close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

سانسور مطبوعات، لطفا کابل را با تهران مقایسه نکنید

۳ مرداد ۱۳۹۳
فیروزه رمضان‌زاده
خواندن در ۵ دقیقه
سانسور مطبوعات، لطفا کابل را با تهران مقایسه نکنید
سانسور مطبوعات، لطفا کابل را با تهران مقایسه نکنید

منوچهر فرادیس، ژورنالیسم خوانده و اکنون ساکن کابل است. او رمان هم می نویسد، از بازتاب "سال های تنهایی" تازه ترین اثر راضی است، از وضع کابل هم راضی است، به ویژه وقتی افغانستان را با سال ها پیشش مقایسه می کند.

فرادیس به یاد می‌آورد که طی سال‌های دهه هشتاد میلادی، روزنامه‌ای با عنوان«پیام آفتاب» به خاطر اهانت صریح به اسلام توقیف شد. روزنامه دیگری نیز با عنوان «پیمان» که متهم به کفرگویی شده بود تعطیل و توقیف شد. البته برای دو تلویزیون، اخطارنامه صادر شد زیرا به تنش‌های قومی و مذهبی دامن می‌زدند، یکی از آن تلویزیون‌ها با عنوان«امروز»  که در حال حاضر وجود خارجی ندارد و فروخته شده است. تلوزیون دوم با عنوان« ژوندون» که نام آن واژه‌ای پشتو به معنای «زندگی» است کماکان فعالیت می‌کند.

اوج ممیزی و سانسور از زمان حاکمیت چپ‌ها آغاز و به حاکمیت طالبان ختم شد. در سه دهه گذشته، فعالان حوزه ادبیات وفرهنگ در افغانستان ازجمله روزنامه‌نگاران به دلیل مسائل ایدئوژیک، بدترین شرایط را تحمل کردند و بسیاری هم ناچار به مهاجرت شدند.

در نوامبر سال ۲۰۰۱ پس از سقوط حكومت طالبان و حضور نیروهای ناتو قانون جدید مطبوعات در این كشور شكل گرفت. این تغییر اما باعث رفع همه مشکلات نشد. هنوز جامعه افغانستان تحت حاکمیت تفکر اسلام سنتی است و ترس از افراد متنفذ دینی که معمولا رفتارهای فوق قانون دارند، باعث شده سایه سانسور سنگینی اش را حفظ کند.

این مشکل در استان‌های دوردست و روستاها بیشتر خودش را نشان می دهد. در روستاها بیشتر آخوندها و افراد مسلح غیر مسئول، اعمال فشار می‌کنند و در هیات گروه فشار،عمل می‌کنند. بر همین اساس، برخی از ناظران معتقدند دولت افغانستان بیشتر به دلیل پیامدهای روانی واکنش جامعه با روزنامه‌نگاران و رسانه‌های این کشور برخورد می‌کند.

در سال ۱۹۲۴ نخستین قانون اساسی در افغانستان شكل گرفت كه از آن به نظامنامه دولت افغانستان تعبیر شد. در ماده ۱۱ این قانون تصریح شده كه مطبوعات و چاپ روزنامه‌های داخلی مطابق قوانین مربوطه آزاد است. حق چاپ روزنامه، مختص به دولت و اتباع افغانستان است و نشریات خارجی از طرف دولت تنظیم یا سانسور می‌شود. نخستین قانونی اساسی افغانستان در زمینه مطبوعات به دهه‌های ۱۹۳۰و ۱۹۲۰بازمی‌گردد.

عزیزالله نهفته، شاعر و نویسنده افغانستان  که اکنون در کشور سوئد زندگی می‌کند درگفتگو با ایران وایر به ماده سی و چهارم قانون اساسی این کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: «بر مبنای این ماده، آزادی بیان از تعرض مصون است، هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار کند.»

نویسنده مجموعه داستان کوتاه «نقش‌های موهوم»، با اشاره به اینکه حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، آزادی بیان را یکی از مهم‌ترین دستاوردهای خود دانسته و بارها تاکید کرده که در هر شرایطی، از آزادی بیان دفاع خواهد کرد، از عملکرد دولت راضی است: «بررسی رسانه‌های افغانستان نشان می‌دهد طی سیزده سال اخیر، هیچ سانسوری صورت نگرفته است و دولت، به جز چند مورد مشخص،  مانع آزادی بیان شهروندان کشور نبوده است.»

او نیز مانند فرادیس تایید می کند که:«سانسور دولتی، آنچنان که در بسیاری از کشورهای منطقه معمول است در افغانستان وجود ندارد. رسانه‌های افغانستان با آزادی کامل از دولت و کارکردهایش انتقاد کرده‌ و می‌کنند. گاهی این انتقادها بنابر کم تجربه بودن اهل رسانه‌ها با دشنام، تحقیر و توهین همراه است، اما باز هم رسانه‌ها و افراد از تعرض در امان بوده و اهالی رسانه‌ها به خاطر اظهار عقیده‌شان محاکمه نشده‌اند.»

او موضوع "خط دیورند" یا مرز افغانستان با پاکستان را یکی از تابوهایی می‌داند که هیچ فردی نمی‌توانست آن را به چالش بکشد، در حالی که طی سیزده سال اخیر در رسانه‌های این کشور به صورت کامل بر روی این مسئله بحث و بررسی شده  است.

در کنار این ها، تابوی دین اما همچنان قوی است، هر چند گام هایی به جلو برداشته شده است. در این حوزه، شهروندان افغانستان نمی‌توانند عقیده خود را آزادانه در مورد دین اسلام، بیان کنند اما انتقاد از رهبران دینی به یک امر عادی مبدل شده است.»

او با بیان اینکه رسانه‌ها روزانه از رهبران دینی، مذهبی انتقاد می‌کنند بدون این‌که مورد بازپرسی قرار بگیرند معتقداست:« با این همه هنوز هم، راه‌های دیگری برای سرکوب آزادی بیان در افغانستان وجود دارد.»

این نویسنده، کنترل رسانه‌ها را با کمک‌های اقتصادی یک روش رایج در افغانستان دانسته و  می‌افزاید:«رسانه‌هایی که از بُعد اقتصادی به خودکفایی نرسیده‌اند ترجیح می‌دهند به جای سقوط، از انتقاد کردن بپرهیزند. از دیگر سو، در بخش‌هایی از افغانستان که حکومت مرکزی ناتوان است، افراد زورمند به سادگی می‌توانند رسانه‌ها را تهدید کنند و مانع نشر اخبار مخالف کارکردهایشان شوند.»

فعالان حوزه رسانه و ادبیات افغانستان مانند این دو نویسنده در گفت و گو با ایران وایر، وضعیت آزادی بیان در افغانستان را نسبت به تمام کشورهای منطقه به صورت آشکاری بهتردانسته و معتقدند موجودیت اپوزیسیون قوی در افغانستان باعث شده است که رسانه‌ها بتوانند آزادانه از کارکردهای دولت انتقاد کنند.

آنها تاکید می کنند قانون اساسی افغانستان به صورت آشکار تضمین کننده آزادی بیان است و سانسور پیش از نشر وجود ندارد. این داستان تازگی ندارد و ریشه در برخی تاریخ تحول قانون در این کشور دارد. در سومين قانون اساسي افغانستان که در سال ۱۹۶۴از سوی ظاهرشاه توشیح شد، پیرامون مطبوعات و آزادي بيان چنين آمده است:«آزادي بيان، از تعرض مصون است. هر انسان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر  مطالب بدون، ارائه قبلي آن به مقامات، بپردازد. اجازه و امتياز تاسيس  مطابع عمومي و نشر مطبوعات، تنها به اتباع دولت افغانستان، مطابق  قانون  داده می‌شود. تاسيس  و تدبير  دستگاه  عامهء فرستنده  راديو و تلويزيون  مختص دولت است.»

چنین تلاش هایی اکنون تا اندازه ای به ثمر نشسته و سبب شده وقتی از منوچهر فرادیس درباره وضعیت ایران و افغانستان می پرسم، خیلی صریح می گوید: « به گفته فرادیس : «از منظر قانونی، افغانستان با ایران اصلا قابل مقایسه نیست. در افغانستان از نگاهی قانونی، ما سانسور نداریم. به جز اهانت کردن به ادیان، اقوام، مذاهب و شخصیت‌های مذهبی که منع است در بقیه مسائل اصلا سانسوری وجود ندارد.» با این تفسیر، او حق دارد که از کابل راضی باشد.  

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد…. برای صبا آذرپیک

۳ مرداد ۱۳۹۳
جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد…. برای صبا آذرپیک