close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
رنگین کمان ایران

«سامان ارسطو»؛ روایتی از مرد ترنس هنرپیشه

۱۰ دی ۱۴۰۲
رنگین کمان ایران
خواندن در ۸ دقیقه
زمانی که صحبت از افراد ترنس شناخته شده ایرانی به میان می‌آید، قطعا «سامان ارسطو» یکی از اولین کسانی است که درباره او صحبت می‌شود
زمانی که صحبت از افراد ترنس شناخته شده ایرانی به میان می‌آید، قطعا «سامان ارسطو» یکی از اولین کسانی است که درباره او صحبت می‌شود

شایا گلدوست

زمانی که صحبت از افراد ترنس شناخته شده ایرانی به میان می‌آید، قطعا «سامان ارسطو» یکی از اولین کسانی است که درباره او صحبت می‌شود. بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه و نمایش‌نامه‌نویس و همچنین مدرس تئاتری که سال‌هاست با هویت آشکار خود به‌عنوان یک مرد ترنس در عرصه هنر ایران مشغول به فعالیت است.

***

«سامان ارسطو»، متولد ۱۵خرداد۱۳۴۶ در شاهرود است. وی کار بازیگری تئاتر خود را در سال ۱۳۶۴ آغاز کرده و تاکنون همواره به این حرفه مشغول بوده‌ است. در سال ۱۳۶۷ با نویسندگی و کارگردانی نمایش‌نامه‌ «سلول هیجده» وارد حرفه کارگردانی تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسی شد. عضویت در هیات‌مدیره انجمن نمایش شاهرود،‌از دیگر فعالیت‌های وی در همان سال‌ها است. «ارسطو» در سال ۱۳۸۷، در سن ۴۱ سالگی، به گفته خودش گذار جسمی را انجام داد و از آن پس با هویت قانونی مردانه خود، هرچند به دشواری، به ادامه فعالیت‌های هنری‌اش پرداخته است.

زندگی به‌عنوان یک فرد ترنس در جامعه‌ای مانند ایران به‌خودی‌خود کاری بس دشوار و چالش‌برانگیز است، از این رو‌می‌توان تصور کرد که تجربه زیسته هنرمندی شناخته شده مانند سامان ارسطو، با چه دشواری‌ها و موانعی همراه بوده است. 

او در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، بخشی از این تجربیات را بازگو می‌کند: «هر کسی تاریخ تولدی دارد و من هم همچنین. در ۱۵خرداد سال ۱۳۴۶ در شاهرود به دنیا آمدم. کار تئاتر را از دوران راهنمایی آغاز کردم و از سال ۱۳۶۷ تا به امروز نیز، فعالیت حرفه‌ایم را ادامه داده‌ام. تا سن ۴۱ سالگی در پوشش منتسب به زنانه زندگی و کار کردم. هرچند با این اصطلاحات موافق نیستم، چون برای من هیچ چیز زنانه و‌ مردانه ندارد و‌ معتقدم که هیچ‌کس زن یا مرد به این دنیا نمی‌آید.

در همان سال‌های جوانی کنجکاو شدم که درباره خودم بیشتر بدانم و ببینم که چرا تمایل من به دخترها و زن‌ها بیشتر است. تا به آن روز نه کلمه ترنس را شنیده بودم و نه درباره ترنس بودن چیزی می‌دانستم. با این حال یک شبه و در یک لحظه تصمیم نگرفتم. همیشه برایم سوال بود که اگر من یک فرد ترنس هستم، چرا باید جراحی کنم؟ یا چرا نباید جراحی کنم؟ پس به تحقیق و پژوهش پرداختم و فکر‌ می‌کنم تا به امروز همچنان در حال انجام این کار و شناخت بیشتر خود هستم.»

ترنس یا ترنسجندر، یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته می‌شود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر‌اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف می‌کند.

به زبانه ساده‌تر، «زن ترنس» به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده می‌شود؛ در صورتی که او خودش را یک زن می‌داند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف می‌کند. 

«مرد ترنس» به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده می‌شود. در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف می‌کند و خویش را یک مرد می‌داند. 

البته ترنس‌ها می‌توانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نان‌باینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمی‌پذیرند، اما خودشان را متعلق به هیچ‌کدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند. 

تصمیم ارسطو این بود که ابتدا خود را خوب بشناسد تا بتواند به شناخت درستی از دیگران برسد، به همین دلیل به‌سرعت تصمیم به انجام جراحی نگرفت. او در سال ۱۳۷۰ به اجبار ازدواج کرد و پس از مدتی جدا شد. توصیه روانشناسان در آن زمان به او این بود که ازدواج و رابطه را با مرد دیگری امتحان کند، چون ازدواج قبلی با اجبار و بدون علاقه بود. ارسطو این بار وارد رابطه با یکی از دوستان صمیمی‌اش شد، دوستی که می‌گوید خیلی دوستش داشت، اما نه‌تنها آن رابطه نیز به سرانجام نرسید، بلکه رابطه دوستانه آن‌ها نیز خراب شد، اتفاقی که هنوز پس از گذشت سال‌ها با ناراحتی از آن یاد می‌کند. او‌ می‌گوید: «بعد از آن مطمئن شدم که تمایلی به مردان ندارم و‌ نمی‌توانم این موضوع را تغییر دهم. اما باید بگویم که تنفر و‌ نفرت از بدنم را به‌عنوان یک فرد ترنس قبول ندارم. عقیده من این است که اگر فرد، جسمی که با آن زندگی‌ می‌کند را دوست نداشته باشد و‌ نتواند به خوبی از آن محافظت کند، نمی‌تواند جراحی گذار از جسم را به خوبی انجام دهد و‌ جسم جدید خود را بپذیرد.

تعبیر من از هویت جنسیتی و جسمم به مانند دو هم‌خانه‌ بود که با هم زندگی می‌کردند، اما از هم راضی نبودند و زمانی که شرایط برایشان مساعد شد، تصمیم گرفتند که دوستانه از هم جدا شوند. برای همین هیچ‌وقت سینه‌هایم را محکم نمی‌بستم تا مشخص نشوند و حتی سوتین هم نمی‌بستم، مگر در زمانی که روی صحنه تئاتر‌ یا جلوی دوربین باشم. دوست نداشتم با محکم بستن سینه‌هایم برای خود عوارض جسمی ایجاد کنم.»

ملال جنسیتی در برخی از افراد ترنس دیده می‌شود و‌ شدت و‌ ضعف آن می‌تواند در افراد مختلف متفاوت باشد. یعنی فرد ترنس به‌دلیل تفاوت در جنسیتی که برای خود تعریف می‌کند با جنسیتی که به او نسبت داده شده است، احساس سردرگمی، ناراحتی و پریشانی داشته و در بسیاری از مواقع این حس ناآرامی را نسبت به بدن و اندام‌ جنسی خود نیز تجربه می‌کند، اما می‌بایست به‌خاطر داشت که همه افراد ترنس ملال جنسیتی را تجربه نکرده و نداشتن ملال جنسیتی به معنای ترنس نبودن این افراد نیست.

ارسطو چندین سال پس از شروع به کار در زمینه بازیگری حرفه‌ای در تئاتر، با بازی در سریال «سفره عقد» پا به عرصه بازیگری در سینما و تلویزیون گذاشت. فیلم کوتاه «یک روز بالاخره ما رو از کافه می‌ندازن بیرون» در سال ۱۳۸۵ به کارگردانی او ساخته شد و این آغاز فعالیت او در زمینه فیلم‌سازی بود.

این هنرمند در سال ۱۳۶۷ گروه نمایش «سامان جون» را در شهرستان شاهرود تشکیل داد. گروه نمایش «آوای دیوانگان» نیز در سال ۱۳۷۶ با همت و تلاش او در تهران تشکیل شد. او همچنین بین سال‌های ۱۳۸۹–۱۳۸۳ در سه دوره، بازرس اصلی انجمن بازیگران خانه تئاتر ایران بوده‌است.

هرچند او سال‌ها با هویت قانونی منتسب به زنانه به فعالیت هنری‌اش ادامه داده است، اما دنیای هنر برای او در آن زمان متفاوت از دیگر هنرپیشگان زن بود. نقش‌هایی که به او می‌دادند نقش‌های خاصی بود، نقش‌هایی که شاید تنها «سامان ارسطو» قادر به ایفای آن‌ها بود. مانند فیلم «سربازهای جمعه» به نویسندگی و کارگردانی «مسعود کیمیایی» که نقش یک زن کارگر جنسی را بازی کرد و خودش می‌گوید که این نقش را بسیار دوست داشته است. همه چیز اما ساده نبود، محدودیت‌هایی که یک مرد ترنس پیش از گذار جسمی در سینمای ایران دارد، تجربه‌ای کمتر شنیده شده است که ارسطو ساده‌ترین آن را این‌گونه بازگو می‌کند: «برای بازی گریم می‌شدم، اما در اتاق خانوم‌ها لباس عوض نمی‌کردم، چون نمی‌خواستم بعدها که هویت من را می‌شناسند، در مورد من بد فکر‌ کنند. این موضوع کمی من را معذب می‌کرد. معمولا تنها لباس عوض می‌کردم، یا در رختکن آقایان این کار را انجام می‌دادم.»

ارسطو علی‌رغم فقدان آسایش از هم‌خانگی جسم و هویت جنسیتی خود، تصمیم گرفت با تامل و تفکر در درون خود به درک وسیع‌تری از خود دست یابد، درکی بیش از آنچه در آن زمان درباره خود می دانست؛ پروسه‌ای که برای او چهل و یک سال به طول انجامید.

«برای من "گذار جسمی" بهترین واژه‌ای است که می‌تواند جراحی‌ای که انجام دادم را توصیف کند. جراحی‌ای که در سن ۴۱ سالگی تصمیم به انجام آن گرفتم. زمانی که احساس کردم به نقطه درستی از شناخت خود رسیده‌ام.»

ادامه فعالیت هنری پس از گذار جسمی برای ارسطو کار آسانی نبود، اما زندگی به او یاد داده بود که ناامید نباشد. او تصمیم گرفت بیوگرافی خود را در قالب یک نمایشنامه به صحنه ببرد. نمایشنامه «همه شما مرا می‌شناسید»، روایت زندگی «سامان ارسطو» و افراد ترنس، که او را دوباره به شهرت رساند. او در این باره می‌گوید: «من اولین شخصی بودم که در سال ۱۳۹۵ نمایشی را با موضوع افراد ترنس به روی صحنه بردم. این نمایش را هفتاد و دو شب در یک سالن خصوصی کوچک بر روی صحنه اجرا کردم. با وجودی که سه بار برای وزیر ارشاد نامه نوشتم، اما هرگز برای دیدن نمایش من به سالن نیامدند.»

هرچند ارسطو در کشور خود با بی‌مهری‌های زیادی روبه‌رو شد، اما در خارج از کشور، مثلا در آلمان و فرانسه، دستاوردهای مهمی را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است، یکی از کارهای اخیر که او را بیشتر از پیش بر سر زبان‌ها می‌اندازد، نمایش «کالبدشکافی» به نویسندگی و کارگردانی خود او و با موضوع جنسیت و مشکلات افراد ترنس است که در دی‌۱۳۹۷ در تالار سایه، مجموعه تئاتر شهر به اجرای عمومی درآمد. او درباره این نمایش می‌گوید: «اجرای این نمایش با سنگ‌اندازی‌ها و‌ محدودیت‌های بسیاری همراه بود. در این نمایش من به همه اقلیت‌های جنسی و‌ جنسیتی پرداخته‌ام، به همین دلیل حتی یک پوستر برای تبلیغ این نمایش در هیچ کجای شهر نصب نشد. 

حتی در یکی از وبسایت‌های خبری، تیتری با عنوان "ترنس‌ها به تئاتر شهر می‌روند" منتشر شده بود، که نیمه شب با من تماس گرفته شد و خواستار تغییر تیتر خبر شدند، تیتری که خبرنگار آن را کار کرده بود و به من ارتباطی نداشت. با همه این‌ها خوشحالم که همیشه سالن نمایش‌های من پر از تماشاگران بود. شاید دلیل آن نیز ارتباط مستقیم کارهایم با تماشاگر باشد.»

می‌گوید که از سال گذشته به غیر از یک کار درباره حیوانات، کار دیگری انجام نداده است، کاری درباره قتل‌عام حیوانات، از نگاه قاتل به مقتول، که تنها در یک گالری به اجرا گذاشته شد. کاری که از دغدغه‌های شخصی او به ظلمی که به حیوانات در ایران تحمیل می‌شود، به‌وجود آمده است.

روایت زندگی ارسطو به چند سطر و چند پاراگراف ختم نمی‌شود.  در تمام این سال‌ها نه‌تنها با فعالیت هنری خود، بلکه در زندگی شخصی نیز تلاش کرده است تا به افرادی که با او احساس و تجربه مشترک دارند کمک کند، هرچند در ایران دست و پای افرادی مانند، او با طنابی محکم بسته است. 

مطلب مرتبط:

لغت‌نامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

پایان ملی بودن نفت ایران در دهه چهارم رهبری خامنه‌ای

۱۰ دی ۱۴۰۲
آرش حسن‌نیا
خواندن در ۷ دقیقه
پایان ملی بودن نفت ایران در دهه چهارم رهبری خامنه‌ای