«هیثم بن طارق آل سعید»، سلطان عمان، روزهای هفتم و هشتم خرداد، دیداری رسمی در ایران انجام داد که ظاهرا در پاسخ به سفر سال گذشته «ابراهیم رئیسی»، رییسجمهور ایران و بنابر دعوت او بود؛ اما دیدار اصلی او، با «علی خامنهای» انجام شد.
***
برخلاف «سلطان قابوس»، پادشاه فقید عمان که سلطنت و حتی یکپارچگی کشورش را مدیون ارتش ایران در زمان «محمدرضاشاه» میدانست که او و عمان را در برابر جنگجویان جداییطلب ظفار حفظ کرد، سلطان هیثم، جانشین او، فاقد تجربیاتی چنان باشکوه با ایران است.
در جریان دور دوم ریاست جمهوری «حسن روحانی»، وقتی در صدر هیات عمانی برای شرکت در مراسم تحلیف او عازم تهران شد، سلطان قابوس هنوز در قید حیات بود و گویا کسی در جمهوری اسلامی از مقام و آینده سیاسی او که از بختهای اصلی جانشینی قابوس بود، خبر نداشت.
شیوه استقبال نسنجیده و دور از شان و سپس قرار دادن جایگاه او در جایی دور از ردیف اول در مراسم تحلیف روحانی، باعث اعتراض عمان به جمهوری اسلامی شد، اما مقامهای تهران نه تنها این رفتار را جبران نکردند، بلکه در جریان مراسم درگذشت سلطان قابوس و جانشینی سلطان هیثم، بهجای رییسجمهور، «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه وقت را به مراسم فرستادند.
جایگاه استثنایی عمان برای جمهوری اسلامی ایران، کشوری که بخش قابل ملاحظهای از بحرانهای خارجی حکومت را با میانجیگری حل کرده و در آزادی زندانیهای خارجی بهدست ایران نقش بی همتایی داشته، احتمالا از دید مقامهای عمانی بیشتر از آن بود که در مهمترین مراسم پنج دهه اخیر، وزیر خارجه به آن اعزام شود. ایران و عمان دو کشور مجاور تنگه هرمز، محل گذر عمده نفت فروخته شده روی نفتکش هم هستند که از زمان انقلاب بهمن۱۳۵۷، بهدلیل رفتار حکومت ایران، از پرتنشترین نقاط خاورمیانه بوده است.
بااینهمه، در زمان سفر رئیسی به عمان که در دوره افول مشروعیت داخلی و مقبولیت خارجی سیاست جمهوری اسلامی ایران انجام شد، سلطان هیثم از حیث تشریفات، مراسم کاملی برای او برگزار کرد. آن سفر در زمانی انجام شد که قطر در رقابتهای منطقهای، از نقش سنتی عمان در میانجیگری برای مسائل خارجی جمهوری اسلامی سبقت گرفته بود.
در این دوره، قطر برای احیای توافق اتمی برجام، قراردادی که مدیون واسطهگری عمان بین ایران و آمریکا بوده و برای آزادی اتباع ایرانی-آمریکایی از زندانیهای جمهوری اسلامی میانجیگری میکرد، و حتی میزبان مقامهای ایرانی و آمریکایی هم شد که البته به نتیجه نرسید.
عمان در زمان سلطنت هیثم تاکنون، نتوانسته نقشی که سلطان قابوس داشت را به همان میزان موفقیت تکرار کند. هرچند که او زمینهساز آزادی تبعه بلژیکی و تبادل او با «اسدالله اسدی»، دیپلمات سفارت ایران در اتریش شده که بهجرم تلاش برای بمبگذاری به ۲۰ سال زندان در بلژیک محکوم بود، اما این تبادل با عهدنامهای که میان تهران و بروکسل امضا شده، قابل انجام بود و نیازی به میانجیگری نبود. هیثم پیش از سفر به تهران، دیداری از قاهره داشت و هفته بعد از آن به ایران رفت.
بهنظر میرسید که بهدلیل اهمیتی که عمان برای جمهوری اسلامی دارد، مقامها در ایران این بار در برگزاری یک مراسم تشریفاتی برای سلطان هیثم، گذشته را جبران کنند، اما این بار ابراهیم رئیسی برای استقبال از او به فرودگاه نرفت و منتظر ماند تا از او در کاخ سعدآباد پذیرایی رسمی کند. بهطوری که در دیدار مقامهای ارشد از ایران معمول است، در کاخ سعدآباد کنفرانس خبری رئیسی و سلطان هیثم برگزار نشد و در اقدامی جایگزین، دو وزیر خارجه ایران و عمان بهجای آن کنفرانسی نمادین گذاشتند و به چند سوال محدود و تشریفاتی درباره روابط دو کشور جواب دادند.
در جریان مراسم شام رسمی به افتخار حضور سلطان عمان، تصاویری منتشر شد که نشان میداد در کاخ سعدآباد تهران، نمایشگاهی از اجناس لوکس ایرانی از جمله فرش دستباف و جواهرات برگزار شده و هیثم در کنار رئیسی در حال بازدید از آن است.
کانال مطالعات عمان که گزارشهایی درباره مسائل مشترک ایران و عمان منتشر و بعضا خبرهای رسانههای عمانی درباره روابط با ایران را بهطور خلاصه روایت میکند، گفته است که سلطان قابوس در جریان سفر سال ۱۳۹۲ به ایران، ۱۵ میلیون دلار فرش دستباف خریده بود.
هیثم فقط یک شب در تهران ماند. رسانهها گزارش داده بودند که دیدار اصلی او روز دوشنبه۸خرداد خواهد بود که با علی خامنهای در مقر او انجام میشود. همه منتظر انتشار خبر این دیدار بودند که دلیل اساسی این سفر بود. سلطان هیثم هم موضوع را در دیدار با رئیسی اعلام نکرد.
سایت خامنهای هم موضوع را بهصورت غیرمستقیم آورد و اعلام کرد که حاکم ایران با تجدید روابط ایران و مصر که بهدستور آیتالله «روح الله خمینی» و بهدلیل شناسایی اسراییل از سوی مصر قطع کرده بود، مشکلی ندارد.
هیثم پس از این دیدار، تهران را بدون بدرقه رسمی رئیسی ترک کرد و فقط دوباره معاون اول او، سلطان عمان را تا فرودگاه مهرآباد بدرقه کرد. حتی در بیانیه مشترک دو کشور که در پایان سفر و به نام رئیسی میزبان و سلطان هیثم مهمان منتشر شد، ردی چندانی از دلیل سفر که میانجیگری بین ایران و مصر بود نیست.
اگر در دهه اول حکمرانی خامنهای تردیدی درباره اینکه شخص اول حکومت در ایران کیست وجود داشت و رهبران خارجی، اعتبار بالایی برای رییس پرنفوذ وقت یعنی «اکبر هاشمی رفسنجانی» قائل بودند، این اشتباه، با دخالتهای صریح و بیپرده خامنهای در امور کشور و بیاعتبار کردن رییسجمهور در دو دهه اخیر، تصحیح شده است.
رهبران خارجی، بهخصوص کشورهایی که هنوز از ساختارهای دموکراتیک برخوردار نیستند و کموبیش بهطور سنتی و قبلهای اداره میشوند، بهخوبی میدانند که همتای واقعی آنها در ایران، نه رییسجمهور، بلکه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است. به همین دلیل توقع دارند که از سوی او میزبانی شوند و وقتی طرف دیدار و مذاکره روسای جمهوری قرار میگیرند، آن را در شان خود از نظر تشریفاتی نمیبینند.
سلطان هیثم در سفر به تهران این را بهوضوح نشان داد؛ همانطور که پیشتر «ولادیمیر پوتین»، رییسجمهور روسیه از فرودگاه مستقیما به مقر رهبری خامنهای رفته بود و در مراسم استقبال رسمی که حسن روحانی، رییسجمهور وقت ایران تدارک دیده بود، شرکت نکرد.
احتمال دارد بهدلیل در پیش گرفتن چنین رفتاری از سوی رهبر عمان در سفرش به تهران بوده که خامنهای به او گفته تجدید رابطه ایران با عربستان از «نتیجه سیاست خوب دولت جناب آقای رئیسی» بود، تا شاید از این راه اعتباری به رییسجمهور بیاعتبار و نهاد از اعتبار ساقط شده ریاستجمهوری ایران در مقابل مهمان خارجی بدهد.
فایده این سفر با چنین کیفیتی برای سلطان هیثم، حفظ جایگاه میانجیگری عمان در جهان به هزینه ایران، و برای خامنهای و حکومت جمهوری اسلامی، میزبانی از رهبر یک کشور معتبر در زمانه فروافتادن اعتبار داخلی و خارجیاش بود.
ثبت نظر