close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

آل‌احمد هرگز به مرتبه هدایت نرسید

۲۱ فروردین ۱۳۹۴
محمد تنگستانی
خواندن در ۶ دقیقه
 آل‌احمد هرگز به مرتبه هدایت نرسید

گفت‌وگو با اکبر معصوم‌بیگی

صادق هدایت نویسنده‌ای که او را بنیان‌گذار داستان نویسی نوین ایران می‌دانند ۱۹ فروردین ماه ۱۳۳۰ در آپارتمان اجاره‌ایش در خیابان شامپیونه پاریس خودکشی کرد. در دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد برای مدتی کتاب‌های صادق هدایت را از پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها جمع کردند، با این حال آثار او به شکل افست به علاقمندان عرضه شد و این بازار همچنان رونق دارد.

در  بخش سوم ویژه نامه صادق هدایت با اکبر معصوم‌بیگی، نویسنده، منتقد ادبی و یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران درباره ماندگاری آثار هدایت در ادبیات معاصر ایران گفت‌و‌گو کردم:

چه مؤلفه‌های را برای شناخت زبان و فضای داستان‌های هدایت‌ می‌توانیم در نظر بگیریم؟

زبان دو کارکرد دارد، کارکرد روزمره در زندگی هرروزه‌ی ما و کارکرد آفرینش آثار هنری و ادبی. هردو هم‌ به نثر است (اینجا کاری به شعر نداریم که حکمی جداگانه دارد). من و شما در همین گفت‌وگو به زبان نثر سخن گفتیم،‌‌ همان زبانی که آقای ژوردن، یکی از قهرمانان یکی از نمایش‌نامه‌های مولیر وقتی از زبان منشی‌اش شنید که به «نثر سخن می‌گوید سخت شگفت‌زده شد. آقای ژوردن از منشی‌اش پرسید: «مثلاً وقتی‌که من می‌گویم کفش‌هایم را بیاور، شعر می‌گویم یا نثر؟» و همین‌که در جواب شنید که این جمله به نثر است با شگفتی و شیفتگی فریاد برآورد که: «عجب! پس من چهل سال بود که نثر می‌گفتم و خودم خبر نداشتم؟» اما نثر کارکردی خلاقه نیز دارد و آن هم آفریدن آثار هنری است. خطاست اگر تصور کنیم که این دو را دیوار بزرگ چین از هم جدا می‌کند. زبان روزمره و زبان خلاقه پیوسته در هم تداخل می‌کنند و فقط قریحه و ذوق و احیاناً نبوغ و استعداد لایزال هنرمند است که یکی را (زبان روزمره را) به پایه‌ی آفرینش هنری بر می‌کشد. اگر زبان به این پایه رسید ماندگار و دوران‌ساز می‌شود وگرنه در حد سخن نثر آقای ژوردن باقی می‌ماند و طبعاً بسیار زود از میان می‌رود و هرگز نثری ممتاز شناخته نمی‌شود. تاریخ بیهقی و تاریخ وصاف هردو تاریخ‌اند و به نثر اما.... هنر بزرگ هدایت فقط تلفیق و هم‌آمیزی ساده‌ی این دو مرتبه‌ی زبانی نیست بلکه کار جادویی او ایجاد تعادل در این دو سطح و کشف لحن و هنجار هریک از قهرمانان داستان‌اش هم هست (پیش از او، جمالزاده هم این دومرتبه‌ی زبانی را به کار بسته بود). در عین ‌حال هدایت خوب می‌دانست که زبان را چگونه در ساختن فضا دخالت دهد. اما بگذارید خیالتان را آسوده کنم. اگر نویسنده‌ای بتواند زبان و لحن خاص هریک از قهرمانانش را در «حکایت کردن» و نه «توصیف کردن» خوب از کار دربیاورد فضا دیگر امری خارجی نخواهد بود که نویسنده آن را به داستان تحمیل کرده باشد. زبان حکایت کردن خود فضاساز است.

شخصیت و کاراکتر اجتماعی هدایت چه تأثیری در کانون نویسندگان و جامعه روشنفکری ایران در دهه‌های چهل و پنجاه داشت و چرا؟

هدایت، به‌جرئت می‌گویم، یگانه نویسنده‌ی ایرانی بود که به معنای واقعی کلمه افزون بر درک عمیق از تاریخ و فرهنگ ایران، دریافتی ژرف و شگفت‌آور از فرهنگ غرب در بهترین جلوه‌های آن داشت، به‌نحوی‌که هنوز پس‌ از این همه‌ سال جانشینی پیدا نکرده است که چند گام از او پیش‌تر رفته باشد. می‌دانید که تیرماه ۱۳۲۵نخستین «کنگره‌ی نویسندگان ایران» برگزار شد. هدایت هم –و نیز سرسلسله‌ی نوآوران شعر فارسی نیما یوشیج و کم‌وبیش همه‌ی نویسندگان برجسته‌ی ایران - به این کنگره دعوت شدند. خود این کنگره الگویی بود برای نویسندگان مستقل و مترقی ایران برای تشکیل کانونی که هم مستقل از دولت و حکومت و نیز هر حزب و سازمان و یا دار و دسته‌ای باشد و هم به جد برای برچیدن بساط سانسور در هر شکل و جامه‌ای بکوشد. صرف شرکت در آن کنگره راهنمایی بود برای نویسنده‌ای که می‌خواست معترض باشد و نمی‌خواست سر بر خط قدرت بگذارد و هدایت جامع همه این ویژگی‌ها بود، و طبعاً الگوی هر نویسنده‌ی مستقل و خلاق که نمی‌خواست بر سر تمامیت اثرش به هیچ شغالی باج بدهد. آل‌احمد سخت تحت تأثیر هدایت بود و همت او و بسیاری دیگر از نویسندگان و شاعران برای تشکیل «کانون نویسندگان ایران» به تأثیر از این روحیه‌ی اعتراضی و قدرت‌ستیز هدایت شکل گرفت. آل احمد را (و اساسا روشنفکری ایران را) بدون هدایت نمی‌توان تصور کرد.

در تاریخ داستان‌نویسی ایران سایه جلال بر روی هدایت افتاده است. آن‌ها اما دو دنیای متفاوت داشتند. علت سایه‌افکنی آل‌احمد بر داستان‌نویسی هدایت چه بود؟

سایه‌افکنی آل احمد را از جنبه‌ی داستان‌نویسی بر صادق هدایت را چندان مقرون به‌واقع نمی‌دانم ولی از لحاظ سیاسی چرا. آل احمد محصول دو شکست بزرگ است: شکست استالینیسم حزب توده‌ی ایران، به‌نحوی‌ که این حزب دیگر هرگز نتوانست از شکست خفت‌بار سال ۱۳۳۲ کمر راست کند و به نفوذ توده‌ای گسترده‌ی پیش از کودتای آمریکایی - انگلیسی دست یابد و شکست مفتضحانه‌ی جبهه‌ی ملی و جبهه‌ی ملی دوم (جبهه‌ی ملی سوم که شکل نگرفته پرپر شد) و شکست سوسیالیسم اصلاح‌طلب نیروی سوم خلیل ملکی و سر برآوردن اسلام سیاسی آیت‌الله خمینی، و نهضت آزادی مهندس بازرگان - دکتر سحابی و نیز گروه‌های به‌غایت ارتجاعی موتلفه‌ی اسلامی و حزب ملل اسلامی است. از اینجاست که بخشی از روشنفکری ایران از برخی از مواضع ترقی‌خواهانه‌ی عرفی و غیر مذهبی خود عقب‌نشینی می‌کند، به این گمان خام که می‌تواند در اسلام سیاسی راهی برای نجات از امپریالیسم و دیکتاتوری و احیاناً استثمار بیابد. دوستی و هم‌نشینی آل احمد و شریعتی از اینجاست. در این هنگام است که آل‌احمد سایه‌ای بر هدایت می‌اندازد وگرنه از جهت ارزش ادبی، آثار آل‌احمد هرگز به پایه‌ی هدایت نرسید و تأثیر او بر داستان‌نویسی فارسی در‌‌ همان دهه‌ی چهل و پنجاه بسیار ناچیز بود و در حال حاضر در حکم هیچ است.

چرا نسل امروز هنوز هدایت را می‌خواند؟

هدایت چنان‌که گفتم نویسنده‌ای مدرن بود و سیر ادبیات غرب را خیلی خوب می‌شناخت. هم بر ادبیات اجتماعی و رئالیسم به قول اف آر. لیویس، منتقد بزرگ انگلیسی، «سنت بزرگ» سده‌ی نوزدهم و اوایل سده‌ی بیستم احاطه داشت و هم با تحول بزرگ روان‌شناختی و روان‌کاوی سده‌ی بیستم آشنایی کامل داشت. این است که داستان هدایت (بوف کور، سه قطره خون، زنده به گور، سایه‌روشن و...) هم جنبه نیرومند اجتماعی دارد و هم جنبه‌ی قوی «وجودی». و می‌دانیم که معمولاً مسائل وجودی بشر (زشتی، زیبایی، پیری، معنای زندگی، چرایی هستی، چرا اصلاً زنده‌ام؟ و...) کهنگی‌بردار نیست و زمان و مکان کمتر در آن دخیل است. گذشته از این هدایت از معدود داستان‌نویسان ایرانی است که به همین دلیل یک نویسنده اقلیمی و بومی نیست و توانسته است تجربه‌ای شخصی، بومی و محلی را به سطحی عام و جهانی ارتقا بخشد (چخوف و کافکا دو نمونه از نویسندگان جهانی از نویسندگان محبوب هدایت بودند). این است که هدایت برای خواننده ایرانی هیچ فرقی با مثلاً داستایفسکی، گوگول، فاکنر، موپاسان، چخوف، کافکا، سار‌تر، توماسمان و بسیاری دیگر ندارد. هدایت به دلایلی که گفتم نویسنده‌ای جهانی است و همین است که خواننده‌ی ایرانی هم او را کهنه و «از دور خارج‌شده» نمی‌داند. افزون بر این، ژرف‌بینی او را در کمتر نویسنده‌ی ایرانی سراغ داریم. هدایت چنان از خرافه و خرافه‌پرستی و عوام‌فریبی مشتی دین‌فروش نابکار می‌نویسد که انگار هنوز زنده است و دارد زیر دماغ ما نفس می‌کشد. هدایت در پرده‌دری و ژرف‌بینی (در برابر سطحی‌نگری و کوته‌بینی اکثریت نویسندگان ما) به حافظ می‌ماند و این‌ یکی دیگر از رازهای ماندگاری هدایت بزرگ است. بیهوده نیست که شاعر بزرگ ما احمد شاملو خود را پیروِ راه و روش هدایت می‌داند و او در این تأسی و پیروی مطلقاً تنها نیست.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو روز

دوستم بمبگذار انتحاریست (این ویدئو دارای تصاویر دلخراش است)

۲۱ فروردین ۱۳۹۴
خواندن در ۲ دقیقه
دوستم بمبگذار انتحاریست (این ویدئو دارای تصاویر دلخراش است)