close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

پرندگانی که پرواز نمی‌دانند؛ اعتراضات سراسری به روایت زنان عرب

۲۳ بهمن ۱۴۰۱
مریم دهکردی
خواندن در ۷ دقیقه
عکس‌ها تزیینی است
عکس‌ها تزیینی است
عکس‌ها تزیینی است
عکس‌ها تزیینی است
عکس‌ها تزیینی است
عکس‌ها تزیینی است

شنیدن کنشگری از زبان زنانی که تا پیش از جنبش «زن، زندگی، آزادی» در لایه‌های پیچیده و متقاطع تبعیض دست و پا می‌زدند، تجربه‌ای تازه و شنیدنی است. شعارها در این جنبش صرفا ابزاری برای تخلیه خشم و هیجان معترضان نیستند، بلکه زنجیره‌ای از تنوع و تکثر مطالبات را در خود جای داده‌اند. برخی از شعارها به‌طور مشخص بر مطالبات کلان زنان استوار است، از جمله «زن، زندگی، آزادی/ شادی، رفاه، آبادی» یا «از کردستان تا تهران/ ستم علیه زنان.»

در این میان، صدای زنان از کردستان و سیستان‌و‌بلوچستان بلند و رسا به گوش همه ما در جای‌جای ایران رسید. بسیاری از مردم اما زمانی که جنبش‌های اعتراضی مرداد ۱۴۰۰، آبان ۱۳۹۸، دی‌۱۳۹۶ و پیش از آن را در خوزستان به‌خاطر می‌آورند، درباره سکوت زنان عرب کنجکاوند. «ایران‌وایر» در این گزارش پای صحبت شماری از زنان عرب داخل و خارج از ایران نشسته تا خودشان ابهامات موجود درباره اینکه چرا صدایشان چنان که باید و شاید در این جنبش شنیده نشد، صحبت کنند. ذکر این نکته ضروری است که آنچه در این گزارش آمده روایت‌های شخصی زنان است و به هیچ‌وجه نمی‌شود از آن نتیجه کلی گرفت.

***

روایت مریم؛ پرنده‌ای که در قفس به دنیا آمده، پرواز نمی‌آموزد

جمعه‌های اعتراضی زاهدان با همراهی زنان بلوچ امیدبخش بود. شعله‌هایی از امید در دل زنانی که سال‌ها نابرابری را در همه عرصه‌های زندگی تجربه کرده بودند روشن شد. «مریم»، زن عربی که در خانواده‌ رها از قید و بند و سنت‌ها زیسته، اما می‌گوید برای زن عرب ماجرا از زنان بلوچ پیچیده‌تر است: «خیلی از زنان عرب به‌ویژه آن‌ها که در شهرستان‌ها زندگی می‌کنند، هنوز درگیر قید و بندهای زندگی عشیره‌ای و طایفه‌ای هستند. اقوام من در سوسنگرد زندگی می‌کنند، خیلی از زن‌ها محجبه هستند و ما که در خانواده کمتر سنتی زندگی می‌کنیم، از طرف همان زنان مورد سرزنش قرار می‌گیریم.»

به گفته مریم در خانواده‌های سنتی، هنوز حرف مردان حرف آخر است: «در خانواده‌های عرب قوانین مردسالار با توجه به سطح تحصیلات، میزان اعتقادات مذهبی و پایبندی به اصول و قوانین طایفه و عشیره، کم و زیاد دارد. من خانواده نسبتا آزادی دارم و نداشتن حجاب عادی است، اما خیلی از نزدیکانم شنیده‌ام که مردان عرب می‌گویند این انقلاب، انقلاب لخت شدن است. مگر ما مرده باشیم که زن‌هایمان لخت شوند. متاسفانه برخی از زنایی که در این فرهنگ بزرگ شده‌اند هم با آن‌ها همسو هستند، درست مانند پرندگانی که در قفس به دنیا آمده‌اند و پرواز نیاموخته‌اند»

 

روایت سمیه ؛ جدال با قوانین تبعیض‌آمیز و مناسبات عشیره‌ای

«سمیه» زن عرب جوانی است که تجربه یک ازدواج ناموفق، جدایی و ازدواج مجدد را دارد. زنی که می‌گوید شانس این را داشته که علی‌رغم همه سختی‌ها و دست و پنجه نرم کردن با نابرابری‌های جنسیتی، در خانواده و اجتماع، از رابطه‌ای پرخشونت خارج شود.

سمیه در پاسخ به این پرسش که جایگاه زنان عرب در جنبش «زن، زندگی، آزادی» کجاست، به «ایران‌وایر» می‌گوید: «نظر من قطعا نظر همه زنان عرب نیست، اما من شخصا به‌خاطر اینکه دو سال از عمرم را در راهروهای دادگاه خانواده گذراندم چون می‌خواستم از رابطه‌ای که سهمم از آن افسردگی، تحقیر و بدنی کبود و دردمند بود خارج شوم، از اعماق قلبم خواهان پیروزی این جنبش بوده و هستم. در آن دو سال هیچ دستی برای کمک به سمت من دراز نشد. نه خانواده‌ام حامی این تصمیم بودند و نه جامعه. حتی جاهایی سرزنش می‌شدم که زن ناسازگاری هستم، در حالی‌که من در آن زندگی حتی در نامگذاری فرزندم هم نقشی نداشتم. جلسه‌ای گرفته شد و مردان خانواده نام انتخاب کردند و همسرم هم تایید کرد.»

او به برداشتن روسری در جامعه‌ای که قرن‌هاست زنان حقی بر بدن خود ندارند، به‌عنوان یک ابزار اعتراضی نگاه می‌کند و می‌گوید: «حقیقتش را بخواهید من خیلی به اینکه بدون روسری و حجاب زندگی می‌کنم فکر نمی‌کنم، اما برداشتن حجاب در جریان این جنبش یک حرکت اعتراضی علیه همه قواعدی است که در خانواده و جامعه و قانون زنان را به بند کشیده است، برای همین با این اکت همراه شده‌ام. در برابر کسانی که به زنان بی‌روسری اعتراض می‌کنند ساکت نیستم و واکنش نشان می‌دهم.»

در فاصله شهریور تا آذر۱۴۰۱، شهرهای اهواز، آبادان، شوش، شوش دانیال و دزفول، صحنه اعتراضاتی بود که هسته‌های اولیه آن را زنان شکل می‌دادند. سمیه می‌گوید در مواردی حضور زنان در هسته‌های اولیه اعتراضات پیش از اینکه توسط حکومت سرکوب شود، به دست مردان خانواده سرکوب می‌شد: «چندین بار دوستانم تجمع کردند. به همسرم می‌گفتم می‌خواهم برای آینده پسرمان به این اعتراضات بپیوندم می‌گفت نگران چه هستی؟ فرزند ما پسر است! اگر بروی و تو را بگیرند و آزارت بدهند من چه کنم؟ تمام فکر و ذکر مردان این است که زنان را می‌برند در زندان‌ها به آن‌ها تجاوز می‌کنند. یا اگر کسی بگوید همسر فلانی رفته به خاطر برداشتن روسری اعتراض کرده چه جوابی بدهیم؟ هر چقدر توضیح دهیم این برای حقوق ماست، حقوقی که هیچوقت از آن بهره‌مند نبودیم، متوجه نمی‌شوند. در حوزه‌های مختلف باید برای حقوقمان بجنگیم، اما قبل از هر چیز باید قوانین سنتی و مردسالارانه را شکست بدهیم.»

 

روایت ایمان؛ سکوت خودخواسته از پس سال‌ها پس زده‌شدن

«ایمان»، زن عربی هم‌نسل ماست. زنی توانمند که به گفته خودش همواره شبیه به «میهمانی ناخوانده» در ایران زندگی کرده، او به «ایران‌وایر» می‌گوید: «من به‌عنوان یک زن عرب، همیشه تنها به‌دلیل عرب بودن در جامعه پس زده شدم و حتی در بین دیگر اتنیک‌ها هم چندان پذیرفته نمی‌شدم. من برای پذیرفته شدن در میان همسالانم حتی مجبور شدم نامم را که در میان مردم غیر عرب نامی مردانه محسوب می‌شد، به یک نام فارسی تغییر  بدهم. این انکار هویت من را بی‌حد و اندازه رنج می‌داد.»

جوانان عرب در جریان اعتراضاتی که طی سال‌های گذشته در شهرهای مختلف خوزستان رخ داده، دوشادوش بقیه شهروندان این استان به تبعیض‌ها، ناکارآمدی‌های مقامات و فقر و ستم روزافزون علیه مردم این منطقه اعتراض کرده‌اند، اما عدم همراهی شهروندان در دیگر استان‌ها با آن‌ها، خاطر آن‌ها را مکدر کرده است. ایمان این موضوع را تایید می‌کند و می‌گوید: «وقتی در اعتراضات آب خوزستان تعداد زیادی از جوانان عرب کشته شدند، همه در سکوت ما را تماشا می‌کردند. انگار جان ما ارزشی برای هیچ‌کس نداشت. ما خیلی دوست داریم شرایط تغییر کند. در جریان این جنبش هم واقعیت امر این است که ما همراه هستیم، اما حتی ابراز این همراهی با واکنش‌های تند اغلب شهروندان ایران همراه می‌شود. حمله هویتی به شهروندان عرب باعث شده بسیاری از آن‌ها حس کنند مردم ایران در جریان این جنبش از آن‌ها کمکی نخواسته‌اند. انگار ما را خودی نمی‌بینند.»

ایمان که خود یکی از زنان فعال در جنبش‌های اعتراضی در خوزستان بوده است، با تاکید بر اینکه در همین اعتراضات هم مردم عرب بازداشت شده و شماری نیز کشته شده‌اند، می‌گوید: «یکی دیگر از دلایلی که صداها کمتر شنیده شد، زهر چشم‌هایی است که از زنان و مردان فعال عرب در جنبش‌های اعتراضی پیشین گرفته شده است. اغلب فعالان زن عرب با احکام سنگین زندان در بازداشت هستند. در همین اعتراضات اخیر تعدادی از زنان جوان در شهرهای آبادان و اهواز بازداشت شدند یا با تیرهای ساچمه‌ای مجروح شده‌اند. سرکوب گسترده نهادهای امنیتی در خوزستان قدمت دارد و به اعتراضات اخیر محدود نمی‌شود.»

 

روایت سها؛ ستم بر زنان حاشیه هزار لایه دارد

«سها» (نام مستعار) یکی از کنشگران حوزه زنان ساکن آبادان است. او سال‌ها برای رفع قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان، به‌ویژه زنان عرب مبارزه کرده است. به باور سها مبارزه زنان عرب در آبادان در برخی موارد با زنان عرب در سایر شهرهای خوزستان تا حدی متفاوت است: «فضای کنشگری در آبادان به‌واسطه سابقه تاریخی صنعت نفت کمی متفاوت است. در آبادان همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» بسیار گسترده بود. شمار زیادی از دانشجویان بازداشت شدند، چند خبرنگار و کنشگر هم به همین ترتیب. شهروندان عادی، مادران و دختران دوشادوش هم در روزهای آغاز جنبش در کنار هم بودند، اما شدت سرکوب در این شهر باورکردنی نبود، به‌ویژه اینکه حاکمیت بعد از ماجرای متروپل هنوز نتوانسته افکار عمومی را نسبت به ستمی که به شهروندان این شهر شد آرام کند.»

به گفته سها، زنان آبادان با شنیدن شعارهای «از کردستان تا تهران/ ستم علیه زنان» یا «از کردستان تا تبریز/ صبر ما گشته لبریز» فراگیری و همبستگی میان معترضان را متوجه شدند: «من فکر می‌کنم شرایط در این جنبش با تمامی جنبش‌های اجتماعی سالیان گذشته فرق دارد، زنان به این آگاهی دست یافته‌اند که با وجود کرد بودن، آذری بودن، بلوچ بودن، لر بودن و تعلق داشتن به هر ملیتی، در نهایت ساختار سیاسی و اقتصادی حاکمیت جمهوری اسلامی به آن‌ها ستم‌های بسیاری روا داشته و ستم بر زنان محدود به یک شهر و استان و جغرافیای خاص نیست.»

به باور این کنشگر حوزه زنان، شعار«زن، زندگی، آزادی» مطالبه‌‌ای فراگیر است: «حتی اگر زنان عرب این روزها صدایشان آنچنان که باید شنیده نشد، اما به زودی شاهد حضور گسترده آن‌ها در این جنبش خواهیم بود.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

احمد رئیسی، فعال دانشجویی در زندان اوین اعتصاب غذا کرد

۲۳ بهمن ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
احمد رئیسی، فعال دانشجویی در زندان اوین اعتصاب غذا کرد