انتشار سخنان رهبر ایران در دیدار با فرماندهان سپاه با بازتابهای سریع و گستردهای روبهرو شده است؛ به ویژه این بخش از سخنان او که از حرکتهای دیپلماتیک که به تعبیر علی خامنهای، «نرمش قهرمانانه» باشند، حمایت و استقبال کرد. البته این نخستین بار نیست که وی به نرمش قهرمانانه اشاره میکند. او 14 شهریور امسال نیز در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری گفت: «نرمش و انعطاف هنرمندانه و قهرمانانه در همه عرصههای سیاسی، مطلوب و مورد قبول است اما این مانور هنرمندانه نباید به معنای عبور از خط قرمزها، بازگشتن از راهبردهای اساسی و توجه نکردن به آرمانها باشد.» با این وجود، تاکید و تکرار این بخش از سخنان در حضور فرماندهان سپاه که وفادارترین چهرههای نظامی و حتی سیاسی به آیتالله خامنهای به شمار میروند، نشان میدهد این تعبیر فراتر از یک تعبیر کلامی و به عنوان یک رویکرد جدید است.

اما نرمش قهرمانانه را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ رهبر ایران در توضیح بیشتر، به یک شرط اصلی برای انجام این نوع نرمش دیپلماتیک اشاره کرده است: « یک کُشتیگیر فنی نیز برخی مواقع به دلیل فنی، نرمش نشان میدهد اما فراموش نمیکند که حریفش کیست و هدف اصلی او چیست؟» مهمترین برداشتی که با توجه به کلیات گفتههای رهبر ایران میتوان داشت، این است که او اولا تاکید دارد ابتکارات دیپلماتیک دولت روحانی محدود به حوزه فنی برنامه هستهای باشد. پیش از این رهبر ایران گفته بود باوجود نبود خوشبینی به مذاکره با آمریکا، مجوز برخی مذاکرههای موردی صادر شده است. سخن گفتن از مذاکرههای موردی در واقع، مصداقی از دلیل فنی نرمش دیپلماتیک است. حسین موسویان، عضو پیشین تیم هستهای ایران هم خبر داده بود که از سوی رهبر ایران، اجازه مذاکره مستقیم با آمریکا به حسن روحانی داده شده است.
نکته دوم اما این است که رهبر ایران انتظار دارد دولت یازدهم در حاشیه این ابتکارات، در مقام دفاع از حکومت از منظر سیاسی، کاملا قوی عمل کند. در سخنرانی امروز خویش نیز او بارها از حقانیت جمهوری اسلامی، شکست غرب، ارایه یک مدل جدید به جهان، عدم بهانه جویی، تغییر در مسیر و ... سخن گفت و تاکید کرد تمام مناسبات کشورهای غربی با ایران از جمله پرونده هستهای، باید در چارچوب چالش کلان و اساسی غرب با اسلام و حکومت ایران، ارزیابی و تحلیل شود.
سوی دیگر سخنان علی خامنهای، تلاش او برای آمادهسازی افکار عمومی، بهویژه اصولگرایان رادیکال در رویارویی با ابتکارات احتمالی دولت روحانی است. حسن روحانی با فضای منفی دوران مدیریت خود در پرونده هستهای ایران به خوبی آشناست. این فضای منفی به شکلگیری برخی تجمعهای دانشجویی علیه وی منجر شد و اگرچه رهبر ایران در مواردی به دفاع از تصمیمهای گرفته شده در مورد پرونده هستهای پرداخت ولی در نهایت گفت عقبنشینی صورت گرفت و با دستور او، به این عقب نشینی خاتمه داده شد. در سالهای اخیر، اصولگرایان بارها با استناد به سخنان آیتالله خامنهای، روحانی را متهم به سازش با غرب کردهاند. حمایت کلی رهبر ایران میتواند نوعی دخالت پیشگیرانه برای مساعدسازی فضای سیاسی داخلی باشد. هر چند ممکن است در آینده، مانند سالهای پیش، او نیز به همراهی مخالفان بپردازد.
روی سوم ماجرا را باید از نگاه خارجی تحلیل کرد. در سالهای اخیر، بهویژه در دولت دوم محمود احمدی نژاد، چندگانگی موجود در عرصه سیاست خارجی سبب فشل شدن حداکثری دستگاه سیاست خارجی بود. عمده تحلیل طرفهای مذاکره در ایران این بود که حرف نهایی را در ایران، علی خامنهای میزند و همین سبب بیاعتباری نسبی دولت در عرصه دیپلماتیک شده بود. نامهنگاریهای اوباما به رهبر ایران متاثر از همین وضعیت انجام میشد. در شرایط تازه، رهبر ایران میخواهد نوعی پیام انسجام دیپلماتیک به جهان نیز صادر کند.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و مسوول پرونده هستهای در جلسه رای اعتماد خویش، یکی از مهمترین محورهای مورد تاکید خود را منسجم سازی دستگاه سیاست خارجی اعلام کرد و گفت باید از ایران تنها یک صدا شنیده شود. حمایت کنونی آیتالله خامنهای، گامیدر این مسیر است.
اما آیتالله خامنهای، پیشینه تاریخی هم برای ماجرا برشمرده است: «بنده معتقدم به همان چیزی كه سالها پیش نامگذاری شد؛ به نرمش قهرمانانه.» افزون بر تاریخ معاصر و فراز و نشیبهای پرونده هستهای ایران در دوران مسوولیت حسن روحانی، بخشی از این پیشینه تاریخی را میتوان در تاریخ اسلام که از حوزههای مورد علاقه رهبر ایران است، مشاهده کرد. او بارها در تصمیمگیریهای سیاسی، خود را به رهبران صدر اسلام تشبیه کرده است. در سالهای گذشته، تصمیم او در برخورد سیاسی با میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به برخورد امام اول شیعیان با دو تن از نزدیکان پیامبر اسلام تشبیه شد و رهبر ایران در یک سخنرانی از این برخورد و مدل سازی دفاع کرد.
در مورد نرمش قهرمانانه، تشبیه تاریخی به امام دوم شیعیان باز میگردد. برای درک دقیقتر میتوان به کتاب «صلحالحسن» نوشته « راضی آل یاسین»،( 1869 - 1953میلادی) اشاره کرد. این کتاب از سوی علی خامنهای به فارسی ترجمه شده و عنوان آن چنین انتخاب شده است: «صلح امام حسن علیهالسلام، پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ».
رهبر ایران همچنین در سخنرانیهای خویش در توصیف صلح امام دوم شیعیان با معاویه، گفته است: « از دشوارترین حوادثی بود که امامان اهلبیت پس از رسول اکرم(ص) از ناحیه این امت بدان دچار شدند. امام حسن (ع) با این صلح، آنچنان محنت طاقتفرسایی کشید که هیچکس- جز به کمک خدا- قادر به تحمل آن نیست؛ لیکن او این آزمایش عظیم را با پایداری و متانت تحمل کرد و سربلند، پیروزمند و دستیافته به هدف خود- یعنی مراعات حکم خدا و قرآن و پیامبر و صلاح مسلمانان- از آن بیرون جست.» بر اساس این شواهد، آیا میتوان گفت که رهبر ایران تصمیم دارد در سطحی کلانتر، مذاکرههای موردی هستهای را به عنوان مقدمهای برای مذاکرههای سیاسی قرار داده و به تعبیری، تن به صلح حسنی بدهد؟
پاسخ به این پرسش آسان نیست. رهبر ایران همانگونه که اشاره شد، یک بازیگر قابل اعتماد نیست و در تغییر مواضع، چه در عرصه سیاست داخلی و چه در حوزه بین المللی، پیشینه گستردهای دارد.
از سوی دیگر، او همانگونه که در این سخنرانی هم تاکید کرد، اعتقاد دارد ایران در مسیر پیشرفت و پیروزی است. به بیانی دقیقتر، هنوز قائل به پدیداری وضعیت سیاسی و اجتماعی امام دوم شیعیان برای خود نیست. به همین جهت نمیتوان الزاما چنین تعبیری را به منزله یک چرخش کلان توصیف کرد.
اردیبهشت ماه سال 79 که فشارهای غرب در مرحلهای ضعیفتر و مشابه وضعیت اکنون علیه ایران در جریان بود، رهبر ایران تاکید کرد: «نه امريكا و نه بزرگتر از امريكا - اگر در قدرتهاى مادّى باشد - قادر نيستند حادثهاى مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنياى اسلام تحميل كنند. اينجا اگر دشمن زياد فشار بياورد، حادثه كربلا اتّفاق خواهد افتاد.»
اگرچه در طول 13 سال گذشته، فشارهای غرب بر ایران تشدید شده و هنوز نشانههایی از رخ دادن «حادثه کربلا» نمیتوان یافت ولی این انتظار وجود دارد که در صورت اوج گرفتن تفسیرهای متعدد از نرمشهای قهرمانانه، بهویژه تفسیرهای معطوف به «صلح حسنی»، رهبر ایران و حامیان سیاسی وی، دستکم به شکل لفظی باز هم از عاشورای حسینی سخن بگویند.
ثبت نظر