۲۵ نوامبر یا چهارم آذر نخستین روز از ۱۶ روز نارنجی است. روزهای نارنجی برای معطوف کردن توجه افکار عمومی در سراسر جهان به خشونتهای مختلف اعمال شده علیه زنان است.
امسال همزمان با فرارسیدن این روزها خیابانهای ایران همچنان صحنه اعتراضات شهروندانی است که متاثر از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله کرد بر اثر برخورد خشونتبار نیروهای گشت ارشاد، جان خود را به دست میگیرند و فریاد «زن زندگی آزادی» سر میدهند.
در جریان این خیزش مردمی تاکنون هزاران زن زندانی سیاسی در معرض آسیبهایی جدی در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.
برخورد متوحشانه با دستگیرشدگان در جریان خیزش مردمی ایران مشمول تمامی بازداشتشدگان است، اما تلاش ویژهتر درباره وضعیت زنان، کوششی است برای جلب توجه افکار عمومی ایران و جهان به وضعیت زنان زندانی و بهویژه زندانیان سیاسی زن در زندانها و بازداشتگاههای سراسر کشور.
نویسندگان این گزارش «نسیم مقرب (صحرا)»، «آسیه امینی»، «مریم دهکردی»، «نعیمه دوستدار»، «مولود حاجیزاده»، «پروانه حسینی» و «شقایق نوروزی» بعنوان جمعی از کنشگران حقوق جنسیتی بر اینکه این دادهها «تنها بخش کوچکی از فاجعه انسانیای است که طی دو ماه و نیم گذشته در ایران ثبت شده است» تاکید دارند و میگویند با توجه به کشتارهای حکومت در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی، عمق و گستره فاجعه بسیار بیش از چیزی است که تاکنون روشن شده است.
***
خشونت علیه زنان زندانی سیاسی
۱۶ روز نارنجی بعنوان فرصتی برای کالبدشکافی خشونت علیه زنان به عنوان موضوعی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، در تمام دنیا فرصت مغتنمی است. نویسندگان این گزارش از این فرصت استفاده کردهاند تا در این مجال، نگاهها به سمت دهها زندان و هزاران زندانی زن در ایران برگردانده شود، جایی که زنان بدون توجه به نیازهای جنسیتیشان تحت یک عنوان عمومی «زندانی سیاسی» نگهداری میشوند.
در میان گزارشهای منتشر و ثبت شده سازمانها، گروهها، کمیتههای حقوق بشری و رسانههایی که اخبار مرتبط با خیزش مردمی ایران علیه جمهوری اسلامی را دنبال میکنند، پیگیری نام زنان بازداشت شده آسان نیست. در حالیکه برخی گزارشها از بازداشت حدود ۱۸ هزار نفر طی بیش از دو ماه نخست اعتراضات در شهرهای مختلف ایران حکایت دارد، مجموعا نام کمتر از سه هزار نفر از مجموع بازداشتشدگان اعلام شده است.
گردآورندگان این گزارش موفق شدهاند نام و هویت ۵۷۷ زن دستگیر شده را ثبت و تایید کنند که البته جمعی از این دستگیرشدگان در طول روند تحقیق (در فاصله زمانی ۲۷ شهریور تا ۵ آذرماه) آزاد شدند.
فعالان حقوق زنان و دختران دانشجو در صدر سرکوبها
رصد اخبار و گزارشهای منتشر شده نشان میدهد تاکنون نام دستکم ۵۰ فعال حقوق زنان در فهرست بازداشتیها ثبت شده است. فعالان حقوق زنان در بسیاری از شهرهای ایران جزو نخستین گروه هدف سرکوبگران قرار داشتهاند.
گروه پرشمار دیگری از زنان بازداشت شده در جریان خیزش اخیر را زنان دانشجو تشکیل میدهند. از مجموع ۵۷۷ نام زنان زندانی به ثبت رسیده، تعداد ۱۰۰ نفر را دانشجویان از دانشگاههای مختلف تشکیل دادهاند. پرشمار بودن بازداشت دانشجویان، خود گواه شدت و میزان سرکوب گسترده در دانشگاهها است.
بازداشت دختران دانشآموز
در میان فهرست ۵۷۵ زن زندانی موجود، اسامی ۳۰ دانشآموز دختر به چشم میخورد که از میان آنها، آزادی تنها ۱۱ نفر در خبرها اعلام شده است.
گزارشهای دو ماه گذشته از شهرهایی همچون؛ شیراز، اردبیل، بوکان، کرج منتشر شده نشان میدهد که ماموران امنیتی با همکاری برخی مدیران، ناظمان یا معلمهای تربیتی وارد محیط آموزشی دبیرستانهای دخترانه شده و با حمله به دختران نوجوان، برخی از آنها را ربوده و با خود بردهاند. اتفاقی که پیش از این، دنیا نظیر آن را تنها در متوحشان زنستیزی مثل «داعش» و «بوکوحرام» دیده است.
این برخوردها به شهادت والدین دانشآموزان و فعالان حقوق کودک آسیبهای جدی جسمی و روانی بر آنها را تایید میکند.
شهرهایی که دستگیری دانشآموزان دختر از آنها گزارش شده عبارتند از: لاهیجان، دهگلان، جوانرود، شاهینشهر، کرمانشاه، آبدانان، مهاباد، تبریز، کرج، زاهدان، زرقان، چابهار و ایلام.
اعمال فشار بر خانواده زنان و دانشآموزان بازداشتشده
طبق گزارشها، در بسیاری از مدارس از والدین دانشآموزان تعهد گرفته شده تا در برابر حقخواهی و دادخواهی فرزندانشان بایستند.
به باور نویسندگان این گزارش جمهوری اسلامی با «عدم پایبندی به هیچ قانون انسانی و هیچ اصل اخلاقی» با رعب و وحشت یا ایجاد اختلاف در خانوادهها، تلاش کرده است که دختران جوانی که برای خود آینده بهتری طلب میکنند را روبهروی والدین نگرانشان قرار دهد.
برخی از این پدران و مادران تهدید شدند که در صورت تعهد ندادن و جلوگیری نکردن از ادامه اعتراض دخترانشان، فرزند آنها با عواقب ناگواری روبهرو خواهد شد که از جمله آنها محرومیت از شرکت در کنکور یا ادامه تحصیل است.
علاوه بر این، مواردی از اخراج دختران دبیرستانی که شعار سر داده یا در محیط مدرسه روسری از سر برداشتهاند نیز گزارش شده است.
به این موارد باید قتل دستکم دو دختر دانشآموز را که در محیط مدرسه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند را اضافه کرد.
نویسندگان این بیانیه با تاکید بر این نکته که «فشار امنیتی بر خانوادهها در شهرها و مناطق مختلف یکسان نیست»، نوشتهاند «فراموش نکنیم هدف از برشمردن دلایل ثبت نشدن نام زنان زندانی سیاسی، قربانینکوهی خانوادهها نیست. بدون شک مسئولیت همه این بازداشتها و فشارهای امنیتی، متوجه رژیم جمهوری اسلامی است.»
مادران زندانی و ستم مضاعف بر کودکانشان
بسیاری از زنان بازداشتشده مادرانی هستند که فرزندان خردسالشان تحت ستم مضاعف سرکوبگر قرار دارند.
نویسندگان این گزارش با تاکید بر این اصل که «اعتراض و حتی انقلاب، حق مردم و شیوهای برای دخالت در سرنوشت سیاسی آنهاست»، نوشتهاند که «با این پیشفرض که همه افراد بازداشتشده در بیش از دو ماه اخیر باید بدون قید و شرط آزاد شوند، توجه به حفظ امنیت کودکان و مادرانی که فرزند خردسال دارند باید به طور ویژه مورد توجه قرار بگیرد.»
رصد خبرها نشان میدهد که در میان زنان بازداشتشده، دستکم یک زن باردار به نام «مهشید کاشانینژاد» در مشهد جنین خود را به دلیل خشونت و ضرب و شتم در زمان بازداشت از دست داده است.
همچنین دستگیری برخی زنان در خانههایشان با توسل به زور و خشونت و در مقابل چشم کودکان آنها صورت گرفته است، از آن جمله میتوان به گزارش مرتبط با بازداشت «مرضیه زیاری»، فعال حقوق زنان اشاره کرد که در آمل ماموران از دیوار خانهاش بالا رفته، با خشونت وارد خانه شده و او را در مقابل کودک دو سالهاش دستگیر کردند.
برخی از مادران زندانی در زمان بازداشت یا پس از آن با تهدید آزار کودکانشان روبهرو بودهاند. این تهدید جدا از شکنجه روانی مادر، تضییع حقوق کودک نیز محسوب میشود.
تاکنون آمار تفکیک شدهای از اینکه در میان حدود ۱۸ هزار زندانی، چه مادرانی دارای کودک خردسال هستند، چه مادرانی سرپرست خانوارند و در نبود آنها چه بر سر فرزندانشان آمده، در دست نیست.
مسائل بهداشتی زنان زندانی و بندهای زنان زندانها
زندان برای تمام زندانیان محرومیت از دنیای آزاد بوده و زندان سیاسی نماد بیعدالتی برای همه افراد است. اما نباید نادیده گرفت که وضعیت بهداشتی زنان خاصتر و آسیبپذیری جسمی و روحی آنان بیشتر است.
تجربهنگاری زنانی که سابقه زندان داشتهاند نشان میدهد که دسترسی به امکانات بهداشتی از جمله نوار بهداشتی و وسایل کمکدرمانی برای دوران پریود ماهیانه، نیاز به مواد نوشیدنی و غذای سالم برای زنانی که در دوره ماهیانه هستند یا مادران شیرده، از دغدغههای زنان زندانی در دوران مختلف بوده است.
نویسندگان این گزارش تحلیلی بر این نکته که «در شرایطی که جمهوری اسلامی با ابزار و ادوات جنگی جوانان ایران را در خیابانها به گلوله میبندد، سخن گفتن از نیازهای ضروری زنان زندانی ممکن است نیاز لوکسی به نظر برسد» اذعان دارند اما در عین حال تاکید دارند که «شکنجه را نباید رتبهبندی کرد. توجه عمومی به شکنجهگاههای زندانهای سیاسی نیازمند توجه عمومی از همه جوانب است.»
شکنجههای روانی و انتقال زنان بازداشت شده به بیمارستانهای روانی
اظهاراتی که «یلدا آقافضلی» در یک فایل صوتی منتشر کرده، گواه شکنجه او به عنوان یک زندانی است. این دختر ۱۹ ساله در چهارم آبان ۱۴۰۱در تهران دستگیر و ۱۵ آبان آزاد شد. ۲۰ آبان ۱۴۰۱ خبرهایی منتشر شد که او بر اثر خودکشی جان باخته است.
این دختر جوان در فایل صوتی که برای دوستش ارسال کرده از کتکهای فراوانی سخن میگوید که به قصد اعترافگیری از او صورت گرفته است. مرگ مشکوک او پنج روز پس از آزادی از سوی رسانههای حکومتی مرگ بر اثر مصرف مواد مخدر اعلام شد.
اما سوال بیپاسخ چرایی و چگونگی وضعیت روحی و جسمی یک دختر ۱۹ سال است که تحت شکنجه ماموران حکومت قرار داشته و پنج روز پس از آزادی فوت کرده است.
علاوه بر این دستکم سه زندانی به نامهای «ماهان جلال دوست»، «ملیکا قراگوزلو» و «غزل قاسمی» به مرکز رواندرمانی امینآباد در تهران و بیمارستان روانپزشکی رشت منتقل شدهاند. این نشان میدهد که زندانهای امنیتی جمهوری اسلامی همچنان سنت شکنجه روانی و جسمی زندانیان سیاسی را ادامه میدهند.
انتقال اجباری این افراد دربند به مراکز رواندرمانی، با توجه به تجربه زندانیکشی بهنام محجوبی که از «افول انسانیت در امینآباد» سخن گفته بود، مصداق بارز شکنجه زندانی است و وضعیت آنها جای نگرانی جدی دارد.
از سوی دیگر برخی از دانشآموزان معترض نیز از سوی مقامات وزارت آموزش و پرورش «افسرده» نامیده شده و برای آنها داروهای ضدافسردگی تجویز شد که این امر نیز در راستای فشارهای سیستماتیک و روحی و روانی صورت گرفت.
بهعنوان نمونه یکی از دانشآموزان دوره متوسط دوم فرزانگان بابل، پس از شعارنویسی، توسط مسئولان مدرسه ملزم به تعهد کتبی تحت عنوان «شعارنویسی به دلیل مشکلات روحی و روانی» و همچنین مجبور به مراجعه به روانشناس شد.
روانشناسی که از قضا، بازرس آموزش و پرورش نیز بود و چندین و چند داروی ضدافسردگی برای او تجویز کرد. این دانشآموز به دلیل فشارهای اعمال شده، از طریق همان قرصها برای اقدام به خودکشی تلاش کرده بود.
ناپدید شدگان در جنبش «زن زندگی آزادی»
گزارشهای کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان از صدها فرد مفقود شدهای که نامشان در خبرها ذکر نشده یاد کرده که برخی از آنان زنان بودهاند.
بازداشت و ربودن افراد در روزهای اخیر در سرکوب مناطق کردنشین را نیز باید به این مجموعه اضافه کرد. از میان نامهای اعلام شده طی دو ماه اخیر، حداقل دو دختر جوان به نامهای «صحرا رضایی» دانشجوی ترم ۷ روزنامهنگاری در دانشگاه «علامه طباطبایی» و تبعه افغانستان که از تاریخ ۲۸ مهرماه مفقود شده و «سحر حسینی» ۲۱ ساله که از تاریخ ۲۸ آبان خبری از او نیست رسانهای شده است.
بیخبری از جوانان دستگیر شده، هم از نظر حقوق فرد زندانی قابل پیگیری است و هم به دلایل ذکر شده در همین گزارش، باید با حساسیت جنسیتی ویژهای مورد توجه قرار گیرند.
تابوهای جنسی و جنسیتی
پراکندگی جغرافیایی اسامی شناسایی شده از زنان بازداشت شده متفاوت است. متاسفانه با وجود توصیههای مکرر فعالان حقوق بشر و وکلای دلسوز به خانوادهها مبنی بر پرهیز از پنهان کردن نام زنان بازداشت شده و اهمیت اعلام نام آنها به منظور جلب توجه افکار عمومی به وضعیت فرد زندانی، اما همچنان عنوان کردن نام زنانی که در بند نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی گرفتارند، جزء تابوهای اجتماعی در بسیاری از مناطق ایران به شمار میآید.
اعلام نشدن نام بازداشتشدگان تنها شامل زنان نمیشود، اما به نسبت مردان، حساسیت روی نام زنان بسیار بیشتر است.
نگرانی خانوادهها برای دختران جوانشان علاوه بر نگاه سنتی، دلیل دیگری نیز دارد و آن هم اخباری است که حاکی از وجود آزار جنسی در برخی زندانها و بازداشتگاههای ایران علیه دختران و حتی پسران جوان است.
گزارش تحقیقی که به تازگی شبکه تلویزیونی «سیانان» نیز از آن پرده برداشت، نشان داد که افسارگسیختگی جنسی ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی نه تنها قابل پردهپوشی نیست که ظاهرا عیان و تکرارشونده است.
سیانان در گزارش خود از ۱۱ مورد خشونت جنسی علیه معترضان در زندانهای ایران خبر داده است.اگرچه پیش از این نیز برخی زندانیان زن از جمله «نرگس محمدی»، نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان بشر از آزار و اذیت جنسی زندانیان زن گفته بودند و در قبال این گزارشها نگرانی خانوادههایی که فرزندان جوان و بهویژه دخترانشان را زندانی چنین شرایطی میبینند، قابل درک است.
نرگس محمدی سال گذشته در نشستی آنلاین در کلابهاوس از تحقیر و تعرض جنسی زنان زندانی صحبت کرد و آن را اقدامی هدفمند برای شکستن مقاومت زنان زندانی توصیف کرد.
با این حال، شکستن سکوت و شرح روایتهای دقیق از بازداشت زنان، به نوبه خود میتواند ضمن تغییر در رابطه قدرت به نفع زنان بازداشت شده، بر روند اعمال خشونت بر آنها اثرگذار بوده و به منزله سدی در مقابل تشدید فشارهایی از این دست عمل کند.
نگاهی آماری به پراکندگی زندانیان زن
در میان آمار ثبت شده از زنانی که پس از شروع انقلاب ژینا دستگیر شدهاند، شمار بالای زنانی که نام آنها از طریق خانوادههایشان اعلام شده یا در خبرها آمده است، معنیدار و در برخی از مناطق بهنسبت جمعیت کم، قابل توجه است.
به طور مثال میشود از یاسوج، آمل و ایلام نام برد. براساس برآوردهای آماری بدست آمده، در این مدت پراکندگی جغرافیایی زنان بازداشت شده مربوط به حدود ۱۰۰ شهر بوده است.
این ارقام الزاما نشان دهنده شمار و پراکندگی زنان دستگیر شده نیست. مثلا تعداد زنانی که نامشان در بازداشتیها آورده شده در تهران ۱۶۳ نفر، سنندج ۳۵، تبریز ۲۳، مشهد ۱۶، شیراز ۱۵، یاسوج ۱۳، ایلام ۱۳، آمل ۱۳ و اصفهان ۱۳ نفر بودهاند.
این گزارش نمیتواند نسبت این ارقام را با واقعیت آمار زندانی دستگیر شده بازیابی کند. اما در عین حال این دادهها نشان دهنده این است که اولا در برخی مناطق که دسترسی فعالان حقوقبشر یا رسانهها به منابع محلی بیشتر بوده، با وجود فشارهای امنیتی به خانوادهها، دسترسی به اطلاعات ثبت شده بیشتر بوده است.
به طور کلی برآیند موجود از شمار زنان بازداشت شده که نامشان در رسانهها یا شبکههای اجتماعی آورده شده نشان میدهد، پس از تهران که به واسطه نسبت بالای تراکم جمعیت، شمار بازداشتیهای بیشتری دارد، تعداد زنان بازداشت شده در استانهای کردستان، کرمانشاه و برخی شهرهای آذربایجان غربی قابل توجه بوده است. در سیستان و بلوچستان نیز با توجه به بافت این منطقه، ۱۴ زن زندانی از دو شهر زاهدان و چابهار بودند.
تفاوت کنشهای مبارزه در مناطق مختلف
کنشهای مبارزاتی در تمام مناطق ایران یکسان نیست. در برخی مناطق، حتی با وجود سنتی بودن، خانوادهها روحیه مقاومتر و مبارزاتیتری در قبال ستم به فرزندان یا یک عضو خانواده دارند. در برابر ظلم، سکوت نمیکنند و دادخواهی را فریاد میزنند. به طور مثال با وجود اینکه بسیاری از خانوادهها در شهرهای مختلف، در بیش از دو ماه داغدار عزیزانشان بودهاند، اما واکنش خانوادهها در برابر کشته شدن عزیزانشان در همه جای ایران یکسان نبوده است. همین تفاوت واکنش را در مواجهه با دستگیری و بازداشتشدگان هم میتوان مشاهده کرد.
چرا باید نقش حقوق افراد را ثبت کنیم؟
اعتراضاتی و مطالباتی که با اسم ژینا یا مهسا امینی شروع شد، در پی برابری برای همه ایرانیان است.
این امر محقق نخواهد شد مگر اینکه با نگاه جستجوگر، تمام واقعیتها و نقض حقوق افراد را ثبت کنیم تا ثبت این شرایط و همصدایی در ایستادگی در برابر خشونتهای بیانتهای حکومت اسلامی در ایران، بتواند ما را یک گام در این انقلاب که هدف آن آزادی و برابری برای تمام ایرانیان است، پیش ببرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
واقعا چطوری این قدر وقیح و بی اطلاعید که از اراک با بیش از پنجاه زن بازداشتی اسمی نیاوردید؟!