close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

اندی: روزی همان یک درصد هم می فهمند من چه کسی بودم

۱۷ آبان ۱۳۹۵
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۸ دقیقه
عکسی که حساسیت‌های بسیاری در ایران بر انگیخت
عکسی که حساسیت‌های بسیاری در ایران بر انگیخت

«اولین اقدام کمیته اخلاق در این خصوص (عکس یادگاری با خواننده لس آنجلسی)، تایید اصالت عکس است. اگر ثابت شد این عکس فتوشاپ نیست و تصویر یک اتفاق واقعی است، دوستان به مجرد بازگشت به ایران به کمیته اخلاق احضار می‌شوند و باید توضیح بدهند چرا از خط قرمزها عبور کرده‌اند.»

این جملات «حسین آبانگاه» سرهنگ بازنشسته سپاه و دبیر وقت کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال است در قبال تصاویری که از ملی پوشان سابق فوتبال ایران کنار یک خواننده «لس آنجلسی» منتشر شد. «حسین آبانگاه» سال گذشته پس از مداخله در مورد خالکوبی بازیکنان تیم ملی نظیر اشکان دژاگه و سردار آزمون، ممنوع کردن گرفتن عکس سلفی برای بازیکنان فوتبال و همین طور دخالت در مدل موی بازیکنان، سراغ «حمید استیلی» رفت و او را در کنار «مهدی هاشمی نسب»، «احمدرضا عابدزاده» و «حسین عبدی» به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال فراخواند.

جرم چه بود؟ عکس انداختن کنار «اندی»

نامش «آندرانیک مددیان» است و برخلاف سایر ارامنه ای که در ایران با نام «آندرانیک» ملقب به «آندو» می شوند، از ابتدا نام مستعار «اندی» را برای خودش انتخاب کرده. نامی که تقریبا از زمان آغاز کار هنری اش در ایران با او همراه است. به شدت علاقمند به فوتبال و والیبال و از اینکه کنار بازیکنان سرشناس فوتبال، والیبال  و کشتی قرار بگیرد لذت می برد. نمونه اش همنشینی با بازیکنان تیم ملی والیبال و کشتی طی سفرهای این دو تیم به آمریکا بود و همین تصویر شب نشینی با بازیکنان قدیمی فوتبال ایران. علاقه اش به فوتبال را سال ها قبل با یک کلیپ کارتونی هم نشان داد. روی یکی از سروده هایش که در توصیف بازگشت به ایران خواند، از تصاویری برای سفر به شهرهای ایران استفاده کرد که اولین تصویر به حضور او در ورزشگاه آزادی مربوط می شد.

«اندی» به وین آمد تا در «کریستال سال» برای ایرانیان مقیم اتریش اجرا کند. بعد از حدود دو ساعت اجرا، با او از زاویه ای دیگر به گفت و گو نشستیم.

 

* دوستی در ایران داشتم هم نام شما. مثل شما از ارامنه ایران بود و حالا به شهرتی فراتر از مرزهای ایران هم رسیده؛ «آندرانیک تیموریان». یادم هست یک بار در مورد شما صحبت می کرد. می گفت «اندی» تابوی ارامنه ایران است. کسی که به موفقیت هایی رسیده، مشهور شده و از همه مهمتر از چارچوب های اخلاقی که شاید برای ارامنه ایران هم خیلی مهم بوده خارج نشده. اما «اندی» هیچ وقت خواننده اختصاصی ارامنه نشد. یعنی اصلا  در ایران به عنوان یک هنرمند یا خواننده که از جنس ارامنه است هم شناخته نشد.

- خب وقتی شما با «آندو» حرف را شروع می کنید من نمی توانم از کنارش رد شوم. «آندرانیک» هم دوست قدیمی من است، هم مهمتر این که بچه محل من. هر دو از «مجیدیه» تهران هستیم. البته خب سال هاست که من رنگ مجیدیه را هم ندیدم، اما افتخار می کنم به چنین بچه محلی. استیل بازی اش را دوست دارم، سبک فوتبالش را دوست دارم. اما در مورد «ارامنه» ایران باید برگردیم به یک تاریخ 500 ساله. ما ایرانی هستیم. مثل کردها، بلوچ ها، خوزستانی ها. من هیچ وقت آن مهاجرت خانوادگی مان را فراموش نمی کنم. وقتی اینجا پدرم صاحب نوه شد، به ما گفت بچه های شما اول باید فارسی و ارمنی یاد بگیرند، بعد انگلیسی صحبت کنند. در خانه ما همه ارمنی و فارسی حرف می زنند. من در خانواده ای بزرگ نشدم که بین ایرانی و ارمنی مرز بکشید، بگوید تو ارمنی هستی و همسایه ات نه. این سبک تربیتی همه ما ارامنه ایران است. دقت کنید که من می گویم ارامنه ایران. چون باید همیشه یادمان باشد که ما طی این 500 سال در دل ایران هضم شدیم.

* یعنی هیچ وقت هم علاقه ای در ضمیر شما نبود که این «ارمنی» بودن را بولد و پررنگ تر کنید؟ شاید در سنین جوانی برای مخاطب بیشتر.

-  نیازی نداشتم. امشب در کنسرت خبردار شدم از بسیاری ادیان هستند. مسلمان بود، ارمنی بود، یهودی و بهایی هم بود. شاید بخاطر این که یک مسلمان یا بهایی یا کلیمی حس نکرده اندی خواننده یک دین یا فرقه خاص یا قوم دیگری است.

* حتی وقتی به زبان ارمنی هم خواندید.

- ما یک موسیقی ملی ایرانی داریم. من اسمش را گذاشته ام پرچم موسیقی ایران. زیر این پرچم شما می توانید فارسی، ارمنی، بندری، آذری یا هر زبان و گویشی که در ایران صحبت می شود را بخوانید.

* در مورد اندی دو نشانه پررنگ برای علایق خارج از دنیای موسیقی اش وجود دارد. یکی عکس هایی که کنار فوتبالیست ها یا ورزشکاران ایرانی دارید و یک کلیپ کارتونی معروف ...

- که من را در استادیوم صدهزار نفری نشان می دهد. بله، یکی از کلیپ هایی است که واقعا دوستش دارم.

* هیچ وقت در همین ورزشگاه صدهزار نفری آزادی بودید؟

- بله. (کمی فکر می کند) یک بازی قبل از انقلاب بود. واقعا یادم نیست کدام بازی بود ولی ایران با یک حریف خارجی بازی داشت. شاید اسرائیل بود، شاید هم...

* با اسرائیل در امجدیه یا همین شیرودی بازی کردیم. اگر نتیجه را بگویم شما یادتان بیاید.

- نه، نه... بازی با استرالیا بود. به من حق بدهید که بعد از حدود 40 سال خوب به یاد نیاورم.

* یک بار به ورزشگاه آزادی رفتید، اما با بازیکنانی که بارها در این ورزشگاه برای ایران بازی کردند عکس های یادگاری زیادی دارید.

- فقط فوتبالیست ها نیستند. کشتی گیرها، والیبالیست ها و خیلی از ورزشکاران دیگر. این خودش برای من یک دلگرمی و افتخار بزرگ هم هست.

* و احتمالا می دانید که وقتی آنها به ایران برمی گردند، گاهی توبیخ و بازخواست می شوند. نمونه اش حمید استیلی!  گل قرن را برای ایران به امریکا زد، اما با شما که نشست به کمیته اخلاق احضار شد.

- ببینید. من این را با قاطعیت می گویم. مسلما 99 درصد مردم ایران از این که می بینند رابطه صمیمانه ای بین خواننده یا هنرمندی که 40 سال از ایران دور بوده با ورزشکاران ملی ایران شکل گرفته خوشحال می شوند. این یک مسئله طبیعی است. شاید وقتی شنیدم که مشکلاتی برای دوستان ورزشکار من در ایران به وجود آمده ناراحت شدم. درست مثل تمام آن 99 درصد. اما همیشه با خودم فکر می کنم مشکل همان یک درصد این است که من را نمی شناسند. همیشه فکر می کنم شاید همان یک درصد هم روزی بفهمند که من نه علیه مردم کشورم بودم، نه با مملکتم دشمنی داشتم.

* شاید هم خبر نداشته باشید بعد از همان احضارها بود که کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال کلا دگرگون شد. یعنی رئیس وقت فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت اعضای کمیته را تغییر دهد.

- نه خب من خبر نداشتم. ولی این خودش شاید نشانه پیروز شدن 99 درصدی به همان یک درصد باشد. اجازه بدهید من کمی با همان یک درصد حرف بزنم. ببینید دوست دارم بدانند اندی آدم خطرناکی نبوده. من همیشه به اخلاقیات پایبند بودم. برای من خانواده مهمترین رکن زندگی بوده. همیشه به خانواده ام توصیه کردم مشروبات الکلی ننوشند، سیگار نکشند، مواد مصرف نکنند. برای من احترام به خانواده و بزرگتر ارجحیت داشته. از نظر خودم «اندی» آدمی سالم و عاشق مملکتش بوده. چرا باید از نشستن من کنار ورزشکاران مملکتم ناراحت شوید؟ تا این حد که از طرف می خواهید برود و توضیح بدهد چرا اندی را دیدی و کنارش عکس انداختی. من همین الان هم با دوستان ورزشکارام در ایران در ارتباط هستم. فوتبالیست، والیبالیست، کشتی گیر... اینها بچه های سالم مملکت من هستند. چرا باید خودم را از آنها دور نگه دارم؟

* هیچ وقت از این بابت که کنار شما عکس بگیرند نگرانی نداشتند؟

- هیچ عکسی تا امروز از من و ورزشکاران ایران گرفته نشده مگر این که هر دو طرف رضایت داشته باشیم. همیشه قبل از این که عکس بگیریم با هم مشورت می کنیم. از آنها می پرسم مطمئن هستید که برای شما مشکلی در ایران پیش نمی آید؟

* مقاومت هم می کنند؟

نه. ایرانی های لس آنجلس هم ایرانی هستند. آن یک درصد هم روزی که خیلی دور نیست این مسئله را متوجه می شوند.

* اندی در مجیدیه تهران متولد شده. یعنی محله ای که به شدت فوتبالی و یا در حقیقت ورزشی است. با ورزشکاران و فوتبالیست ها هم رابطه بسیار حسنه ای داشتید و دارید. قطعا قبل از انقلاب هم که به ورزشگاه می رفتید گرایش های رنگی و باشگاهی داشتید. غیر از این هم محال است.

- من اگر به این سئوال جواب بدهم، بعد باید تو را بکشم. (می خندد) ببین قرار بود اصلا سئوال سیاسی نکنی. این از سئوالات سیاسی هم سیاسی تر است. ولی خب جواب می دهم. ببین من قبل از انقلاب تاجی بودم. منصور پورحیدری فوت کرد و من واقعا متاسف و ناراحت هستم. اما این علاقه متعلق به دوران نوجوانی من بود. علاقه شما به یک باشگاه از رنگ مورد علاقه، سبک بازی یک تیم یا مثلا یک ستاره که در باشگاه خاصی بازی می کند ساخته می شود. وقتی نوجوان بودم، تاج را دوست داشتم. بعد که جلوتر رفتم، فهمیدم نه بهتر است هوادار تیم ملی باشم.

* چون از ایران دور شدید؟

- نه به خاطر این که بزرگتر شدم. حس کردم آن قدر که ما هواداران در مورد باشگاه ها حس تعصب داریم، بین خود بازیکنان این مسئله نیست. امروز تاج هستند فردا می روند تیم رقیب و یا برعکس. برای همین الان واقعا همان هوادار تیم ملی ماندم. واقعا بازی هایش را هم تا جایی که بتوانم نگاه می کنم. به نظرم الان تیم خوبی داریم. بازی هایش برای من لذتبخش است.

* و سئوال آخر. باز هم برگردیم به همان کلیپ کارتونی محبوب شما. تصور کنید همین لحظه سوار هواپیما می شوید و سه ساعت بعد به فرودگاه تهران می رسید. اولین نقطه ای از ایران که می خواهید ببینید کجاست؟

- این سخت ترین سئوال ممکن بود. همین که بوی ایران و هوای ایران را نفس بکشم هم برایم کافی است.

* ولی یک نقطه.

- مجیدیه. قطعا مجیدیه. می دانم خیلی عوض شده، اما باز هم دوست دارم کوچه هایش را ببینم. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

تاج: برنده بازی با کره، تماشاگران بودند

۱۷ آبان ۱۳۹۵
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۱ دقیقه
تاج: برنده بازی با کره، تماشاگران بودند