تاکنون به این مهم فکر کردهاید که رسانهها چهگونه ذهنیت ما را نسبت به مسایل شکل میدهند و چهقدر تصویری که از رویدادها برای مخاطب ترسیم میکنند، با واقعیت نزدیک یا دربرگیرنده چه میزانی از واقعیت است؟
فریمبندی محتوا، تاکتیکی رسانهای است که خبرنگاران را قادر میسازد تا جنبههایی از واقعیت که با دانش، عقاید و نگرشهای موجود مخاطب ارتباط برقرار میکنند را برگزیند و محتوایی مخاطبپسند ارایه کنند. به همین دلیل رسانهها در فریمبندی محتوا، به باورها و ارزشهای مخاطبان خود توجه دارند.
پس میتوان گفت فریمبندی اخبار و اطلاعات در هر رسانه متفاوت است، چرا که هر رسانه، مخاطبی متفاوت دارد. اما مخاطبان معمولا متوجه نقش و تاثیر فریمبندی محتوا در شکلدهی به باورهای آنها نیستند و کمتر به این مهم توجه دارند که ادبیات و زبانی که خبرنگاران به کار میبرند، در تفسیر و فهم آنها از اطلاعات موثر است.
فریمبندی اطلاعات زمانی مسالهساز میشود که خبرنگار اطلاعات جعلی و نادرست یا انتخابهای جانبدارانه خود از وقایع را به عنوان تمام حقیقت به مخاطب عرضه میکند و عامدانه یا ناآگاهانه مخاطب را گمراه میسازد.
برای روشن شدن مساله، به این گزارش خبرگزاری «تسنیم» که روز ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ با عنوان «وضعیت سلامت کودکان در رژیم پهلوی چهگونه بود؟» شد، نگاه کنید.
خبرنگار تسنیم در این گزارش به مقایسه آمار مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در سال ۱۳۴۵ و ۱۴۰۱ پرداخته و در مقدمه نوشته است: «یکی از مولفههای مهم در توسعه هر جامعه در بخش سلامت، آمار و علل مرگ و میر در آن جامعه است و یکی از اجزای مهم این آمار، میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال و زیر پنج سال است که یکی از شاخصهای بسیار مهم بهداشتی به شمار میرود. یکی از آثار مثبت پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حوزه سلامت، تاسیس شبکه بهداشتی در کشور و تشکیل شبکه مویرگی در سراسر نقاط کشور تا روستاهای دورافتاده بوده که منجر به افزایش مراقبت از مادران و نوزادان و به تبع آن، کاهش میزان مرگ و میر آنها شده است.»
او در ادامه آورده است: «آمارهای بانک جهانی از میزان مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در سال ۱۳۴۹ نشان دهنده عملکرد نامطلوب رژیم شاهنشاهی در حوزه مراقبت از سلامت کودکان بوده است، به طوری که در این سال از بین هر هزار تولد زنده، ۱۸۹ نفر پیش از رسیدن به پنج سالگی فوت میکردند. در همان زمان، آمار مرگ و میر کودکان در کشورهایی نظیر ایالات متحده امریکا، بریتانیا، ایتالیا و حتی کوبا نیز با اختلاف بسیار زیادی از ایران، کمتر بوده است.»

این گزارش در نهایت جمعبندی خود را این گونه به مخاطب عرضه کرده است: «در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵، میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال در هر هزار نفر جمعیت، ۱۶۴ نفر بوده است. این آمار در سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ به ۲۵ نفر رسیده بود و اکنون به ۱۱ نفر در هر هزار نفر جمعیت رسیده که حاکی از کاهش حدود ۱۵ برابری نرخ مرگ و میر کودکان زیر یک سال، پس از پیروزی انقلاب است.»
فریمبندی اطلاعات زمانی که براساس ارزشهای خبری و بیطرفانه شکل میگیرد، اقدامی حرفهای است اما زمانی که با هدف شکلدهی به افکار عمومی و فریب مخاطب انجام میشود، دیگر نه حرفهای و نه اخلاقی است.
در یک مطالعه تطبیقی از یک رویداد بین چند کشور، نمیتوان روند توسعه یک کشور فقیر با یک کشور ثروتمند یا یک کشور توسعه یافته با یک کشور در حال توسعه را انتخاب کرد و انتظار داشت که نتایج واقعبینانهای حاصل شود.
خبرگزاری تسنیم به جای تطابق وضعیت سلامت در ایران و کشورهایی که به لحاظ سرانه درآمدی، جمعیت، موقعیت جغرافیایی و… در موقعیتی شبیه به ایران قرار داشتهاند، آمار مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در ایران در سال ۱۳۴۹ را با آمار مرگ و میر کودکان زیر پنج سال امریکا، بریتانیا، ایتالیا و کوبا مقایسه کرده است. این خبرگزاری شکاف موجود میان ایران در آن سال را با این کشورها و کم شدن فاصلهها با آنها در سال ۱۴۰۱، نشانه پیشرفت ایران در دوره جمهوری اسلامی دانسته است. در حالی که شیوه دستچین کردن جانبدارانه و فریبکارانه اطلاعات، نخنما شده است.
حال آنکه اگر برخورد خبرگزاری تسنیم بیطرفانه، صادقانه و علمی بود، نتایج دقیقتری حاصل میشد. فقط کافی است به جای امریکا، بریتانیا، ایتالیا و کوبا که هیچ نسبتی با ایران نداشته و ندارند، اسامی تعدادی از کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه که در سال ۱۳۴۹ وضعیت درآمدی، جمعیتی و جغرافیایی مشابهتری به ایران داشتهاند را در مطالعه تطبیقی وارد کنید و تفاوت در نتایج را ببینید؛ برای مثال، ایرانِ سال ۱۳۴۹ را با عربستان، ترکیه و عمان مقایسه کنید تا ببینید که ایران در طول ۵۰ سال گذشته در کاهش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال نه تنها موفقتر از این کشورها عمل نکرده بلکه آنها کمی اوضاع بهتری دارند، هرچند در مجموع وضعیت مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در ایران، هم در سال ۱۳۴۹ و هم در سال ۱۴۰۱، شباهت زیادی به این کشورها داشته و دارد.
برای نمونه، به وضعیت آمار مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در میان تعدادی از کشورهای منطقه و همسایه ایران، از جمله ترکیه، عربستان، عمان و پاکستان پرداخته شده که نتایج آن در نمودار و جدول زیر نمایان است:


کشورهای انتخابی نمودار بالا، تنها مقایسهای است میان ایران و کشورهای پیرامونی. طبیعتا اگر بخواهیم یک مطالعه تطبیقی علمی داشته باشیم، باید اول فهرست کشورهایی که قابل مقایسه با ایران هستند را دقیق استخراج و سپس میزان پیشرفت یا پسرفت آنها را در یک پروسه زمانی مشخص مقایسه کنیم؛ یعنی بگوییم ایران در سال ۱۳۴۹ با کدام کشور در منطقه و جهان در یک کتگوری میگنجیده است، سپس ببینیم در طول ۵۰ سال گذشته روند پیشرفت این کشورها چهگونه بوده است و کدام موفقیتهای بیشتری کسب کردهاند.
پس در برخورد با تولیدات رسانهای، همواره باید به مکانیزم فریمبندی اطلاعات آگاه باشیم تا بدانیم چهقدر با حقیقت مواجه هستیم. واکنش عمومی نسبت به یک واقعه معمولا نتیجه فریمبندی اطلاعات است، حال آن که اگر مخاطبان با تاکتیک فریمبندی اطلاعات آگاه باشند، واکنش عمومی به اخبار میتواند متفاوت باشد.
آگاهی یافتن به نحوه فریمبندی اطلاعات برای مخاطبان رسانهها کار سادهای نیست ولی حداقل کاری که میتوان کرد، این است که به سادگی به رسانهها اعتماد نکنیم و بکوشیم اطلاعات را از منابع متعدد دریافت کنیم. با این اقدام، به مرور هم میتوان به نحوه فریمبندی اطلاعات توسط هر رسانه آگاه شد و هم به میزان صداقت رسانهها پی برد و در ارزیابی میزان اعتبار آنها، به نحوه فریمبندی اطلاعاتی که عرضه میکنند نگاه کرد.
ثبت نظر