کلیشهها همواره بخشی از فرهنگ رسانهها بودهاند، چراکه افراد جامعه پدیدهها را با این نشانهها میشناسند و با آن ارتباط میگیرند. معمولا نویسندگان، فیلمسازان و قصهگوها برای برآورده ساختن انتظارات خواننده یا بیننده، و افزایش جذابیت و جلب توجه مخاطب، از کلیشهها استفاده میکنند. حکومت نیز طی ۴ دهه گذشته، از تکنیک تولید کلیشه برای شکلدهی به افکار عمومی استفاده کرده و کلیشههایی ساخته، تا با توسل به آن بتواند به سرکوب مشروعیت ببخشند.
***
«سلطنتطلبان»، «منافقین»، «فرقه بهاییت»، «اغتشاشگران» و «عوامل خارجی» اسم رمز سرکوب است. استفاده از این کلیشهها توسط رهبران جمهوری اسلامی نه از حقیقتی ملموس، بلکه از نشانههایی برای تجویز سرکوب حکایت دارد. استفاده از تاکتیکی که به مدل و الگوی رفتاری حکومت تبدیل شده است. وقتی در کنار نام افراد، یا گروههای معترض چنین صفتهایی مینشیند، یعنی برخورد قهری مجاز و فراخوانی است برای به صحنه آمدن آتش به اختیاران.
برای روشنتر شدن مساله، لطفا به این گزارش روزنامه جوان که در روز ۲۰مهر۱۴۰۱، با عنوان «جاسوسه انگلیس از نزدیک اغتشاشات را هدایت کرد!» منتشر شده، نگاه کنید:
در این گزارش آمده:
بنا بر خبری که یک منبع آگاه به «جوان» ارائه کردهاست، «استفانی القاق»، مدیرکل خاورمیانه در وزارت خارجه انگلیس، چند روز پیش از آغاز آشوبها وارد کشور شده و از نزدیک روند اغتشاشات را در ایران مدیریت کردهاست. وقتی اقدامات، دیدارها و برنامهریزیهای قبلی القاق هم مرور میشود، حضور وی پیش از آغاز اغتشاشات مهرماه در ایران، همه شبهههای هدایتشده بودن اغتشاشات اخیر را میزداید.
القاق فقط در یک مورد، سه ماه پیش با مقامات صهیونیستی راجع به ایران گفتوگو کردهاست. حضور پررنگ دشمن خارجی در اغتشاشات به بهانه فوت مهسا امینی، فقط محدود به هدایت انگلیسی پروژه آشوب مهرماه در ایران نیست. بیانیه تفصیلی وزارت اطلاعات پیرامون اغتشاشات مهرماه، زوایای پنهان زیادی را آشکار کرد، که حالا و با جور شدن سایر تکههای پازل آشوب، بهتر میتوان ابعاد آن را دریافت.
پیوند بهاییت با سلطنتطلبان و اروپاییها برای غارت جان و مال ایرانیان، در بخشی از بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون ماجراهای اخیر، به عوامل آشوبساز با ذکر جزییات اشاره شده بود. بنا بر آنچه در این بیانیه آمدهاست، سازمان جاسوسی بهاییت، بنا به دستور مرکزیت مستقر در حیفای اشغالی، ورود پرحجمی به صحنه آشوب و اغتشاش و تشویق به خرابکاری و تخریب اماکن عمومی داشت. بر این مبنا در روزهای اخیر، هسته اصلی و سری بهاییت، شامل سه نفر از سران بهاییت و دو نفر از تیم رسانهای آنها بازداشت شدند. علاوه بر این، ۹۲ نفر از وابستگان رژیم منحوس پهلوی و از سلطنتطلبان نشاندار در صحنههای اغتشاش و پشت صحنهها شناسایی و بازداشت شدند و ۹ تبعه بیگانه از اتباع آلمان، لهستان، ایتالیا، فرانسه، هلند و سوئد هم در صحنه اغتشاشات، یا در پشت صحنههای توطئه بازداشت شدند.»
این روزنامه در انتها نتیجه گرفته:
«با قاطعیت میتوان اظهارنظر کرد، اگرچه کشورهای غربی اتباع خودشان را از ایران فرامیخوانند، ولی همین کشورها از مدتها پیش برای آشوب در ایران برنامه داشتند و اتباع امنیتی و عناصر آشوبگر خود را هم پیش از آغاز اغتشاشات به ایران فرستاده بودند.»
این گزارش نمونه یک گزارش جعلی و فیک نیوز است، چراکه:
برای ادعاهای مطرح در گزارش، حتی یک فکت معتبر ارائه نمیکند؛به منابع جعلی ارجاع شده و از گزاره جعلی «یک منبع آگاه» استفاده کرده است؛روزنامه جوان، وابسته به دستگاه پروپاگاندا و فاقد اعتبار رسانهای است؛نویسنده گزارش منتشره معلوم نیست کیست؛هدف گزارش مشروعیت بخشی به سرکوب معترضان است، نه تلاشی برای کشف حقیقت؛
با این حال، این گزارش از دو تکنیک «توسل به کلیشه» و «تئوری توطئه» برای گمراه کردن افکار عمومی استفاده کرده که قابل تامل است.
این گزارش بیش از آنکه با فکتها و دیتاهای معتبر مستندسازی شده باشد، به کلیشههای ساخته حکومت متوسل شده، که معمولا برای تجویز سرکوب استفاده میشود.
ارتباط دادن اعتراضات مردمی به سلطنتطلبان، منافقین، بهاییان، اسراییل و آمریکا، پدیده تازهای نیست. حکومت جمهوری اسلامی آنقدر از این عناوین استفاده کرده که آنها را به «کلیشههای سرکوب» تبدیل کرده است. انکار مردمی بودن اعتراضات، انکار ضعفها و ناکارآمدیهای سیستم حکومتی، انکار خواستها و مطالبات مردم و … و نسبت دادن اعتراضات به بیرون، مدل و الگوی رفتاری حکومت در مواجهه با هرگونه انتقاد و مخالفت است.
بنابراین، به صراحت میتوان این گزارش را مصداق «دیس اینفورمیشن» دانست. چون روشن است که اطلاعات جعلی مندرج در این گزارش را میتوان، عامدانه و با هدف مشروعیتبخشی به سرکوب و تداوم یک الگوی رفتاری مضر ارزیابی کرد.
ارتباط دادن اعتراضات مردمی به «دست خارجی» در این گزارش نیز، در واقع توسل یافتن به «تئوری توطئه» برای تسهیل سرکوب اعتراضات است. تئوری توطئه معمولا ردی در اخبار درست دارد. طراحان تئوری توطئه، تنها گوشهای از حقیقت را میگیرند و آن را چنان بسط میدهند که به یک جمعبندی خیالی و توهمآمیز میرسند.
آنچه در این گزارش میتواند تکهای از حقیقت باشد، سفر خانم استفانی القاق، مدیرکل خاورمیانه در وزارت خارجه انگلیس به ایران، اسراییل و سایر کشورها، به عنوان بخشی از شرح شغلی یک عضو وزارت امور خارجه است. ضمن اینکه خانم استفانی القاق، عضوی از تیم مذاکره کننده هستهای انگلستان است و طبیعی است که با طرفهای درگیر در این پرونده، مستقیما در تماس باشد.
نویسنده گزارش روزنامه جوان، بدون ارائه هرگونه سند و مدرکی، تنها سفر خانم استفانی القاق به ایران و اسراییل را، تلاش آشکار او برای ساماندهی مستقیم اعتراضات ارزیابی کرده و او را «جاسوسه» معرفی میکند، حال آنکه اساسا این ادعا، یک اتهام و مغایر با اخلاق و اصول روزنامهنگاری است.
«پرهیز از اتهامزنی»، اصلی مهم در اخلاق رسانهای است که در این گزارش رعایت نشده است. تشخیص اتهام جاسوسی نه در حیطه کار رسانهای، بلکه بخشی از ماموریت دستگاههای اطلاعاتی و قضایی است.
برخلاف کلیشههای جنسیتی که ریشه در افکار و رفتار ما دارد، و به مرور زمان در میان افراد جامعه نهادینه شده و مردم با آن خو گرفتهاند، «کلیشههای سرکوب» فاقد پشتوانه فرهنگی است و پذیرش چندانی در جامعه ندارند. با این وجود، میتوان یادآوری کرد که راه مقابله با این کلیشهها و تئوری توطئه و اخبار جعلی، «تفکر انتقادی» و پرهیز از بازنشر یا به اشتراک گذاشتن آن با دیگران است، تا این چرخه مخرب متوقف شود.
روزنامه جوان با این گزارش «دایی جان ناپلئونی» حقیقت را پنهان، مردم را انکار و میکوشد به سرکوب معترضان مشروعیت ببخشد. لذا میتوان روزنامه جوان را رسانهای مضر و خطرناک خواند. رسانهای که در خدمت دستگاه پروپاگاندا و روبروی مردم ایستاده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر