بعد از اعلام خبر جان باختن «مهسا (ژینا) امینی»، زن جوانی که گشت ارشاد او را بازداشت کرد و دو ساعت بعد در حالی که در کما بود تحویل اورژانس داد، «علی کریمی»، ستاره فوتبال ایران، در توییتی نوشت: «کاوه آینده ایران، یک زن است.» اشاره علی کریمی به اسطوره «کاوه آهنگر» و قیام او در شاهنامه فردوسی علیه ضحاک ماردوش، حاکم ظالمی است که مغز جوانان را خوراک مارهای دوشش میکرد؛ مارهایی که با بوسههای شیطان بر شانههای او روییده بودند.
در روزهای گذشته، اعتراضات بسیاری به قتل حکومتی ژینا امینی رخ داده، از کمپین سوزاندن روسری توسط زنان کرد، تا اعتراضات در تهران، سقز و سنندج، همگی یک سوال را به ذهن متبادر میکنند، آیا پیشبینی علی کریمی به واقعیت بدل خواهد شد؟ آیا زنان ایران و مبارزه آنان برای حقوق و شرایط زندگی برابر، میخ آخر را بر تابوت نظام سیاسی کنونی ایران که چند سالی است در بحرانهای شدید اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به سر میبرد، خواهد کوبید؟
برای پاسخ به این سوال، با «فاطمه مسجدی»، فعال زنان و تاریخدان اجتماعی در آلمان و «مهرزاد بروجردی»، استاد علوم سیاسی در دانشگاه «میسوری» آمریکا، گفتگو کردهایم.
***
آیا مبارزه امروز زنان فقط برای لغو حجاب اجباری است؟
از روز چهارشنبه۲۳شهریور۱۴۰۱، که خبر به کما رفتن ژینا امینی منتشر شد و برادرش در گفتگویی با «ایرانوایر» از خشونت بهکار رفته حین بازداشت او پرده برداشت، این سوال اساسی بارها در رسانهها مطرح شده که آیا اصولا مبارزه زنان ایران علیه حجاب اجباری، فقط به قصد لغو حجاب اجباری است، یا زنان برای رسیدن به آزادی خواهان رفتن نظام جمهوری اسلامی هستند؟
پاسخ به این سوال البته چندان دشوار نیست. در خشمی که زنان و مردان ایران، اول در شبکههای اجتماعی نسبت به قتل حکومتی ژینا امینی از خود نشان دادند و بعد در خیابان آن را با شعارهایی چون «گشت ارشاد، گشت کشتار»، «میکشم میکشم، آن که تو خواهرم کشت»، «مرگ بر دیکتاتور»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما»، یا «کشتن برای روسری، تا کی چنین خاک برسری»، سر دادند، به این سوال پاسخ داده شده است.
جملههایی چون «از شما بیزاریم»، «از شما متنفریم» و «مهسا (ژینا) یکی از ما بود»، از جمله عباراتی هستند که در روزهای گذشته در فضای شبکههای اجتماعی فارسیزبان، دهها هزار بار تکرار شده است.
مبارزات زنان در کجای مبارزه با استبداد دینی در ایران ایستاده است؟
«فاطمه مسجدی»، تاریخدان و فعال زنان ساکن برلین، معتقد است که مبارزه زنان، موتور محرک مبارزه مردم ایران علیه استبداد دینی و نظام جمهوری اسلامی است. او به «ایرانوایر» میگوید: «مطالبات و مبارزه زنان برای برابری جنسیتی بدون شک در فروپاشی نظام سیاسی فعلی میتواند تاثیر داشته باشد. مطالبات زنان ایران در این ۴ دهه، تکامل یافته و هرچند هنوز حقوق اولیه زنان در قوانین جمهوری اسلامی تغییری نکرده، ولی خود زنان به این خاطر که در ۴۰ سال گذشته با انواع و اقسام نابرابریهای جنسی و جنسیتی مواجه شدهاند، به تکامل و بلوغ اجتماعی و سیاسی رسیدهاند و میتوان گفت که مطالبات فعلی زنان ایران، حتما یکی از محرکهای اصلی است و موتور فروپاشی نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.»
او با اشاره به برخورد خشونتبار دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی با فعالان زنان، میگوید: «همینطور که میبینیم خود نظام هم بسیاری از مطالبات زنان را هدف گرفته و در برخوردهایی قهری برای سرکوب و به کنترل درآوردن زنان و مطالبات آنها اقدام کرده است.»
او به رویارویی مستقیم حکومت با زنان تاکید کرده و میگوید: «نظام سیاسی کنونی بهوضوح خود را در مقابل زنان میبیند و زنان هم خود را در مقابل آن میبینند. حکومت ایران، بیش از ۴ دهه است که انواع و اقسام سیاستهای فرهنگی برای سرکوب زنان در جایگاههای مختلف را در نظر گرفته ولی زنان مدام دارند مقاومت میکنند.
اعتراضاتی که امروز بر سر قتل خانم امینی شکل گرفته، نشان میدهد که مقاومتهای زنان میتواند به حرکتهای جمعی اتنیکی و بقیه اقلیتها گره بخورد و نهایتا تبدیل به یک حرکت ملی شود. این بههم گره خوردنها جریان فروپاشی را تسریع میکند.»
مسجدی با تاکید بر اینکه مطالبات کنونی زنان ایران، از جمله مبارزه علیه حجاب اجباری در حال تبدیل شدن به یک جنبش ملی ضد حکومتی هستند، میگوید: «این خشونتها تاکنون مقاومت زیادی ایجاد کرده و منجر به تغییر شکل مقاومتها شده است. بسیار روشن است که مطالباتی چون لغو حجاب اجباری به موازات خشونتهایی که جمهوری اسلامی علیه زنان داشته، در حال تبدیل شدن به یک جنبش ملی است. بنابراین من فکر میکنم که زنان و مبارزه آنها ماشه و اهرم فشاری برای فروپاشی است.»
این فعال زنان با تاکید بر اینکه فروپاشی نظام سیاسی تنها هدف مبارزات زنان نیست، میگوید: «قرار نیست زنان و مطالبات آنها فقط موتور محرک برای تبدیل به یک نظام سلطه مردانه دیگر شود، بلکه در هر نظام سیاسی که قرار است روی کار بیاید، مهم این است که مطالبات زنان به صورت نهادینه، زندگی اجتماعی نرمالی برای آنان به وجود بیاورد.»
مسجدی در ادامه نیز از لزوم پایبندی مردانی که امروز با همدلی با مبارزات زنان علیه نظام جمهوری اسلامی، خواهان براندازی این حکومت هستند نیز میگوید: «نباید فراموش کنیم که نظام سیاسی جدیدی که با کمک جنبش زنان به وجود میآید در این خطر قرار دارد که در نهایت به دست سلطه مردسالارانه برسد. بنابراین روح جمعی جامعه و تمام افراد و گروههایی که امروز خود را همدل با حرکت زنان برای رفع حجاب اجباری و براندازی جمهوری اسلامی میدانند، باید از خود بپرسند که چقدر در آینده به حضور و حقوق برابر زنان پایبند خواهند ماند و چطور این را تضمین خواهند کرد؟»
آیا زنان به تنهایی میتوانند براندازی کنند؟
«مهرزاد بروجردی»، استاد علوم سیاسی دانشگاه «علم و تکنولوژی میسوری» میگوید که اگر چه گفته علی کریمی، به دل مینشیند، ولی بهعنوان کسی که تاریخ سیاسی ایران را بررسی کرده و مطالعه میکند، معتقد است که این حرف لزوما عملی نیست.»
او درباره این موضوع به «ایرانوایر» می گوید: «اصولا برای اینکه کاوه آیندهای وجود داشته باشد، باید به کادرهای رهبری نیروهای سیاسی که وجود دارند نگاه کنیم، آیا در میان آنها در حال حاضر زنان و مردانی وجود دارند که توانمندیهای مختلفی که برای براندازی لازم است را داشته باشند؟»
اشاره این استاد دانشگاه به فضای احزاب و گروههای مخالف جمهوری اسلامی است که فضای غالب آنها، فضای مردانه است و زنان در سطوح اصلی رهبری در این سازمانها جایی ندارند. علاوه براین، فقط در سالهای گذشته بوده که با افزایش مقاومتهای زنان و فعالیت شبانه روزی آنها در فضای شبکههای اجتماعی، قاطبه فعالان مخالف جمهوری اسلامی، برخی مطالبات زنان را حائز اهمیت کافی برای موضعگیری سیاسی خود دیدهاند.
موضوعی که بروجردی به آن اشاره میکند یکی از خواستههای اصلی زنان فعال در فضای اجتماعی، مدنی و سیاسی، در دستکم دو دهه گذشته بوده است. کارزارهایی که زنان در آن، نیروهای اپوزیسیون را مورد خطاب قرار داده و خواهان تغییر رویکرد آنها به حضور زنان و مطالبات آنها شدهاند، از جمله این اقدامات بوده است.
در ایران، در انتخابات مجلس دهم که هفت سال پیش برگزار شد، شماری از فعالان زنان در کمپینی تحت عنوان «بهسوی تغییر چهره مردانه مجلس» از گروههای سیاسی و به ویژه اصلاحطلبان خواسته بودند که در لیستها و ائتلافهایی که ارائه میکنند، به حضور زنان توجه بهخصوصی داشته باشند. هدف این کمپین این بود که دستکم ۵۰ زن بتوانند به مجلس راه یابند، موضوعی که نه تنها رخ نداد، بلکه مجلس دهم قوانین ضد زن بسیاری را نیز به تصویب رساند.
علاوه براین، بروجردی با تاکید بر اینکه به دلیل انقطاع در حرکتهای زنان در ۴ دهه گذشته، اصولا جنبشی به اسم جنبش زنان فرصت شکل گیری به خود نیافته است، میگوید: «من فکر میکنم آنچه که ما تا بهحال شاهد آن بودیم، حرکتهای اعتراضی بسیار زیبا و ارزشمندی از زنان بوده، ولی مانند بقیه اعتراضاتی که در ایران بوده، تداوم لازم برای اینکه عنوان جنبش را بتوان به آنها اطلاق کرد، وجود نداشته است.»
او ادامه میدهد: «اما اتفاقاتی که در این ۴۰ سال افتاده، زمینه را بسیار مهیا کرده برای اینکه بتوانیم رفتهرفته شاهد شکلگیری یک جنبش زنان باشیم. واقعیت این است که وقتی به آحاد جامعه ایران نگاه میکنیم، نمیشود هیچ قشر و گروهی را نام برد که ظلمی که به آنان شده، بیشتر از زنان باشد. این هم شامل حجاب اجباری و خشونت است و هم قوانین مدنی و خانواده و آزادیهای فردی و گروهی مثل دوچرخه سواری، رفتن به استادیومها و حتی بحث آزادی پوشش که حالا در قالب کشته شدن خانم مهسا امینی خود را نشان میدهد.»
به باور این استاد دانشگاه میسوری، این نابرابریها و ستمهای مبتنی بر جنسیت، «تلنگری به جامعه ایران بوده که مسائل زنان را که در گذشته، بهخاطر نگاه مردسالار، از ارزش و اهمیت لازم برخوردار نبود را به موضوعی تبدیل کند که امروزه خیلیها با پوست و گوشت و استخوان خود حس کرده و با زنان همدلی میکنند.»
او در پایان به نقش زنانی که بهعنوان الگوهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه ایران مطرح هستند نیز اشاره کرده و میافزاید: «مطرح شدن برخی زنان ایران بهعنوان الگو، مانند خانم «مریم میرزاخانی»، ریاضیدان ایرانی، خانم «شیرین عبادی»، که جایزه صلح نوبل را برد و خانم «مهرانگیز کار»، حقوقدان برجسته ایرانی، یا حتی خانم «انوشه انصاری»، فضانورد ایرانی- آمریکایی که به فضا سفر کرد؛ اینها سمبلهای مثبتی برای جامعه ما به وجود آوردهاند که مردم را درباره تبعیضی که علیه زنان میشود و ناحق و ناعادلانه بودن آن به فکر وا میدارد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر