با یکدیگر دارند. هاشمی رفسنجانی، در حال حاضر تنها شخصیتی است که گروه موسوم به اصلاح طلبان می تواند اجماع نسبتا قابل توجهی ایجاد و از توان بالقوه و بالفعل تشکیلاتی خود برای حمایت از او استفاده کنند. اگر چه هنوز هواداران دوآتشه میرحسین موسوی و مهدی کروبی در خصوص اینکه چگونه با کاندیداتوری هاشمی مواجه شوند تردیدهایی دارند(‌خیلی از این افراد تا قبل از حضور خاتمی سخن از تحریم انتخابات می گفتند). برخی از افردا نزدیک به ستادهای موسوی وکروبی در سال ۸۸ به من گفتند که با نزدیک شدن به انتخابات بخش های عمده اصلاح طلبان و حتی طرفداران رهبران اصلاح طلبی که بیش از دو سال است که درحصر خانگی هستند به هاشمی خواهند پیوست.

سعیدجلیلی، دبیر شورای امنیت ملی، مورد وثوق سیدعلی‌خامنه ای و افراد قدرتمند اوست. مهمترین مشکل جلیلی این است که شخصیت جذابی جلوی دوربین ندارد، آرام و بی روح حرف می زند، سخنانش قابل فهم نیست و در مجموع چهره جذابی برای جلب گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی ندارد و تنها برگ بازی او تلاش برای گرفتن رای از گروه پایه رای احمدی نژاد، یا طبقات آسیب پذیر اقتصادی و شهرهای کوچک و روستاها و افراد مذهبی وفاداربه رهبر (ونه حتی نظام) خواهد بود که آن  هم با توجه به اینکه احمدی نژاد هشت سال مدام در حال پیکارانتخاباتی مداوم در این مناطق بوده است، کار بسیار دشواری به نظر می رسد. به علاوه، اینکه کاندیدای رهبر بودن هم چقدر می تواند در این انتخابات با توجه به آنچه در انتخابات قبلی رخ داد یک مزیت به شمار رود، خود جای تردید بسیاری دارد.

قطب رهبری، اگرچه ممکن است طی روزهای آینده با ارزیابی ویژگی های کاندیداهای مطیع، علی خامنه‌ای گزینه دیگری را به عنوان نفراصلی قبول کند، اما در هر صورت این قطب انتخابات همچنان پر قدرت ترین جناح حاضر در صحنه است که علاوه بر حمایت رهبر و شورای نگهبان، حمایت نهادهایی مانند سپاه پاسداران را هم به همراه خود دارد و چه سعیدجلیلی باشد چه کاندیدای دیگری، رقیب جدی برای قطب های دیگر خواهد بود. به علاوه قطب رهبری، از حضور مصطفی محمدنجار، وزیرکشوراحمدی نژاد، نیز برخوردار است که به نظر می رسد به جای رئیس خود در کابینه، همراهی کامل با سپاه پاسداران وبیت رهبری دارد.  اگر ناشناخته بودن، غیرجذاب بودن و بی کارنامه بودن جلیلی (درمقایسه با فردی مانند قالیباف) کار دستش بدهد و بیت رهبری به این نتیجه برسد که حتی با تقلب هم احتمال بیرون آوردن نام سعیدجلیلی از درون صندوق رای بسیار دشوار است، آنگاه گزینه محمدباقرقالیباف، شاید شانس بیشتری برای رهبری به همراه داشته باشد. به خصوص آنکه قالیباف، طی هفته های گذشته با سخنان خود هم مرزبندی جدی ای با هاشمی رفسنجانی و هم با تیم محموداحمدی نژاد داشته است تا خود را به رهبری نزدیک تر کند.

قطب هاشمی، اما پیچیدگی بیشتری دارد. درگمانه‌زنی‌های روزهای اخیر، این بحث مطرح شده که هاشمی رفسنجانی تنها به قصدمحک اعتبار خود در میان نهادهای نظام وارد شده و ممکن است پس از تایید صلاحیت شدن از سوی شورای نگهبان، کنار بکشد و همه حمایت خود را در اختیار یکی از کاندیداهای دیگر، از جمله حسن روحانی یا یکی از کاندیداهای دیگری که نزدیک به اصلاح طلبان به شمار می رود، قرار دهد. اگر هاشمی کنارنرود، احتمال اجماع بخش عمده ای از نخبگان سیاسی و طبقه متوسط شهری برای رای دادن به او دور از انتظار نیست. حضور هاشمی به شدت جریان انتخابات را قطبی خواهد کرد و از هم اکنون می توان درگیری های خیابانی بین هواداران او و دیگر کاندیداها را حتی پیش از انتخابات انتظار کشید. انتخاب شدن هاشمی رفسنجانی، کابوسی برای همه کسانی است که در طی بیش از هشت سال گذشته، این سیاستمدار ۷۹ ساله را آماج حملات خود قرار داده اند و به همین جهت راه بسیار دشواری پیش روی او خواهد بود.

قطب مشایی، شاید نه مهمترین اما تعیین کننده ترین بخش معمای انتخابات ریاست جمهوری خردادماه باشد. تایید صلاحیت مشایی، انتخابات پیش رو را به یک جدال تمام عیار بین کاندیداها تبدیل خواهد کرد. اگر مشایی ردصلاحیت شود، آنگاه باید به انتظار نشست و دید که محمود احمدی نژاد چگونه به این تصمیم واکنش نشان می دهد. در این صورت باید دید آیا کاندیداهای دوم و سوم و چهارم او هم ردصلاحیت می شوند و راه را برای اینکه از فرد دیگری حمایت کند، باز می کند؟ یا اینکه اساسا این شانس از احمدی نژاد گرفته می شود تا یکی از حواریونش را جایگزین خود در خیابان پاستور کند. مهمتر آنکه آیا احمدی نژاد توان آن را خواهد داشت که با اراده شورای نگهبان مخالفت کند و بازی انتخابات را به آتش بکشد یا اینکه مطیعانه به برگزاری انتخابات ادامه خواهد داد. هر یک از این گزینه ها سرنوشت انتخابات پیش رو را می تواند به شکل قابل توجهی دگرگون کند.

در واقع جدال اصلی در این انتخابات، بین هاشمی رفسنجانی، سیدعلی خامنه ای و محموداحمدی نژاد است که برای هر یک انتخاب رئیس جمهور مساله مرگ و زندگی سیاسی است و برای همین با همه قوا هر یک پا به صحنه خواهند گذاشت و یک ماه آینده را به ماهی پرتلاطم و تعیین کننده در سرنوشت سیاسی گروه های مختلف تبدیل خواهند کرد. مهمترین ویژگی این انتخابات شاید این باشد که برای دو قطب حاضر - هاشمی رفسنجانی و محموداحمدی نژاد - رنگی بالاتر از سیاهی نیست و چیزی برای از دست دادن برای آنها وجود ندارد که همین موضوع ریسک پذیری آنها رابسیار بالا می برد. برای علی خامنه ای هم تصور اینکه مثلا یک بار دیگر هاشمی رئیس جمهور شود و یا بخواهد هفته ای یک بار پذیرای رحیم مشایی شود، مثل خوردن قرص سیانور است. برای همین این انتخابات، هر چه که نداشته باشد، از نقطه نظر درجه هیجان و همچنین قطبی شدن جامعه و نیروهای سیاسی، نسبت به انتخابات گذشته در چند دهه اخیر می تواند جدالی کم سابقه و مرگبار(ازنظرسیاسی) را رقم بزند.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

rekimz
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲

...شبکه ی کشوری ره پویان که در نمایش مردم-داری آقای «علی رضا زاکانی» کار پادآگاهی اثربخشی کردند را ناگفته و ناپرداخته رها کرده اید! به گمان بنده ایشان شاید از اندک عاقل ترین و (پنهان) کارسازترین حکومت-مداران کنونی باشند... کارکشته تر از «جلیل سعیدی» شان! گر چه که در این شلوغی بازارِ همآوردی(رقابت)، شعبده ای پیچانده ت ر و دشوارتر از رأی گیری ۱۳۸۸ برای فرمهانِ مردم شدن ایشان نیاز است! ... بیشتر

shan Ti
shan Ti
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲

خدا به داد مردم عامی برسد...

بلاگ

احمدی نژاد در گوش مشایی: بگید که من مرخصی گرفتم!

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲
سعید کمالی دهقان
خواندن در ۲ دقیقه
احمدی نژاد در گوش مشایی: بگید که من مرخصی گرفتم!