مقامهای مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی همزمان با تاکید بر اجرای طرحهای مربوط به اعمال حجاب اجباری و سرکوب مخالفان با آن، راههای متفاوتی را برای ارتباط جامعه با پایگاههای مذهبی ارایه میدهند. این روزها اخبار متعددی مربوط به پیشنهادهای مقامهای مذهبی مبنی بر ارتباط هرچه بیشتر مساجد با مدارس و حتی مهدکودکها، حضور طلبهها به عنوان رابط مساجد با نوجوانان و ترغیب پدر و مادرها برای کشاندن پای کودکان و نوجوانان به مساجد منتشر شده است.
یکی از این اظهارنظرها در روزهای اخیر مربوط به «کمال خداداده»، رییس ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد است که گفته طلبههای جوان دستیار امامان جماعت مساجد در حوزه ارتباط با کودکان و نوجوانان میشوند.
«رضا غلامی»، قائممقام «بنیاد تربیت امام جماعت» هم به خبرگزاری «مهر» گفته است مساجد باید با مجهز شدن به وسایل ورزشی و بازی برای کودکان، «جذاب» شوند. او از پدر و مادرها خواسته است که کودکان و نوجوانان را با خودشان به مساجد ببرند.
«هاشم حسینی بوشهری»، عضو مجلس خبرگان رهبری و رییس «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» هم دو روز پیش خواستار تقویت ارتباط مساجد با مهدکودکها و پیش دبستانیها شد. همزمان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی اصلی موضوع فرهنگ در دولت است، از این هم فراتر رفت و گفت عمده اتفاقات فرهنگی و هنری باید در مساجد انجام شود.
پیش از آن هم معاون امور فرهنگی حوزههای علمیه کشور از استخدام شش هزار طلبه در آموزش و پرورش خبر داده بود، آن هم در شرایطی که گزارشهایی از صدور احکام بازنشستگی اجباری معلمان منتشر شده است.
بازگشت به شیوههای دهه ۶۰
بیش از یک سال از روزی که رهبر جمهوری اسلامی در جمع کارکنان قوه قضاییه گفت خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است، گذشته است. بسیاری این گفته «علی خامنهای» را چراغ سبزی به قوه قضاییه برای سرکوب شدید مخالفان دانستند. حالا به نظر میرسد مقامهای مذهبی و سیاسی در هر امری به پشت سر خود و سالهای دهه ۶۰ نگاه میکنند؛ از جمله در نفوذ هر چه بیشتر ایدئولوژی مذهبی در مدارس و بین کودکان؛ نفوذی که از طریق حضور در مدارس، تولید برنامه در صدا و سیما و فشار برای ارتباط بین مراکز آموزشی با مساجد ایجاد میشد.
«صبا آلاله»، روانشناس بالینی درباره تاثیر چنین اقداماتی و تجربه دهه ۶۰ به «ایرانوایر» گفت مردم در آن دهه اطلاعات محدودی داشتند و امکان دستیابی به اطلاعات زیاد نبود.
به گفته او، تصور بیشتر مردم این بود که جهان بیرون و داخل حول همین ویژگیهایی است که پایگاهها و مقامهای مذهبی تشریح میکنند، در حالی که وقتی در سالیان بعد منابع اطلاعاتی بیشتری به دست آمدند و پنجرههای بیشتری به روی مردم باز شدند، بسیاری پی بردند که آن منابع قبلی، مخرب و آسیبزا بوده و تمامیت دروغگویی و یک سری افکار و الگوهای پوسیده و کهنه را به مردم دادهاند تا بر اساس همان الگوها رفتار کنند.
«الی خرسندفر»، جامعهشناس هم در مورد روشهای تحمیل الگوها و محدودیتهای مذهبی به شیوه دهه ۶۰ به «ایرانوایر» گفت: «در دهه ۶۰ که جامعه بیشتر مذهبی بود و اعتقاد به کارکرد مذهب داشت، حاکمیت توانست قدرت خودش را تثبیت کند اما چنین شیوههایی امروز دیگر کارکرد ندارند، چون حاکمیت از درون دچار شکاف و فروپاشی شده است و البته جامعه هم دیگر مانند گذشته به کارکرد مذهب اعتقاد ندارد.»
آسیب تحمیل آموزههای مذهبی برای کودکان؛ از ریا تا استیصال
فارغ از این که جمهوری اسلامی در تلاش برای نزدیک کردن کودکان و نوجوانان به مذهب از طریق پایگاههای مذهبی و طلاب چهقدر موفق خواهد بود، روانشناسان این تلاش را برای آینده کودکان نگران کننده میدانند.
صبا آلاله در این باره گفت در پایگاههای مذهبی نیازهای فردی افراد نادیده گرفته میشوند و فقط یک اولویت جمعی بر اساس یک گروه خاص در نظر گرفته میشود، در حالی که این نگاه با ویژگیهای سرمایههای روانشناختی در تضاد هستند.
او توضیح داد: «سرمایههای روانشناختی و ویژگیهایی مناسب هستند که کاملا پویا و متحرک باشند، الگوهای نو و متفاوت را ابداع کنند، دایم در حال تغییر و توسعه باشند و اولویتشان نیازهای فردی باشد. ولی اینها با آنچه در پایگاههای مذهبی میگذرد، در تضاد است.»
آلاله با بیان این که روانشناسان بسیار مخالف ورود کودکان و نوجوانان به چنین عرصههایی هستند، گفت در پایگاههای مذهبی الگوهای ثابتی به کودکان ارایه میشوند که ارزشمندی، استقلال و کفایت کودکان و نوجوانان به شدت تحت تاثیر آن الگوهای ثابت قرار میگیرند.
او توضیح داد: «به کودک گفته میشود که فقط یکی دو الگوی معدودی که حکومت مد نظر دارد را برای رفتارهایش در نظر بگیرد و مثل آن رفتار کند، در صورتی که باید برای کودکان و نوجوانان الگوهای در حال تغییر و همتراز با نیازهای روانی و رشدی آنها در نظر گرفته شود.»
این روانشناس درباره طیف دیگری از آسیبهای مراکز مذهبی بر آینده کودکان گفت که تعالیم این مراکز، آزادی، حق بیان، فردیت و مفاهیمسازی کودکان را تحت تاثیر قرار میدهند و کودکان نه تنها فردیت خود را از دست میدهند بلکه تشکیل هویت اجتماعی و روابط بر مبنای همان مفاهیم کهنه میتواند آنها را دچار سردرگمی و استیصال کند.
نکته دیگری که صبا آلاله به آن اشاره کرد، این بود که ارزشهای مذهبی ارایه شده به کودکان و نوجوانان به آنها یک «خود آرمانی» میدهد و آنها را از خود واقعیشان دور میکند: «این آموزهها یک شکاف بین خود آرمانی و خود واقعی این کودکان ایجاد میکنند و همین شکاف باعث میشود که آنها دچار سردرگمی، استیصال و احساس گناه شدید بشوند؛ مشکلاتی که میتوانند اضطراب و اختلالهای رفتاری دیگر به دنبال داشته باشند.»
او گفت: «در نهایت این که فشار برای وارد کردن مذهب به زندگی از دوران کودکی، به تظاهر و ریا منتهی میشود، زیرا تمام آن الگوهای مذهبی که به کودکان داده میشوند، الگوهای نمادین و ساختگی هستند و الگوهایی نیستند که مورد نیاز ما باشند. افراد دوران بلوغ متوجه میشوند که این الگوها واقعی نیستند اما میدانند که اگر آنها را نادیده بگیرند و الگوهای خود را داشته باشند، احتمال دارد از سمت خانواده، اطرافیان یا همین مقامهای حکومتی مورد سرزنش قرار بگیرند. این باعث میشود که دچار یک دوگانگی مخرب شوند؛ دوگانگی که طی آن عمل افراد با حرف، افکار و هیجاناتشان همخوانی ندارد.»
نگرانی مقامات از تاثیر دینگریزی بر حکمرانی
شاید در ابتدا به نظر برسد که توصیهها و راهکارهای مقامات برای ارتباط کودکان و نوجوانان با پایگاههای مذهبی و ورود طلاب به مدارس بیشتر برای آشنا کردن آنها با مسایلی چون حجاب و برخی رفتارهای فردی هستند اما بر اساس برخی اخبار و دیدگاههای کارشناسان، مقامهای جمهوری اسلامی نگرانی عمیقتری دارند. چند روز پیش «ابراهیم رئیسی» در مراسمی اعلام کرد که مساجد و هیاتهای مذهبی پشتوانه امنیت کشور هستند. این در حالیاست که کمتر از سه ماه پیش نمایند ویژه او در امور روحانیت از خالی شدن مساجد به شدت ابراز نگرانی کرده بود. «ابوالقاسم دولابی» گفته بود که از ۷۵ هزار مسجد در کشور، در ۵۰ هزار مسجد بسته است.
یکی دیگر از آمار منفی از این دست، کاهش شدید متقاضیان تحصیل در حوزههای علمیه است.
گزارشی که آذر سال گذشته بر اساس یک بولتن خبرگزاری «فارس» تهیه شد، نشان میداد که تعداد طلاب در ایران حدود ۴۰۰ درصد کاهش داشته است.
در واقع به نظر میرسد مقامهای حکومت و مذهبی با فشار برای ارتباط کودکان و نوجوانان با پایگاههای مذهبی قصد دارند از سیل بزرگ دینگریزی جلوگیری کنند.
الی خرسندفر، جامعهشناس در این باره به «ایرانوایر» گفت که چنین تدابیری و سخنانی نشان از استیصال حاکمیت دارد: «بر اساس یک تئوری در جامعهشناسی، نظامهای سیاسی همانگونه که مستقر میشوند، همانگونه هم سرنگون میشوند؛ یعنی اگر یک نظام سیاسی با خشونت انقلاب با کودتا با هر روش غیردموکراتیک که بر سر کار آمده باشد، با یک روش غیردموکراتیک هم از بین میرود. اگر به واسطه یک ایدئولوژی بر سر کار آمده باشد، به واسطه گریز مردم از آن ایدئولوژی از بین میرود.»
این جامعهشناس توضیح داد اتفاقی که اکنون در ایران در حال وقوع است هم با این تئوری منطبق است.
به گفته او، نظام سیاسی فکر میکند در عرصه فرهنگی و نفوذ بر نسل دهه ۸۰ که میداندار جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ بود، ضعیف عمل کرده است و باید تمرکز خود را روی عرصه فرهنگی بگذارد.
این نگاه یک پیام برای نظام اجتماعی دارد مبتنی بر این که دیگر ماشین سرکوب کار نمیکند و مقاومت مدنی مردم جواب داده است.
این جامعهشناس معتقد است تصمیمهایی که مقامهای مذهبی و حکومتی در مورد ترویج ایدئولوژی میگیرند، نشان از پریشانی آنها دارد و درک این نکته که چهقدر مساله مذهب در جامعه افول کرده و دینگریزی در جامعه ایجاد شده است.
به گفته او، نظام اجتماعی باید این را یک نشانه خوب ببیند مبتنی بر این که این نظام سیاسی دقیقا در فاز فروپاشی قرار دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر