چهارشنبه شب، ۱۱ بهمن ۱۴۰۲، خوانندهای از دنیا رفت که بیشتر به اعتبار یک ترانه شناخته میشود. «جمشید جم» که رفت، همه رسانهها نوشتند خواننده ترانه «یار دبستانی من» درگذشت؛ خوانندهای که با یک ترانه درخشید، از یاد رفت و دوباره به یادها برگشت.
جمشید جم، متولد ۱۳۳۰، از نوجوانی فراگیری موسیقی را شروع کرد. صدای او از یک سال پیش از انقلاب به آثار هنری راه پیدا کرد و در یک سریال پخش شد.
این خواننده در جریان پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، با ورود انقلابیون به رادیو، در این رسانه مشغول به کار شد؛ ابتدا به عنوان نویسنده و بعدها مجری، سردبیر و تهیه کننده.
جم با پایان جنگ ایران و عراق، برنامهای درباره موسیقی با عنوان «سرودها و تارها» در رادیو تولید کرد که ۱۰ سال ادامه داشت. آلبوم «پیروزی» خود را هم پس از آزادسازی خرمشهر اجرا کرد.
آلبوم دیگری که در سالهای پس از انقلاب با صدای او منتشر شد، «پرنده جنوبی» بود که «منصور تهرانی» آهنگسازی آن را بر عهده داشت؛ آلبومی که شامل اجرای خواننده و دکلمه اشعار بود.
هیچیک از این آثار اما ماندگار نشدند و در محبوبیت حتی به نزدیکی ترانه یار دبستانی من که در قالب سرود خوانده شده است، نرسیدند.
جاودانگی غافلگیرکننده
نکته جالبی که درباره سرود یار دبستانی من وجود دارد، این است که خواننده و آهنگساز آن انتظار چنین استقبالی از آن را نداشتند و گمان نمیکردند این ترانه-سرود سالها پس از آنکه وارد بازار شد، دوباره گل کند و بر سر زبانها بیفتد.
منصور تهرانی، ترانهسرا و آهنگساز درباره آن به تلویزیون «منوتو» گفته این ترانه را در جریان تولید اولین فیلم بلند خود به نام از «فریاد تا ترور» ساخته بود؛ فیلمی که در ابتدا نامش «سه یار دبستانی» بود اما بعد تغییر کرد.
این ترانه را که آهنگ آن را «محمد شمس» تنظیم کرد، «فریدون فروغی» برای آن فیلم خواند.
به گفته منصور تهرانی، ترانه بعدها با صدای فریدون فروغی مجوز پخش نگرفت و با صدای جمشید جم ضبط و پخش شد.
این ترانهسرا و آهنگساز در واکنش به انتقادهایی که گاه از متن ترانه میشود، گفته بود که به گفته یکی از شعرا، خود او هم پس از محبوبیت فراوان این ترانه، دیگر حق جابهجاکردن حتی یک کلمه از آن را نداشته و وقتی ترانه بسیار گل کرد و دانشجویان میخواندند، حسرت میخورده است که کاش تغییراتی در این ترانه داده بود.
نماد جنبش دانشجویی
«علی افشاری»، تحلیلگر و فعال سیاسی درباره یار دبستانی من به «ایرانوایر» گفت که این ترانه بیتردید یکی از مهمترین پیوندهای سیاست و هنر در ایران بعد از انقلاب است.
به گفته او، دلیل ساخته شدن آن به وقایع پیش از انقلاب و برخورد مسلحانه ارتش با دانشجویان و دانشآموزان در آبان ۱۳۵۷ برمیگردد: «اما عملا در تمامی رویاروییها و کشمکشهایی که بین جمهوری اسلامی و اکثریت معترض و منتقد مردم وجود داشته، این ترانه جایگاه خاصی داشته است؛ هم در بیان حس اعتراض و هم در ایجاد همبستگی و پیوند بین بخشهای مختلف.»
افشاری اضافه کرد که این ترانه به نوعی در نزدیکی و محوریت دادن به دانشجویان و دانشآموزان، یاران دبستانی، نقش داشته، اگرچه یاران دبستانی در شکل نمادین، در بر دارنده همه مردم ایران هم بوده است.
او گفت ترانه یار دبستانی من به طور مشخص در ایران بعد از انقلاب، در احیای جنبش دانشجویی ایران در میانه دهه ۷۰ خورشیدی جایگاه ویژهای پیدا کرده بود: «در آن دوره، نظام مایل نبود که کشته شدگان حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و آن رویداد برجسته شود و آن اتفاق هنوز در محدوده اپوزیسیون محسوب میشد. برای نخستین بار انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک در ۱۶ آذر سال ۱۳۷۴ برنامهای را بر سر مزار این سه شهید در امامزاده عبدالله شهرری برگزار کرد. در آنجا این سرود پخش شد و جمع همخوانی کردند. بعد از آن دیگر پای ثابت تجمعهای دانشجویی اعتراضی بود.»
این ترانه به تدریج در حرکتهای اعتراضی دیگر هم از سوی مردم و دانشجویان همخوانی میشد. علی افشاری معتقد است غلط نیست اگر یکی از نمادهای جنبش دانشجویی ایران خوانده شود.
ایجاد حس همبستگی، فارغ از آرمانگرایی
«پدرام فرهادیفر»، فعال فرهنگی و اجتماعی هم به «ایرانوایر» گفت ترانه یار دبستانی من پس از گذشت چند دهه، در دورههای مختلف، چه در اعتراضات دانشجویی و چه در کمپینهای انتخاباتی و حتی گاهی از سوی رسانههای جمهوری اسلامی، در مواقعی که میخواهد مردم را به پای صندوق رای بیاورد، پخش میشود و محبوبیت دارد.
او درباره دلایل ماندگاری و محبوبیت آن در میان نسلهای مختلف گفت: «گذشته از ریتم و گام موسیقیایی، اگر واژههای این ترانه را بررسی کنیم، به مفاهیمی مثل امید، نارضایتی از شرایط موجود و همین طور همبستگی میرسیم؛ مثلا کلماتی مثل من و تو یا خود یار دبستانی من نشانی از همبستگی هستند.»
به گفته این فعال فرهنگی و اجتماعی، این ترانه پس از انتخابات سال ۱۳۷۶ و دوره اصلاحات دوباره به متن تحولات برگشت و در کمپین تبلیغاتی «محمد خاتمی» استفاده شد: «بعدها نیز در جنبش دانشجویی و اعتراضات سال ۱۳۷۸ مورد استفاده قرار گرفت. همه اینها به آن دلیل هستند که نارضایتی از وضع موجود در جامعه وجود دارد و تحول خواهی و امید هم در میان اقشار روشنفکر و دانشجویان هست.»
پدرام فرهادیفر اضافه کرد: «یکی از ویژگیهایی که این ترانه را از خیلی از سرودههای انقلابی دهه ۵۰ جدا میکند، این است که آرمانگرایی در آن وجود ندارد. معدود ترانههایی را داریم که بعد از گذشت سالیان سال ماندگار شوند. معمولا ترانههایی که سروده و همخوانی میشوند، همان نسل آن را از آن خود میکند و بعد از گذشت دههها به صورت نوستالژی برای ان نسل در میآید و نسلهای بعد دیگر از آن استفاده نمیکنند. ولی یار دبستانی من یا آفتابکاران، ترانههای استثنایی هستند که در طول زمان نسلهای مختلف آنها را از آن خود کردند و استفاده میکنند؛ چه در جنبش دانشجویی و چه در کارزارهای انتخاباتی.»
جمشید جم بیشتر از چهار دهه در رادیو، یکی از فراگیرترین رسانههای داخلی ایران مشغول به کار بود؛ ترانه خواند، درباره موسیقی برنامه ساخت و در روزنامهها هم نوشت. اما در همان یکی دو سال اول پس از انقلاب، جایی که صدای او روی کلام و موسیقی یار دبستانی من به خوبی نشست، ماندگار شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر