close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

شهلا حائری: «زن، زندگی، آزادی» شعار نیست؛ سبک زندگی است

۱۷ اسفند ۱۴۰۱
شیما شهرابی، آیدا قجر
خواندن در ۱۵ دقیقه
مهم‌ترین اتفاقی که در تمام دوران و خصوصا چند ماه اخیر افتاده است، تبلور آگاهی زنان به عمل است
مهم‌ترین اتفاقی که در تمام دوران و خصوصا چند ماه اخیر افتاده است، تبلور آگاهی زنان به عمل است
«شهلا حائری»، استاد مردم شناسی دانشگاه بوستن، درباره نقش زنان در اعتراضات سراسری ایران می‌گوید: «زن، زندگی، آزادی» شعار نیست؛ سبک زندگی است
«شهلا حائری»، استاد مردم شناسی دانشگاه بوستن، درباره نقش زنان در اعتراضات سراسری ایران می‌گوید: «زن، زندگی، آزادی» شعار نیست؛ سبک زندگی است
آن لحظه اتفاق افتاده است. زنان دیگر در پستو ماندن و تحمیل شرم را نخواهند پذیرفت. ترس ما ریخته است. دیگر خجالت‌زده نخواهیم بود
آن لحظه اتفاق افتاده است. زنان دیگر در پستو ماندن و تحمیل شرم را نخواهند پذیرفت. ترس ما ریخته است. دیگر خجالت‌زده نخواهیم بود
آخرین کتاب او «ملکه‌های فراموش نشدنی اسلام؛ جانشینی، اقتدار و جنسیت» نام دارد که درباره فرمانروایی زنان در اسلام است
آخرین کتاب او «ملکه‌های فراموش نشدنی اسلام؛ جانشینی، اقتدار و جنسیت» نام دارد که درباره فرمانروایی زنان در اسلام است

امروز هشتم مارس، روز جهانی زنان؛ بزرگداشتی بین‌المللی برای دستاوردهای زنان در زمینه‌های برابری جنسیتی و حقوق زنان است. این مناسبت جهانی، امسال برای زنان ایرانی معنای بیشتری دارد. آن‌ها در شش ماه گذشته در صدر خبرهای جهان قرار گرفته‌اند و نقش بزرگی در اعتراضات سراسری ایران ایفا کرده‌اند. حجاب از سر برداشته‌اند، روسری‌ها را سوزانده‌اند، با ماموران تا بن‌ دندان مسلح وارد بحث شده‌اند، در کوچه و خیابان رقصیده‌اند و البته، هدف حمله نیروهای سرکوب هم قرار گرفته‌اند. برخی از آن‌ها جان عزیزشان را از دست داده‌اند، برخی چشم‌هایشان را و برخی بازداشت و زندانی شده‌اند. 

با دکتر شهلا حائری استاد مردم شناسی دانشگاه بوستن آمریکا که سال‌هاست در رشته زنان و مطالعات جنسیت کار و پژوهش می‌کند، درباره اعتراضات مردم ایران و نقش زنان گفت‌وگو کردیم. 

او همواره موضوعات مربوط به حقوق زنان ایرانی و مسلمان را دنبال کرده است. آخرین کتاب او «ملکه‌های فراموش نشدنی اسلام؛ جانشینی، اقتدار و جنسیت» نام دارد که درباره فرمانروایی زنان در اسلام است. 

ازدواج موقت،‌ یکی دیگر از موضوعاتی است که او در کتابی به‌شکل مبسوط به آن پرداخته است. «خانم رییس‌جمهوری» نیز عنوان مستندی است که دکتر حائری در گفت‌وگو با شش زنی که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۰ اعلام کاندیداتوری کرده بودند، ساخته است. او حالا درباره اعتراضات سراسری مردم ایران و نقش پررنگ زنان می‌گوید: «زنان دیگر در پستو ماندن و تحمیل شرم را نخواهند پذیرفت. ترس ما ریخته است. دیگر خجالت‌زده نخواهیم بود.»

***

امسال، زنان ایرانی، با توجه به اعتراضات سراسری، بیش از هر سال در راستای برابری‌خواهی و احقاق حقوق‌ از دست رفته‌شان تلاش کردند. امسال با تمام سال‌های گذشته برای زنان ایران، تفاوت داشت. بسیاری این اعتراضات را «جنبش» یا «انقلاب فمینیست» و «زنانه» می‌دانند. تحلیل شما چیست؟ 

علی‌رغم ناراحتی‌هایی که در تاریخ ایران متحمل شدیم و همین‌طور مسمومیت‌های اخیر که گریبان‌گیر دختران و پسران جوان شده است، موقعیت مناسبی برای تبریک روز جهانی زن است. چون مهم‌ترین اتفاقی که در تمام دوران و خصوصا چند ماه اخیر افتاده است، تبلور آگاهی زنان به عمل است. یعنی بیداری و آگاهی زنان که در طول تاریخ وجود داشته است و همین‌طور پس از تثبیت جمهوری اسلامی در ایران، کوشش و تقلای زنان ادامه داشته است. هیچ‌وقت این تلاش‌ها متوقف نشده است. چنان‌که الان تجلی آن را در حرکت‌های زنان و حمایت والدین و همین‌طور مردها می‌بینیم. برای همین داشته‌های ما، برای تبریک این روز مهم بسیار است. 

در فیلمی که من در گفت‌وگو با زنان کاندیدای ریاست‌جمهوری ساختم، مساله‌ قابل توجه این است که در آستانه قرن بیست‌ویکم، در نخستین جایی که زنان به‌طور دسته‌جمعی خود را کاندیدای ریاست‌جمهوری کردند و بیان کردند که «من می‌توانم رییس‌جمهور شوم»، یکی از آن‌ زنان در پاسخ به سوال من پیرامون چرایی برخورداری از شایستگی برای کاندیداتوری ریاست‌جمهوری کشوری مثل ایران، بدون صبر گفت: «چرا نه؟ ما در تاریخ‌مان زن ملکه‌ای داریم به اسم ملکه صبا.» در واقع با هشیاری به قرآن استناد کرد. فراموش نکنیم کانتکست جامعه و قانون، اسلامی است. برای همین به داستان «ملکه صبا»‌ در قرآن اشاره کرد. این نگاه به من ایده داد کتاب آخرم را بنویسم و داستان محور کتابم را به ملکه صبا اختصاص بدهم. 

 

اما وقتی این مساله در اختیار قدرت قرار می‌گیرد، شکل دیگری پیدا می‌کند. اگرچه هر جامعه‌ای را باید در کانتکس خود بررسی کرد، اما نمی‌توان بر تجربه‌های بین‌المللی چشم پوشاند. مثل نگاه کردن به سودان؛ از روی کار آمدن حکومت اسلامی «عمر بشیر» و تضییع حقوق زنان از جمله سن ازدواج، پوشش و سنگسار، تا «بهار عربی» و خیزش مردمی در مقابل معضلات اقتصادی و بعد خیزش زنان در دسامبر ۲۰۱۸ و برکناری دولت. برخی کارشناسان و رسانه‌ها از آن واقعه به‌عنوان «انقلاب زنان» نام برده‌‌اند. شما چه تحلیلی از نمونه‌های بین‌المللی و نزدیکی آن‌ها به وقایع اخیر ایران دارید؟ 

سودان همواره تاریخ پر فراز و نشیبی داشته است و در آخرین خیزش مردمی، موفقیت‌هایی کسب کردند و زنان جلو بودند. تصویر زنی که با لباس سفید بالای سکو ایستاده بود، در نظر دیگران نمونه بود. اما به هر حال، دادوستدهای پشت‌پرده وجود دارد که افراد صاحب قدرت به‌کار می‌برند و چقدر زنان را دخیل کردند، نمی‌دانیم. 

اما برای قرار دادن زنان در کانتکس بین‌المللی، به تجربه‌های خودم در کشورهای مختلف از جمله پاکستان، هند و ترکیه برمی‌گردم. همیشه معتقد بودم که دنیا، دنیای وابستگی همه ما از نظر فردی و اجتماعی، ملی و بین‌المللی است. برای همین مهم است که ایران را در کانتکس بین‌المللی ببینیم. 

من می‌خواستم به کشورهای شمال آفریقا و خصوصا مصر بروم. کم‌تر به شرق و همسایه‌های‌مان توجه می‌کردم. بعد فکر کردم چرا ما کم‌تر به شرق نگاه می‌کنیم؟ در نهایت به هند و پاکستان رفتم. اما هر وقت به تهران برمی‌گشتم، خیلی‌ افراد حتی از دوستان و افراد وارد مسائل اجتماعی و فرهنگی می‌‌پرسیدند اصلا چرا پاکستان و زبان اردو؟ اما بسیار آموزنده بود. آن‌چه توجه من را جلب کرد، زنان تحصیل‌کرده و نقش تاثیرگذار آن‌ها بود. 

من از خانواده‌ای متوسط آمده‌ام. هر وقت درباره زنان ایرانی صحبت می‌کردیم از زنان قبیله‌ای و روستایی و فقیر بودند که مهم است. اما طبقه‌ای که مدنظر نبود، طبقه تحصیل‌کرده و متوسط شهری بود. برای همین این طبقه توجه‌ام را جلب کرد و متوجه شدم که چقدر از زنان این طبقه، در مسائل سیاسی دست‌اندکار بودند و در مجمع ملی حضور داشتند. برای همین درک کردم که تا وقتی قشر تحصیل‌کرده زنان مسلمان را نشناسیم، غرب از ما هیچ نمی‌‌داند. برای همین در نظر داشتم که این طبقه را به غربی‌ها معرفی کنم. 

به‌خاطر سابقه استعماری پاکستان، آداب و رسوم و زبان جدید را بلد بودند، در یک چرخه غرب بودند، اما فرهنگ و سنت‌های خود را فراموش نکرده بودند. من بار اول در سال ۱۹۸۸ به پاکستان رفتم. به خوبی انگلیسی صحبت می‌کردند و پوشش تمیز و مناسب فرهنگی داشتند. برایم تداعی‌کننده چادر سیاه زشت در ایران بود که تقلید بی‌ارزشی از لباس راهبه‌های قرن ۱۹ بود به جای نگاه کردن به پوشش شرق. 

اما در رابطه با ایران، قدرت عمل، آگاهی و میل به ابراز عقیده و موجودیت در بین زنان ایرانی در طبقات مختلف، خودش را بیشتر نشان می‌دهد تا آن‌چه من در پاکستان مشاهده کردم. برای ما عمیق‌تر و منحصربه‌فردتر نشان می‌‌دهد. 

چنانچه آن‌چه درباره «زن، زندگی، آزادی» می‌بینیم در دنیا بی‌سابقه است. به نظرم تنها یک شعار نیست، یک نحوه دید و سبک زندگی است، یک نحوه برداشت از خود و دیگری و جامعه است. زنان ایرانی به قول حافظ یک «آن» دارند که کم‌تر در جای دیگری دیده می‌شود. 

 

در ادامه همین صحبت‌ شما، دقیقا همین «آن» که مورد اشاره شماست که می‌تواند لحظات تاریخی در یک جامعه باشد که انقلابی، تحول‌خواهی و دگرگونی در پی دارد. روابط را در تمام سطوح تغییر می‌دهد؛ مثل روابط میان‌فردی، در جامعه و حتی ملت و دولت. به نظر شما «زن، زندگی، آزادی» چه تغییراتی را در پی خواهد داشت؟ 

باید صبر کرد و دید. این نهضت، جنبش، اعتراض و خیزش، هنوز خیلی جوان است. اما به نظرم عواقب بسیار مهمی خواهد داشت. نمی‌دانم در آینده نزدیک آیا به سمت مثبتی پیش می‌رویم و به سر مقصد مقصود می‌رسیم یا نه؟ اما در لحظاتی تاریخی یک لحظه‌ای پیش می‌آید که ما متوجه می‌شویم می‌توانیم نوع دیگری به جهان نگاه کنیم و ذهنیت ما تغییر می‌کند. در آن لحظه، ما روشن شده‌ایم و برگشتی در کار نیست. اینکه چطور آن لحظه خود را در روابط بین انسان‌ها یا تاسیس نهادها و رابطه با دولت و دیگر قوا خود را متجلی می‌کند، باید منتظر ماند و دید. اما به نظرم ما به آن لحظه رسیده‌ایم و پارادایم شیفت شده‌ایم؛ اگر نخواهیم بگوییم رنسانس است. اما آن لحظه،‌ اتفاق افتاده است. زنان دیگر در پستو ماندن و تحمیل شرم را نخواهند پذیرفت. 

یکی دیگر از شعارهای زنان که بسیار قابل توجه است، در این لوای شعار عمیق «زن، زندگی، آزادی»، شعار «هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم» بود. یعنی تمام آن شرم را به عامل تحمیل شرم برمی‌گرداند. ترس ما ریخته است. دیگر خجالت‌زده نخواهیم بود. این نگاه هیز را به خود فرد هیز برگرداندیم؛ به کسی که زن را کالایی برای تصاحب خود می‌پندارد. 

 

شما در یکی از سفرهای‌تان به پاکستان، کاندیداتوری «بی‌نظیر بوتو» را برای ریاست‌جمهوری پاکستان تصویر کرده‌اید که وقتی خودروی حامل او در شهر حرکت می‌کرد، مردان او را گل‌باران می‌کردند. ما در اعتراضات اخیر همراهی و حمایت مردان را شاهد بودیم. نقش مردان را در جنبش‌های زنانه در ایران و دنیا چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

متاسفانه آن تصویر خارق‌العاده به یک تراژدی ختم شد. آن تصویر را من هیچ‌کجا ندیدم. آن صحنه حسرت هزاران سیاستمدار مرد خواهد بود. اما در اعتراضات اخیر خصوصا اوایل آن، صحنه‌ای است که آتشی روشن است و زن جوانی می‌رقصد و روسری خود را می‌اندازد و رقص‌کنان از کادر خارج می‌شود. آن حس رهایی، آزادی و خارج شدن از آن شرمی که گفتم، به‌مثابه آن است که می‌گوید: «من دیگر تحمل نمی‌کنم.»؛ برای من بسیار جالب بود. همین آگاهی زنان که از آن صحبت می‌کنیم، باعث نوعی بیداری مردان شده است. آن لحظه‌ای که گفتم، برای همه هست. مردان هم متوجه شده‌اند که پدرسالاری تنها به کنترل زنان ختم نمی‌شود، بلکه بسیاری از مردان را کنترل می‌کند و آن‌ها را در بن‌بست‌هایی قرار می‌دهد که ترجیح می‌دادند در آن موقعیت قرار نگیرند. مثل تحمیل مسوولیت تامین معیشت برای مردان که برای خود مردان نیز فشار مضاعف است. 

یادمان باشد، بسیاری از پدران عاشق دختران خود هستند، برادران عاشق خواهرهای خود هستند، شوهرها به همسران خود احترام می‌گذارند و این مساله عجیبی نیست که مردان از زنان حمایت کنند، که اگر به خودشان نجنبند زنان زندگی‌شان کشته می‌شوند. تک‌تک این صحنه‌ها مثل آوازخوانی «نیکا شاه‌کرمی» و زیبایی او که اگر کنار هم قرار بگیرند، می‌توان با داستان بی‌نظیر بوتو مقایسه کرد. البته امیدوارم به آن سرنوشت مواجه نشویم که مثل پاکستان تفنگ را به پای خود زد و خودش را دار زد. 

مردها با این حقیقت مواجه شده‌اند که وقتی می‌خواهند برای رقصیدن با همسر خود در میدان «شهیاد» برقصند، ده سال به زندان می‌افتند. یا مردی که سر زن خود را می‌برد و در کوچه به راه می‌افتد و انگار زنبیل پر از تخم‌مرغ به دست دارد، برخوردی با او می‌شود که قبح و زشتی عملش از بین رفته است. به عمق وقاحت و زشتی این مساله باید فکر کرد. 

 

شما به «آن»ی که برای زنان ایران به وجود آمده است، اشاره کردید. زنان سال‌ها است که برای ابتدایی‌ترین حقوق خود مبارزه می‌کنند. اما به نظر شما ویژگی این اعتراضات چیست که این «آن» را ایجاد کرده است؟ چه مساله‌ای باعث شده است که دیگر بازگشتی به پیش از این لحظه تاریخی نمی‌توان متصور شد؟ 

عاملیت، مساله‌ای خدادادی است. یعنی به صرف انسان بودن، این عاملیت را داریم. اما این‌که چطور و تحت چه شرایطی آن را به عمل درمی‌آوریم، بستگی به ساختارها و موقعیت‌هایی دارد که در آن قرار داریم. اگر به تاریخ ایران نگاه کنیم، در هر دوره‌ای زنانی را می‌بینیم که خارق‌العاده عمل کرده‌اند و با ساختارهای اجتماعی رابطه تنگاتنگ داشته‌اند. البته ما با اکثریت مردم آن رابطه را نداریم، بلکه از زنان نخبه صحبت می‌کنیم که در ایران بسیار زیاد و جالب هستند. بنابراین پیشینه ساخته‌شده‌ای پشت سر ما بوده است؛ سرمایه فعالیت‌های زنان در طول تاریخ انباشته شده است. این مساله در زمان مشروطیت، عاملیت دسته‌جمعی می‌گیرد. همین‌جاست که عاملیت جمعی، دولت را می‌ترساند و نه شخص من. وقتی ما همه جمع شده‌ایم و حقوق خود را مطالبه کردیم، همان وقت است که خشونت دولت بیشتر می‌شود. این سرمایه با ما زاده شده است. 

یادمان باشد که در دوران جمهوری اسلامی، زنان به تدریج نوع حجاب را تغییر دادند و پوشش‌های رنگی انتخاب کردند و ناگهان یک دختر جوان تک و تنها روسری سفید خود را علم می‌کند. در آن لحظه، جمع‌آوری خاطرات اتفاق می‌افتد. بعد می‌بینیم که خانم پیری هم عصا زنان کنار او می‌ایستد و حرکت گسترش پیدا کرد. این حرکت‌های فردی را قلع‌وقمع کردند. اما وقتی همگی کنار هم ایستادند و به سیلاب بدل شد، نتوانستند به راحتی با آن برخورد کنند. می‌خواهم بگویم یک سابقه نوشته یا نانوشته پشت‌سر همه ما هست که «آن» زنان ایران را زنده نگه داشته است؛ حتی اگر به آن آگاه نبوده‌ایم. 

 

در واقع هر وقت پیش‌تر بحث احقاق حقوق زنان و اعتراض عنوان می‌شد، قشر تحصیل‌کرده و نخبه پیش‌قدم بودند. اما در این اعتراضات عموم زنان جامعه را همراه داریم. چه ویژگی باعث این همراهی عموم جامعه شده است؟ 

به «ازدواج» برگردم. مهم‌ترین حقوقی که گریبان‌گیر ما می‌شود، ازدواج است. پیش از تدوین قوانین، عرف قوی‌تر از قانونی بود که مدون شد و در دو جلد یک کتاب قرار گرفت و از آن استفاده کردند. از وقتی قانون ما نوشته شد و این نابرابری حقوق زنان یعنی خشونت قانونی علیه زنان، تثبیت شد، زنان را تحت کنترل شدیدی قرار داد. چوب قانون را همیشه بر سر همه، اما بیش از همه، بر سر زنان نگه داشتند. زنان خود را به‌خاطر آگاهی محلی، طبقاتی، بین‌المللی مطالبه‌گر معرفی کردند. نگاه کنیم به اقدامات خانم «مهناز افخمی» و تاسیس «سازمان زنان» که البته ریاست آن را «اشرف پهلوی» داشت. ما غافل بودیم از آن اقدامات خانم افخمی و دیگر زنان. اما تاریخ و سابقه اجتماعی همان جاست. 

مهم نیست من به‌عنوان یک زن تنها تقاضای طلاق کنم، اما اگر هزار نفر شویم، قدرت داریم و قانون‌گذار می‌ترسد و سعی می‌کند خشونت بیشتری علیه ما اعمال کند. آن عاملیت دسته‌جمعی و مطالبه ماست که قانون‌گذار را به چالش می‌کشد که یا قانون را تغییر می‌دهد، یا به سمت سوار کردن شور خدایی و طبیعت زن و مرد و سنت برود که زن را در کنترل بیشتر نگه دارد. 

 

به قوانین اشاره دارید. جمهوری اسلامی و قوانین این حکومت سوار بر سنت‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی سابقه‌دار در ایران شد. از سوی دیگر همواره به جنبش زنان ایران انتقاد مرکزگرایی وارد بود یا تبعیض مضاعف علیه زنان کارگر، مغفول می‌ماند. وقتی به قانون اشاره می‌کنید می‌توانیم نمونه لغو حق سقط جنین در آمریکا را مثال بزنیم. این همه سال مبارزه برای حق بدن برای زنان به قانون ضد زن تبدیل می‌شود. به قول شما در این لحظه تاریخی که قرار داریم، چطور می‌توانیم گستردگی، تنوع اجتماعی، قومی/ ملیتی و طبقاتی را برای حقوق زنان لحاظ کنیم؟ 

واقعا در خصوص آمریکا، جای خجالت دارد. مملکتی که خود را معجزه دنیای بعد از رنسانس می‌داند و به قانون اساسی خود بر مبنای روشنگری تکیه می‌کند، با قوانین پس‌رفته‌ای مواجه می‌شوید. به هر حال از سال‌‌های ۱۹۷۰ به بعد، مذهب و مذهبیون سعی کردند وارد سیاست شوند. فهمیدند تا زمانی‌که در خارج از گود سیاست نشسته‌اند، مبارزه علیه آن‌ها گسترده است. در آن زمان، مراکز آگاهی‌بخشی زنان در خصوص باروری را بمب‌گذاری می‌کردند. بعدتر وارد کنگره شدند. فکر کنید چطور کسی مثل «دونالد ترامپ» که کم‌ترین آگاهی از عمق مذهبی ندارد می‌گوید: «می‌خواهم انتقام شما را بگیرم»، اما از کلمات مذهبی استفاده می‌کند؟ پس فهمیده است که با استفاده مذهب در سیاست، قدرت بیشتری دارد. 

در جامعه ما هم که هیچ سابقه این‌نوع روشنگری را نداشته است، احتمال این نوع نمودها در آن بیشتر است. اما همان‌طور که گفتم، در ایران، برعکس آمریکا اتفاقات روشن‌گرایانه بهتری در حال رخ‌دادن است. البته باید منتظر ماند و دید، اما تا این‌جا معلوم است که مردم فهمیده‌اند مذهب نباید وارد سیاست شود. روحانیون هم ثابت کردند که واقعا دولتمدار نیستند. بیداری زنان و مردان احتمال دارد که به راهی پیش برود که قوانین را تغییر دهد.

در رابطه جامعه و دولت، گاهی دولت نقش بازدارنده دارد و گاهی هم قانونی که وضع می‌شود برای تغییر عقیده مردم است. به‌نظر می‌آید در جامعه ایران، جامعه مدنی بسیار جلوتر از جامعه اداری است. بنابراین امید بر این است که اگر تغییرات با سعه‌صدر انجام شود، شاید با در نظر گرفتن کانتکس و دوری از جنگ و خون‌ریزی، بتوانیم یک قانون اساسی بنویسیم با رهبری زنان، تا بتواند تفاهم عرفی، قومی و طبقات مختلف را در بر بگیرد. 

راه درازی در پیش است؛ نیت خیر،‌ اخلاقیات در دولت و آموزش می‌خواهیم. 

 

مساله‌ای که در صحبت‌های شما بود مساله «خشونت» است. یکی از مسائل بحث‌برانگیز در همین خصوص، «چرخه خشونت» است. باز به لحظه حساس امروز اشاره کنم. چگونگی نیفتادن در دام این چرخه خشونت را چطور می‌بینید؟ 

خشونت، عامل برنده پدرشاهی است. یعنی برای تثبت و ادامه خود، از ترس استفاده می‌کند. یعنی عوامل سرکوب، ترس، خشونت، شرم‌انگاری است. عامل خشونت در قوانین و روابط ما مثل «ازدواج» وجود دارد. چرخه خشونت متاسفانه به آسانی متوقف نمی‌شود. مگر این‌که عامل خشونت بفهمد که با خشونت موفق نیست. موفقیتی هم اگر داشته، بر پایه‌های سست و غیراخلاقی استوار بوده است. به «مارتین لوترکینگ» نگاه کنیم یا «گاندی» که امروز در هند مخالفان بسیاری هم دارد و روز تولد قاتل او را جشن می‌گیرند. اما توانست توجه نژادهای دیگر، یعنی سفیدپوستان را به خود جلب کند. 

ما در ایران، باید بتوانیم تفاهم و بیداری و آگاهی میان جامعه را ادامه دهیم. یعنی مردی که موهای زن را می‌کشد، یاد بگیرد که چه عمل شنیعی مرتکب شده است، یا اینکه فکر می‌کند آن دنیا ثواب دارد اشتباه می‌کند. اگر یاد بگیریم در این دنیا باید خشونت را کم کنیم و عامل خشونت باید از آن دوری کند، و جامعه با مذاهب مختلف و اقوام مختلف دست‌به‌دست هم بدهند، رهبری مثل «ماندلا» که مصلح بوده‌اند داشته باشیم، شاید بتوانیم چرخه خشونت را متوقف کنیم.

 

در این همه اتفاقاتی که افتاده است، اگر فرض را بر این بگیریم که اعتراضات به‌منظور مورد نظر می‌رسد، چطور می‌توانیم برابری جنسیتی را به نسل‌های بعدی آموزش دهیم؟

آموزش در چند سطح مختلف خودش را نشان می‌دهد. من به‌عنوان معلم برای دانشجویانم سخنرانی می‌کنم. این نوعی روشنگری است. نوعی دیگر در عمل است. یعنی من با عمل خود صداقت را نشان می‌دهم و قبح دروغ را بیان می‌کنم. اگر بتوانیم با در نظر گرفتن تغییرات ایران که از نظر سیر تاریخی جالب‌توجه است، به‌عنوان پروسه تفکری دیگر بنگریم، در نحوه آموزش خود به نسل جوان دگرگونی داشته باشیم و به آن‌ها یاد بدهیم که چطور دیگری را ببینند و یاری‌گر دیگری باشند. نحوه آموزش رهبران مهم است. کسانی که دروغگو نیستند. تظاهر و دورویی به جامعه ما آسیب زده است. ما شدیدا متظاهر هستیم. بسیار مهم است که به تدریج با رفتارهای خود، با این مساله مبارزه کنیم. یعنی نوعی تعلیم و تربیت را باید تغییر دهیم در کنار آموزش رسمی.

 

اگر بخواهید کوتاه توصیه‌ای برای زنان معترض ایران داشته باشید، چه می‌گویید؟ 

با خدای درون‌تان صادق باشید. ما برای اینکه از این تظاهرها و چاپلوسی‌ها و دورویی‌ها دوری کنیم، باید صادق باشیم؛ هم با خودمان و هم با دیگری. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

پشت صحنه گزارش ««دست خارجی»، معادله فعلا غایب در سخنان خامنه‌ای درباره...

۱۶ اسفند ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
پشت صحنه گزارش ««دست خارجی»، معادله فعلا غایب در سخنان خامنه‌ای درباره مسمومیت دانش‌آموزان»