«لیلا حسینزاده»، فعال صنفی دانشجویی و زندانی سیاسی که پس از پنج ماه بهصورت موقت از زندان عادلآباد شیراز آزاد شده است، با انتشار یک رشتهتوییت در حساب کاربری خود در توییتر، وضعیت بند زنان زندان عادلآباد را «هولناک» توصیف کرد.
او که به علت عدم رسیدگی پزشکی در زندان دست به اعتصاب دارو زده بود، درخصوص نحوه رسیدگی پزشکی به وضعیت زندانیان این بند نوشت: «رسیدگی پزشکی بند بهمعنای دقیق کلمه فاجعه بود. زندانی دیابتی با زخم پایی که هر دم گستردهتر میشد و پاسخ به او این بود "طبیعی است"، بیهیچ تمهیداتی افراد را با اچآیوی مثبت یا هپاتیت رها میکردند، بارها تقاضای تست هپاتیت دادم و وقعی ننهادند. حتی برای دادن مسکن هم خساست میکردند.»
این فعال دانشجویی در این رشته توییت که روز یکشنبه ۲۵دی۱۴۰۱ منتشر شده، نوشته است: «در بند زنان عادل آباد، جنایتی هولناک علیه زندانیان عادی از طریق قرصهای اعصاب و آرامبخش در جریان است.»
خانم حسینزاده با اشاره شکنجههای روحی و روانی که از سوی زندانبانان با زندانیان جرایم عادی روا داشته میشده، یک نمونه را شرح داده و نوشته است: «قبل از حضور معترضین در بند، برخورد برخی زندانبانها با زندانیان مطلقا نابودکننده کرامت انسانی بود، برای مثال در صف فروشگاه ایستاده بودم که این صدای رسا و راحت را از جانب یک زندانبان خطاب به یک زندانی که در انفرادی بود شنیدم "میری جلوی در اتاق جلو همه زندانیها میفتی به پای همکارم، پاش رو میبوسی، واق واق میکنی میگی گه خوردم، تا از انفرادی درت بیارم"، چرا؟ نه چون حتی زندانی به مامور توهینی کرده بود، صرفا جوابش را داده بود.»
لیلا حسینزاده به اعتصاب غذای «الهام افکاری» اشاره کرده که همچنان در زندان عادلآباد بهسر میبرد و نوشته است: «الهام وقتی در اعتصاب غذا بود و خون بالا میآورد، نگران جانش بودیم. زندانبانها را صدا زدند تا به دادش برسند؛ زندانبان پس از یک ربع ساعت، آرام قدم برمیداشت و داد میزد بمیره، به درک.»
لیلا حسینزاده این یادداشت را تنها شش روز پس از آزادی موقت خود منتشر کرده و نوشته است : «ما از زندان میرویم، اما زندان از ما نمیرود، چشمان تکتک هماتاقیهایم وقتی روی زمین میکشیدندم و حتی فرصت آغوش و بوسهای فرصت یک خداحافظی نداشتم، روی شانهام مانده. باید بنویسم تا چشمانشان را از دوشم زمین بگذارم، تا قلبم که حالا یک گوشهاش عادلآباد است، آرامتر بتپد»
ما از زندان میرویم اما زندان از ما نمیرود، چشمان تکتک هماتاقیهایم وقتی روی زمین میکشیدندم و حتی فرصت آغوش و بوسهای فرصت یک خداحافظی نداشتم، روی شانه ام مانده. باید بنویسم تا چشمانشان را از دوشم زمین بگذارم، تا قلبم که حالا یک گوشهاش عادلآباد است،آرامتر بتپد.باید بنویسم
— Leila Hoseinzade (@leilahoseinzade) January 15, 2023
۱/
او در این رشته توییت به تهویه نامناسب و غذای آلوده بند زنان، نامناسب بودن امکانات بهداشتی و نبود آب گرم برای حمام زندانیان پرداخته است.
به گفته او زمانی که دمای آب «استخری» میشد، امکان حمام کردن وجود داشت: «سردمان بود و میگفتند به دلیل استفاده زیاد از مخزن، امکان گرم شدن آب نیست.»
به گفته لیلا حسینزاده زندانیان باید ظرفهای خود را در «آبخوری» میشستند که در «محیط توالت و حمام» است، بدون اینکه سینک ظرفشویی در کار باشد.
او همچنین از «زیرزمین» مخوف زندان عادلآباد نوشته که درست زیر بند زنان قرار دارد: «۴اتاق راهرو بالایی، روزمره درگیر شنیدن فریادهایی هم هستند که از زیرزمین زیر پایمان میآید. نمیدانم این زیرزمین محل نگهداری اعدامیان بود یا چنانچه در بند شایعه بود، سیاسیها را آن جا کتک میزنند.»
در بخش دیگری از این رشته توییت، خانم حسین زاده فهرستی از ممنوعههای بند زنان زندان عادلآباد را نوشته که تقریبا شامل همه اقداماتی میشود که ممکن است زندانیان را سرگرم کند. او نوشته است: «اینجا همه چیز ممنوع است. کوتاه کردن مو، سیگار، آدامس، تخمه، ترکیبات کافییندار، کشیدن شکل با خودکار روی دست (تجاهر به خالکوبی)، بازکردن لای قرآن بی آنکه یک سوره را کامل بخوانی( تجاهر به سر کتاب بازکردن)، کتاب حافظ (امکان تفال)؛ بچههای معترض بین خودشان آموزش انگلیسی گذاشته بودند و زارع مسول فرهنگی گفته بود ممنوع است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر