محتوای روزنامههای تهران یک روز پس از مرگ «مهسا امینی» دختر ۲۲ ساله که برای سفر از سقز به تهران رفته اما در جریان بازداشت توسط گشت ارشاد به کما رفت و سپس درگذشت، نشان از ماموریت پنهان کاری جنایت صورت گرفته توسط گشت ارشاد دارد. در اینجا خبر روزنامه جام جم مورد بررسی قرار گرفته که وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است.
***
در زبان فارسی ضربالمثلی داریم با این عنوان: «هیچ بقالی نمیگه ماستم ترشه!» معنای روشن این عبارت این است که کسی عیب خود را بازگو نمیکند. بنابراین خوب بودن یک کالا یا معتبر بودن یک ادعا را براساس اعلام ذینفع نمیسنجند، چراکه ذینفعان معمولا نفع خود را بر حقیقت ترجیح میدهند.
به همین دلیل رسانههای حرفهای در کشف حقیقت به ادعای ذینفع بسنده نمیکنند و میکوشند روایتهای مختلف را منتشر کنند، تا هم حقیقت قربانی پنهان کاری ذینفعان نشود و هم اعتبار رسانه، قربانی منافع یک سازمان، یک گروه و یا یک جناح سیاسی نشود.
برای روشن شدن مساله به این خبر جام جم که روز ۲۵شهریور۱۴۰۱ تقریبا در همه رسانههای حکومتی منتشر شده دقت کنید: «هیچگونه برخورد فیزیکی با مهسا امینی انجام نشده».
چنین خبری میتوانست اهمیت بالایی داشته باشد، اگر نتیجه یک کار روزنامهنگاری تحقیقی، یا عنوان گزارش یک نهاد نظارتی مستقل و بیطرف بود. اما وقتی این خبر به نقل از پلیس که «متهم ردیف اول پرونده» است، منتشر میشود، این سوال را ایجاد میکند که چرا رسانهها باید چنین ادعای بدون فکتی را به صورت یک جانبه منتشر کنند؟ انتشار چنین خبری با کدام اصل روزنامهنگاری تطابق دارد؟
مهسا امینی دختر جوانی است که توسط پلیس گشت ارشاد دستگیر و کارش به بیمارستان میکشد و دو روز پس از بستری در بیمارستان، جان خود را از دست میدهد، و حالا متهم ردیف اول پرونده، فیلمی جعلی و اطلاعیهای جعلیتر منتشر و ادعا کرده:
«در اجرای دستور فرمانده کل انتظامی کشور مبنی بر رسیدگی دقیق به این موضوع به فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، در همان ساعات اولیه حادثه فوق، بلافاصله رسیدگی به آن بدون هیچ گونه ملاحظهای در دستور کار این فرماندهی قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده و بازبینی دوربینهای مداربسته، نامبرده روز سه شنبه مورخ ۲۲شهریورماه جاری به همراه تعدادی از افراد به دلیل پوشش نامناسب توسط ماموران پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ و به منظور اخذ تعهد و توجیه به یکی از مقرهای پلیس هدایت شدند که وی در جمع سایر مراجعه کنندگان در سالن اجتماعات به طور ناگهانی بیهوش شده و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به نزدیک ترین بیمارستان جهت مداوا منتقل می شود، که متاسفانه اقدامات درمانی مثمرثمر واقع نشد. لازم به ذکر است، تصاویر ضبط شده دوربینهای مداربسته از لحظه ورود وی به مقر انتظامی تا انتقال توسط اورژانس به رویت خانواده وی رسیده است. توضیح اینکه براساس رسیدگی دقیق به عمل آمده، از زمان انتقال وی به خودرو و همچنین در مکان مزبور هیچ گونه برخورد فیزیکی با ایشان انجام نشده است.»
چنین ادعایی حتی اگر بر فرض محال، حقیقت محض باشد، باز فاقد اعتبار است چرا که از سوی متهم ردیف اول پرونده منتشر شده است. انتشار چنین خبری، بدون کمترین توضیح و بدون پرداختن به سایر ادعاها، یعنی بیتفاوتی محض نسبت به اعتبار رسانه و اصول حرفهای و اخلاقی.
واضح است که اگر رسانهها مستقل، و آزادی رسانهای وجود داشت، آنها به جای انتشار چنین خبری که فاقد اعتبار و استناد است، با روی آوردن به «روزنامهنگاری تحقیقی» یا Investigative Journalism
میکوشیدند به کشف حقیقت کمک کنند.
چرا روزنامهنگاری تحقیقی موثرترین راه ورود به چنین سوژههایی است؟
پاسخ آن را باید در نوع گردآوری اطلاعات جستجو کرد. در روزنامهنگاری تحقیقی، اطلاعات در اختیار خبرنگار قرار نمیگیرد، بلکه خبرنگاران با تلاش، کندوکاو و تجسس اطلاعات را به دست میآورند. در روزنامهنگاری تحقیقی، روزنامهنگار برای به دست آوردن اطلاعات، ممکن است ماهها تحقیق کند و سرنخهای متفاوتی را دنبال کند تا به اطلاعاتی دسترسی پیدا کند.
وقتی اطلاعات را جمعآوری کرد، آن را به دقت فکتچک میکند تا از صحت آن اطمینان حاصل کند؛ چراکه اطلاعات حاصله از روزنامهنگاری تحقیقی معمولا حساس است و میتواند آینده یک روزنامهنگار را به خطر اندازد. از این حیث برای روزنامهنگار خیلی اهمیت دارد که از صحت اطلاعات اطمینان حاصل و با وسواس خاصی آن را منتشر کند. اما در روزنامهنگاری مرسوم، اطلاعات توسط دیگران تولید میشود، در اختیار رسانهها قرار میگیرد و آنها آن را منتشر میکنند.
در واقع خبرنگار الزاما تولیدکننده خبر نیست، بلکه بیشتر اوقات، اخبار در اختیار خبرنگاران قرار میگیرد. درست مثل همین خبر که در اختیار رسانهها از جمله صدا و سیما قرار گرفته و آنها بدون پرسشی، آن را منتشر کردهاند.
ماموران گشت ارشاد و صدا و سیما بر این تصور هستند که اگر حقیقت را مخفی کنند، نفع بیشتری میبرند، ولی واقعیت این است که در دنیای امروز به دلیل گستردگی شبکههای اجتماعی، حقیقت پشت ابر پنهان نمیماند و دیر یا زود فاش میشود، همانگونه که مخفی کاری کل نظام حکومتی در ماجرای شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی پنهان نماند و روشن شد که سیستم پدافند هوایی آگاهانه شلیک و هواپیما را ساقط کرده است.
پنهان کاری تنها دستاورداش زایل کردن اعتبار رسانهها و از دست دادن مخاطبان است. فاجعهای که حکومت یا هنوز آن را نفهمیده و یا راه بازگشتی برای خود نمیبیند.
مخاطبان و انتظار از منابع خبری
این نکته را نیز باید در نظر داشت که مخاطبان از منابع خبری انتظارات متفاوتی دارند. در حالت عادی و در یک ساختار حرفهای، سطح انتظار از رسانه ملی، باید بالاترین باشد، یعنی وقتی رسانه ملی، خبری منتشر کرد، قاعدتا کسی نباید به اصالت و اعتبار خبر تردید داشته باشد. ولی انتشار چنین اخباری و پوشش جهتدار اخبار و اطلاعات، اساسا سطح انتظار از جام جم را در حد نشریات زرد کاهش داده و باید به درستی هر خبری که از این رسانه پخش میشود، تردید جدی داشت.
رسانهای که چهار دهه است چشم خود را به روی حقیقت بسته و مدام فریاد میزند «ماست من ترش نیست»!
پس حساس بودن نسبت به منابع خبری رسانهها و دانستن این نکته که خبر توسط خبرنگار تهیه شده یا در اختیار او قرار گرفته، به ما کمک میکند که قضاوت دقیقتری نسبت به اعتبار اخبار داشته باشیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر