آنهایی که این روزها از سخنان جنسیتزده «ابوالقاسم طالبی» برافروختهاند، شاید یادشان بیاید که او در دهه ۸۰ و پس از «جنبش سبز»، فقط «قلادههای طلا» را نساخت، تلاش پررنگی برای انتقامگیری حکومت جمهوری اسلامی از هنرمندان و مردم داشت: «سینمای ما تحت سیطره و حکمرانی برنامههای سازمانهای جاسوسی (موساد و اینتلیجنت سرویس) است. صحبت من این است که ای مسوولین! نظام اسلامی ما را از دست عوامل این سازمانها رها کنید. کمک کنید ما نفس بکشیم در فضای انقلاب اسلامی. کمک کنید.»
او تلاش پررنگی در تخریب چهرههای محبوب مردم هم داشته است. طالبی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ به «محمدرضا شجریان» نیز تاخته بود: «ما امروز باید دعا کنیم حال محمدرضا شجریان خوب شود، زیرا دولت یازدهم دستش خالی است و آویزان یک هنرمند سرطانی شده است. امروز دولت روحانی آویزان محمدرضا شجریان، یک بیمار سرطانی است که زمانی خودش گفته بود حق ندارید دعای ربنای مرا پخش کنید.»
پس عجیب نیست کارگردانی که به اظهارنظرهای شاز و بیپروا عادت دارد، در یک برنامه تلویزیونی بگوید: «انگار بعضی از زنان سلبریتی یائسه شدن را تقصیر جمهوری اسلامی میدانند. تا سنشان از ۵۰ سال بالاتر میرود، روسری خود را بر میدارند و به جمهوری اسلامی فحش میدهند. شما اگر در جمهوری اسلامی نبودید و در امریکا هم بودید، این اتفاق برایتان میافتاد. تا دیروز جوانتر بودید و روی بورس بودید. خب هرکسی یک دورانی دارد. چرا به جمهوری اسلامی فحش میدهید؟»
او در صداوسیمای جمهوری اسلامی در مهرماه و چند هفته پس از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی» درباره معترضان گفته بود: «هنوز نتوانستند یک کلانتری بگیرند اما میگویند انقلاب سقوط کرده. دعوا سر آرم روی پرچم است که آرم سازمان مجاهدین یا کوموله آدمکش یا آرم این پسر مونگوله محمدرضاشاه که میگوید سوت بزنید، بوق بزنید. ۹ میلیون ماشین هرشب بوق بزند، دیوانه میشود آدم. میخواهد با دیوانه کردن آدمها نهضت ایجاد کند. در خیابان دیدم یک خانمی پشت فرمان نشسته و مدام بوق میزد و میخندید. اعتراض کردم، گفت فان است (با تمسخر و لحن زنانه)، شما همان کارگردانهاید؟! همه دارند میزنند، خوبه. بخشی از معترضان اینگونهاند و همه چیز را به سرگرمی گرفتهاند.»
و البته معترضان را عرقخور و حشیشی خواند: «در برنامه شیوه، یک آدمی را آوردند که بالا آوردههای هابرماس و کانت و دکارت را تکرار میکند. این بندگان خدا (معترضین) آنچه که میهمان برنامه شیوه میگوید را نمیشناسند. فحش خواهر و مادر میدهند در خیابان، حشیش زده و در خیابان عربده میکشد، میگوید یکی من را بزند! من این عربدهکشیها را در عرقخورهای قبل از انقلاب دیده بودم.»
طالبی در یک مورد، فیلمسازان مخالف حکومت را حرامخوار دانست: «برای انقلاب کار کردن یک توفیق است که گاهی از فرد سلب میشود، دلیل آن هم هر چیزی میتواند باشد؛ از نان حرام گرفته تا بلای اولاد و خیلی بلایای دیگر.»
ابوالقاسم طالبی کیست؟
ابوالقاسم طالبی، متولد ۱۳۴۰، فیلمساز ارزشی است که در کارنامهاش فیلمهای سیاسی دیده میشود.
او لیسانس حقوق قضایی دارد و حالا به عنوان نویسنده، کارگردان، کارشناس رسانه و مدرس سینما مشغول به فعالیت است.
طالبی فعالیت خود را با نگارش قصههای کوتاه آغاز کرد و نخستین نمایشنامهاش را با نام «آن کس که نداند»، در اصفهان نوشت.
او پس از ساختن چند فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری و ویدیویی، فعالیت در سینمای حرفهای را سال ۱۳۷۱ به عنوان مشاور کارگردان در فیلم «بر بال فرشتگان» به کارگردانی «جواد شمقدری» آغاز کرد.
طالبی صاحب امتیاز و مدیر مسوول هفتهنامه «سینما ویدبو»، تا پیش از این سینماگر همیشه منتقد اصلاحطلبان شناخته میشد. او سالها پیش فیلم «آقای رییس جمهور» را در نقد انتخاب محمد خاتمی ساخته بود و اعتقاداتش را همواره با استفاده از کلمه «فاشیست» برای اصلاحطلبان به کار میبرد و اکنون همه مخالفانش را فاشیست میخواند.
طالبی به پشتگرمیهایی که از «جبهه فرهنگی انقلاب» و البته شخص رهبر جمهوری اسلامی دارد، فعالیت میکند.
او ۹ دی ۱۳۹۷ که خبر تماس تلفنی دفتر خامنهای برای تحسین قلادههای طلا را توئیت کرد، نوشت: «چند نفری هم بدجوری دائم شِکَرک میزنند برای فتنهگرها و سعی دارند برای من نقطه ضعفی درست کنند و آن را بزرگ کنند تا اماننامه لیبرالیسم را امضا کنم و مثل خیلی از همکاران، بیخیالِ مبارزه با لکههای سیاه در پهنه نورانی و خورشیدفام جمهوری اسلامی شوم و بیآبرو در لاک خود فرو روم. اگر بند بند استخوانهایم را جدا سازند و اگر سرم را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در آتش بسوزانندم، هرگز اماننامه لیبرالیسم را امضا نمیکنم و دست از اندیشههای نورانی امام خمینی و جانشین خلفش، حضرت سیدعلی روحی فدا برنمیدارم.»
طالبی در آبان ۱۴۰۱ که «عمامهپرانی» به عنوان یک حرکت اعتراضی رواج پیدا کرده بود، در نامهای به علمای حوزه علمیه خواستار واکنش آنها به این پدیده شد.
او نامهاش را با «بسم رب الخمینی» شروع کرد و نوشت: «حضرات این سکوت سنگین و گاه سخنان دو پهلوی بعضی عزیزان مرا به طرح این سوال تاریخی واداشت تا حجتی باشد بر سکوت شمایان در مقابل وحوش مست شده از باده دلارهای آل سعود، تا حجتی باشد بر وفای به عهد مردم با شهید اسطورهشان حاج قاسم سلیمانی که همچنان پشت سر ولی خدا، رهبر عزیز و فرزانه و حکیم خویش پیش میروند و به فرزندان خود نیز میآموزند که چهگونه بار دیگر خیبر را به تسخیر محبین اهل بیت در آورند و چهقدر سکوت رستم به خاطر حفظ شأن پهلوانی خویش در مقابل سوال سهراب نوجوان دل تاریخ را به درد آورد.»
بازی قلادههای طلا
ابوالقاسم طالبی حداقل از قلادههای طلا به بعد بیشتر رو بازی کرده است. هرچند که در سال ۱۳۹۷، در گفتوگویی، همکاری پیشین با اطلاعات سپاه را رد کرده اما در همان روزها که به مناسبت ۹ دی، روزی که جمهوری اسلامی معتقد است با یک تظاهرات «خودجوش مردمی»، جنبش سبز به پایان رسید و برای چندمینبار قلادههای طلا از صداوسیما پخش شد، یک مقام آگاه در وزارت اطلاعات گفت: «از کارگردان فیلم که جزو پرسنل وزارت اطلاعات بوده و به هر دلیل از این وزارتخانه منفصل شده است، انتظار چنین تهمتپراکنیهایی نمیرفت. بخشهایی از فیلم که مرتبط با وزارت اطلاعات است، سراسر دروغپردازی و مشحون از تهمتهای ناروا به مجموعه سربازان گمنام امام زمان میباشد.»
اما علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در دو نوبت قلادههای طلا و «یتیمخانه ایران»، هردو ساخته ابوالقاسم طالبی را تحسین کرده است.
در روز ۹ دی ۱۳۹۷ طالبی در توییتی نوشت: «امشب ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه از بیت حضرت رهبری با بنده تماس گرفتند و پیام ایشان را به اطلاع بنده رساندند. حضرت آقا فرمودند دیشب مجدداً فیلم شما را از شبکه افق دیدم، آفرین آفرین آفرین؛ دست شما درد نکند. از قول من به بازیگران سلام برسانید.»
طالبی در سال ۱۳۹۱ هم در یک جمع نه چندان خصوصی گفته بود: «رهبر معظم انقلاب اسلامی از ساخت و تولید این فیلم سینمایی در کشور بسیار حمایت کردهاند.»
این در حالی است که طالبی در سال ۹۰ که قلادههای طلا را ساخت، بازارگرمی عجیبی برای پرفروش شدن فیلمش که منتقدان سینمایی همدسته او مثل نادر طالبزاده آن را به عنوان «سیاسیترین فیلم سینمای ایران» خواندند، به راه انداخت.
فیلم چه در زمان ساخت و چه بعد از آن با حاشیههای بسیاری همراه بود. طالبی ابتدا مطرح کرده بود که میخواهد با هر چهار نامزد سخن بگوید، مواضع تمام نامزدها و گروهها را مطرح کند و دستهای پشت پرده را نشان دهد اما بعدها گفت فقط با «محمود احمدینژاد» و «محسن رضایی» حرف زده است: «من جواب سوالاتم را گرفتم اما از چه طریقی را به شما نمیگویم. من سوالاتی را که از این افراد داشتم، به جوابشان رسیدم. سوالی نداشتم که جوابی نداشته باشد. نه این که ابهامی وجود نداشت، ابهامها هنوز هم در خیلی موارد وجود دارند. ولی من یک سری سوال داشتم که در شکلگیری قصه برایم مهم بودند وجوابشان را پیدا کردم.»
بیش از یک سال برای فیلمنامه و تحقیقات آن وقت و زمان گذاشته شد. برای پیدا کردن افرادی که در آن بازی کنند، زمان زیادی طول کشید. بعضی نامها مطرح شدند که تکذیب شدند. گروه برای فیلمبرداری میخواست به برخی کشورهای خارجی برود اما نتوانست ویزا بگیرد و به ترکیه قناعت کرد.
بزرگترین حاشیه درباره قلادههای طلا، پروپاگاندای توقیف آن بود که در زمان نمایش در جشنواره بسیار به آن پرداخته شد. کارگردانش مرجع این توقیف را از جایی بالاتر از وزارت ارشاد دانست و مدام این را مطرح کرد.
درحالی که گفته شده بود قلادههای طلا با پشتیبانی «اسفندیار رحیممشایی»، دست راست محمود احمدینژاد و «جریان انحرافی» ساخته شده است، طالبزاده با راهاندازی بازی توقیف، فیلمش را به وضوح روایتی متفاوت از آنچه که معترضان جنبش سبز تجربه کرده و مدتها با آن زیسته بودند داشت، سر زبانها انداخت.
ماجرای غیرواقعی توقیف و تلاش برای تطهیر قلادههای طلا از حکومت در روزهای پیش از جشنواره فیلم فجر در زمستان سال ۱۳۹۰ شروع شد. طالبی در یک اظهارنظر ابتدا گفت: «فیلم رسما توقیف شده است؛ تمام!»
او درباره این مساله که چه کسی دستور توقیف فیلم را داده است، گفته بود: «مقامات بالادستی به وزارت ارشاد رسما اعلام کردهاند که این فیلم توقیف است و نباید در جشنواره به نمایش درآید.»
این در حالی بود که این فیلم با حمایت «محمد حسینی»، وزیر ارشاد دولت دوم محمود احمدینژاد ساخته شده بود.
او درباره این فیلم گفته است: «نکته مهم اینجا است، کسی نتوانست نقد منطقی به ساخت قلادههای طلا داشته باشد و همین امر باعث شد برخی بیانصافها تنها هو و جنجال کنند. از آنجا نشات میگیرد که قلادههای طلا یک واقعنگاری با تحقیقات گسترده بود و مستندات و مدارک زیادی برای اتفاقاتی که تصویر میشود، وجود داشت.»
روز ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، در حالی که ابوالقاسم طالبی، کارگردان فیلم قلاده های طلا هرگونه کمکهای دولتی برای ساخت فیلمش را رد کرده و حتی مدعی «مانع تراشیها» از سوی برخی نهادهای دولتی شده بود، «جواد شمقدری»، رییس سازمان سینمایی در دولت احمدینژاد فاش کرد که وزارت ارشاد نزدیک یک میلیارد تومان برای تولید فیلم قلادههای طلا سرمایهگذاری کرده است.
شمقدری درباره حضور قلادههای طلا در جشنواره فیلم فجر گفت: «در مرحله جشنواره هم مسوولانی معترض کار بودند و با پخش فیلم مخالفت جدی داشتند اما با جدیت و رایزنی ما و بهخصوص آقای دکتر حسینی و انعکاس موضوع به دفتر مقام معظم رهبری و دفتر ریاست محترم جمهوری، در نهایت فیلم در جشنواره به نمایش درآمد که الحمدلله با استقبال خوبی روبهرو شد و جای نگرانی هم نبود. بعدها آقای طالبی از ما خواست تا پایان اکران عمومی از سوی ما خبری صادر نشود که سازمان سینمایی در ساخت فیلم مشارکت کرده است. آقای طالبی معتقد بود برخی از این خبر سوء استفادههای خود را خواهند کرد و دوباره با چسباندن آن به جریان موهوم انحرافی، برای انکار آن دردسر درست کنند و ماهم پذیرفتیم.»
طالبی در برنامه «هفت» گفته بود: «همه بودجه فیلم از طریق موسسه روایت فتح تامین شده است. البته آقای شمقدری بعدا گفتند که ما هم کمک کردیم اما ایشان روغن ریخته را نذر امامزاده کردند.»
هرچند که «محمدرضا عباسیان»، مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری گفته بود: «هزینه تولید قلادههای طلا بیش از دو میلیارد تومان بوده، یک سوم این مبلغ را موسسه به دستور آقای شمقدری و برای پایان دادن به مشکلات مالی فیلم پرداخت کرد اما از همان ابتدا نگرانیهایی بابت فیلم وجود داشت که وقتی رافتکات های اولیه فیلم را دیدم، این نگرانیها به طور کامل برطرف شد.»
طالبی حتی در یک سفیدشویی دیگر گفته بود که وزارت اطلاعات برای قلادههای طلا حاشیه ساخته است: «روز اولی که ما با وزارت اطلاعات به جهت برخی شبهاتی که این فیلم داشت، مشکل پیدا کردیم، برخی حقیقتا فیلم را مورد هجمه قرار دادند و جنگ روانی راه انداختند. این هجمهها و فشارها نیز هم خارج از کشور و هم از داخل کشور بود. برخی از مخالفین داخلی وابسته به مخالفان خارجی مانند بچهای هستند که به ناف مادر چسبیده است.»
بسیاری معتقدند فیلم سینمایی قلادههای طلا از نظر سینمایی حرفی برای گفتن ندارد. اما اصولگرایان و «جبهه فرهنگی انقلاب» نام سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران را بر آن نهادهاند.
در این فیلم، «امین حیایی»، «پردیس افکاری»، «محمدرضا شریفینیا»، «حمیدرضا پگاه»، «علیرام نورایی»، «نیلوفر خوشخلق»، «محمود عزیزی»، «مریم سلطانی»، «آزیتا ترکاشوند»، «حسین سحرخیز»، «اکبر سنگی»، «مهدی صبایی»، «کیانوش گرامی»، «بهادر زمانی» و «داریوش اسدزاده» بازی کردهاند؛ فیلمی که در دوره خود، یکی از گرانترین هزینههای ساخت را داشت با حدود دو میلیون دلار!
مشایی قلادههای طلا را ساخت؟
داستان ساخته شدن قلادههای طلا، از موضوعاتی است که طالبی با مصاحبههای پیدرپی تلاش داشت آن را پیچیده و خودجوش بخواند. او در فروردین ۱۳۹۱ در برنامه هفت مدعی شد: «من دنبال سفارش دهنده میگشتم. با وزیر اطلاعات نیز جلسه گذاشتم که هم به بنده اطلاعات دهند، هم حمایت مالی کنند اما این کار را نکردند و بعد اعتراض نیز کردند.»
طالبی البته در همان گفت وگو اعتراف کرده بود اگر کسی فیلمنامه را میدید، متوجه میشد علیه جنبش سبز است: «نمیتوانستم طرح فیلمنامهام را به جایی بدهم، چرا که سبزها و طرف مقابل آنها، هر کدام در نهادها طرفدارانی داشتهاند و آن وقت فیلم من در این میان ساخته نمیشد.»
او در خرداد ۱۳۹۱ به هفتهنامه اصولگرای «پنجره» درباره جنجالهای پیش از اکران فیلم در جشنواره فیلم فچر گفته بود: «نمیشد گفت سینماییها فیلم را هو میکنند. آنها اهل نقد هستند. هو کردن مال چاله میدان است، نه کاخ جشنواره؛ آن هم سالن فرهیختگان فرهنگ و هنر و سینمای ایران.»
او به صراحت گفته بود برای نخستین اکران فیلمش، از تماشاگرانی همسو و البته غیرسینمایی استفاده کرده است: «صادقانه بگویم ما هم دوستانمان را خبر کرده بودیم! بالاخره گفتیم اگر قرار است درگیری شود که ما نباید فقط کتک بخوریم! البته بیشتر افرادی که آورده بودیم، از اصحاب قلم و مطبوعات بودند که کارت نداشتند و یا سینمایینویس نبودند؛ مثلا سیاسی یا مقالهنویس بودند…»
طالبی بارها مخالفان قلادههای طلا را فاشیست خوانده است؛ از جمله درباره اکران فیلم در برج «میلاد»: «هر طور دیگری که فاشیستها پیش میآوردند! اما جالب این که وقتی آنها رسیدند، جمعیت درون سالن که از سانس قبل نشسته بودند، اصلا بیرون نیامدند که ما این دوستان را وارد سالن کنیم! برخی از اینها با زن و بچه هم آمده بودند. بنابراین تصمیم گرفتیم آنها را در یکی از سالنهای کوچک طبقات پایین مستقر کنیم؛ یعنی طرفداران آقای خزاعی موقع اکران اصلا در سالن اصلی نبودند و ارتباطشان با سالن اصلی جشنواره قطع بود!»
طالبی درباره ارتباط قلادههای طلا با اسفندیار رحیممشایی گفته است: «مشکل ما این بود که از همان ابتدا خیلی شفاف درباره فیلم با افراد وارد مذاکره شدیم؛ مثلا در همان آغاز راه، سراغ آقای مشایی بهعنوان مسوول کمیسیون فرهنگی دولت رفتم و گفتم میخواهیم فیلمی درباره جریانات بعد از انتخابات بسازیم، به ما پول میدهید؟ گفت بله، چهقدر لازم دارید؟ گفتم من این جزییات را نمیدانم. دست محمد خزاعی را گرفتم و در دست مشایی گذاشتم... آقای مشایی آنجا به ظاهر حمایت را قبول کرد اما بعد به خزاعی گفته بود طالبی که مشخص است چه میسازد، ما کمک نمیکنیم!»
او درباره دیدارهای مرتب با مشایی هم گفته بود: «خیلی جاها نوشتند و حتی یکی از سایتها خبر داده بود که من هفتهای یک بار با آقای مشایی دیدار دارم! از نظر این سایت، یعنی من اینقدر بدبخت شدهام!؟ خودشان مدام دنبال یک شخص سیاسی میدوند تا مهم شوند، در مورد دیگران هم اینطور مینویسند. در مورد ارتباط فیلم ما با آقای مشایی هم همین جنس تحلیلها مطرح است. یکی دیگر از دلایل مدعیان این بحثها هم برگزاری جشنواره کیش با دبیری آقای خزاعی و سخنرانی آقای مشایی است. با یک صغرا و کبرا به این نتیجه میرسند که خزاعی انحرافی است، در حالیکه این صغرا و کبرا از اساس غلط است. برای طرح ادعای ارتباط قلادههای طلا با جریان انحرافی باید با سند صحبت کرد، نه از روی حدس و گمان.»
طالبی اعتراف میکند که ارتباطات گستردهای با احمدینژاد داشته است: «اصلا برای اولین بار نکتهای را اینجا مطرح میکنم و آن اینکه بنده در چهار سال ابتدایی دولت آقای احمدینژاد، بهصورت مرتب با ایشان درباره مسایل سینما دیدار داشتم. اما بعدها در مقطعی که آقای مشایی مسوول دفتر ریاستجمهوری بودند، بهواسطه برخی انتقادات، کارت ورود به ساختمان را تحویل دادم به خود آقای مشایی و دیگر هم تحویل نگرفتم. از آن روز تا به امروز هم ارتباط من با ریاستجمهوری بهطور کامل قطع شده است.»
طالبی حتی میهمانی مشایی برای خودش را تکذیب کرد: «آخرین باری هم که رییسجمهوری را دیدم، همان مراسم تقدیر در حضور خانواده شهیدان هستهای بود؛ مراسمی که اتفاقا در برخی از این سایتها به آن استناد شد و گفتند این مراسم را آقای مشایی برای من به راه انداخته بود، در حالی که اصلا این گونه نبود. چرا اینقدر بیتقوایی میکنند؟ راستش را بخواهید، پس از اینرویدادها با خودم گفتم نکند خیلی از این تحلیلهایی که رسانهها درباره مشایی مینویسند، از همین جنس باشد!؟ مگر میشود اینقدر بیتقوایی؟ اگر اینگونه باشد، پس احتمالا این بنده خدا آنقدرها هم که میگویند، بد نیست!»
او درباره قلادههای طلا گفته است: «همین که مردم از آن حرف میزنند، یعنی صاف زدیم توی خال.»
بازیگران گول خوردند؟
بازی در قلادههای طلا برای برخی بازیگران گران تمام شد. خود طالبی میگوید علیرام نورایی و امین حیایی پس از این فیلم بایکوت شدند: «علیرام و نه امین بایکوت شده بود. حیایی از برخی از دوستانش دلگیر شده بود که مثلاً گفته بود اگر امین باشد، من نمیآیم. این را هم نمیدانم آن تهیه کننده تا چه حد به امین راست گفته باشد، چون برخی تهیه کنندهها میخواهند به خاطر پول ندادن، با بهانههای مختلف تخفیف بگیرند. شاید هم شگرد تهیه کننده بود.»
او همچنین درباره انصراف «مریلا زارعی» از بازی در قلادههای طلا میگوید: «خانم مریلا زارعی سناریو را که خواندند، خیلی خوشحال شدند، چون هرکس سناریو را میخواند، فیلمنامه قوی را میدید. در آن زمان که فضای فتنه خیلی تند بود، کمپین هفت یا هشت نفرهای تشکیل شد که با موتور و اسپری به نزدیک خانه خانم زارعی میرفتند و مرتب مینوشتند انصراف خانم زارعی از بازی در قلادههای طلا. خانم زارعی زنگ زد و گفت من دوست دارم با شما کار کنم و فیلمنامه هم خیلی خوب است اما مرا اذیت میکنند و روی اعصابم راه میروند، اگر اجازه بدهید، من نیایم. ما هم گفتیم اگر اعلام نمیکنید، ما هم شکایت نمیکنیم. یک پیش قسط گرفته بود که برگرداند.»
اما ۱۰ سال بعد، امین حیایی در جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۰ از بازی در قلادههای طلا ابراز پشیمانی کرد. از حیایی سوال شد که چهطور توانست محبوبیت از دست رفته خود بعد از بازی در فیلم قلادههای طلا را بازگرداند، که او در پاسخ گفت: «همه آن هجمهها و اتفاقات باعث شدند به خودم بیایم، انتخابهای بهتری داشته باشم و بتوانم نظر مخاطبم را جلب کنم و محبوبیتم را برگردانم.»
حیایی البته به صراحت نگفت بازی در فیلم قلادههای طلا را اشتباه میداند: «به هر حال فیلمی بود که مردم دوستش نداشتند. دلم نمیخواهد در کاری بازی کنم که مردمم دوست ندارند، چون من به عشق آنها فیلم بازی میکنم. من دنبال سیاست نیستم و هیچ حمایتی هم از سیستم نداشتهام. هیچوقت به خاطر آنها یا تحت فشار، کاری را قبول نکردهام. همه کارهایم به انتخاب خودم بودهاند. فیلم قلادههای طلا هم همینطور. احساس میکردم دارم یک کار متفاوت و اکشن انجام میدهم. فکر نمیکردم آن اتفاقات به دنبالش بیفتند. من با قول این که فیلم بر اساس مستندات واقعی ساخته میشوند، بازی در آن را قبول کردم.»
حیایی در پاسخ به این سوال که آیا نتیجه نهایی همان چیزی بود که وعده داده شده بود، گفت: «واقعیت این است که در نهایت شعارهایی در این فیلم دیدم که دوستشان نداشتم. این شعارها به نظرم زیادی و بلوف بودند. اما خود فیلم خوشساخت بود و استاندارد یک فیلم سینمایی را داشت. مسوولیت بخش سیاسی فیلم با کارگردان و نویسنده بود و بازیگرها نباید متحمل آن اتفاقات میشدند. اما به هر حال مردم مرا نوک پرچم میدیدند و ایراد را به من گرفتند.»
در ۹ دی ۱۳۹۷، طالبی در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که آیا بازیگرهای فیلمتان از بازی در قلادههای طلا پشیمان شدهاند، گفت: «من نشنیدم کسی گفته باشد از بازی در فیلم من پشیمان است. یک نفر از خارج به بازیگر من زنگ میزند و میگوید چرا این را بازی کردی؟ میگوید من بازیگرم و بازی کردم. یک تفکر فاشیستی هست که میگوید چرا در کاری که ما دوست نداشتیم، بازی کردی؟ برخیها تک تک سلولهایشان فاشیست است، گرچه لیبرال را فریاد میزنند و نمیتوانند غیر از عقیده خودشان ببینند.»
او گفت: «در برنامه هفت هم من حضور داشتم و از بازیگر من پرسیدند اگر قسمت دوم این فیلم ساخته شود، بازی میکنی که گفت نه. من هم که از اول گفته بودم نمیخواهم دومی را بسازم. تک تک بازیگران من سر کار هستند و ندیدم کسی اعلام برائت کند و اگر کسی تحت فشار قرار گرفته، چیز دیگری است. پیش آمده بازیگری با من کار نکند اما نه به خاطر قلادههای طلا بلکه به این خاطر که دستمان با پولشویان در یک کاسه نیست.»
سینماگران ایرانی فاشیست و جاسوس هستند
طالبی به وضوح پس از جنبش سبز، خود را مقابل جریان اصلی سینمای ایران قرار داد. او در یک گفتوگوی عجیب با روزنامه «وطن امروز»، برخی سینماگران ایرانی را «جاسوس» خواند و بلوایی بهراه انداخت که در نتیجه آن، خانه سینما منحل شد. دو سال بعد یکی از نمایندگان سازمان سینمایی برای اصلاح اساسنامه خانه سینما بود.
طالبی گفته بود: «سینمای ما تحت سیطره و حکمرانی برنامههای سازمانهای جاسوسی (موساد و اینتلیجنت سرویس) است. صحبت من این است که ای مسوولین! نظام اسلامی ما را از دست عوامل این سازمانها رها کنید. کمک کنید ما نفس بکشیم در فضای انقلاب اسلامی. کمک کنید. ما اگر گفتیم طرفدار انقلاب و حکومت اسلامی هستیم، اینطور مطرود هژمونی مک کارتی سینما ایجاد شده توسط عوامل سازمانهای جاسوسی نشویم، باید فریاد بزنیم یا للمسلمین به داد ما برسید. اینجا اگر کسی بخواهد سخت طرفدار ارزشهای انقلاب اسلامی باشد، هنرمندش نمیخوانند. حتی اگر از هر پنجهاش هنر ببارد، ریاکارش میخوانند، تخطئهاش میکنند، مزدورش میدانند و چنان فضاسازی میکنند که شخص بترسد و عقب بکشد. اما اگر مثل یک گربه زیر دست و پای انگلیس، فرانسه و کانادا میومیو کند، مردمش و وطنش را بفروشد، افتخارات ملیاش را به سخره بگیرد و دین مردم مظلوم را وارونه جلوه کند، هنرمندش میخوانند.»
او تحریم جلسه با رییس جمهوری پیشین ایران (احمدینژاد) توسط هنرمندان را توطئه سازمانهای جاسوسی دانست: «وقتی رییسجمهوری ایران جلسهای با هنرمندان میگذارد، چه کسی سینماگران را تحت فشار قرار میدهد که در این جلسه حاضر نشوید؟ مشخص میشود که این یک موضوع کاملا امنیتی از جانب سازمانهای جاسوسی مستقیم یا غیرمستقیم هدایت و مدیریت میشود و هیچ ربطی به فرهنگ ندارد. اگر کسی میخواهد بدون هنر هنرمند شود، باید برود زیر چتر فرهنگی تعریف شده سفارتخانهها. فضا را دست سفارتخانههای ویزا دهنده و دعوت کننده به مراسم فرهنگی و جشنوارهها دادهاند. البته اکثریت حال دعوا ندارند. نه اینکه همه وابسته باشند بلکه میخواهند کار کنند.»
طالبی همچنین گفت: «واقعیت این است که ما تحت تور سفارتخانهها و دستگاههای امنیتی خارجی هستیم. چهطور میشود که در میهمانی سفارت فرانسه ۲۰۰ هنرمند شرکت میکنند؟»
او اعضای خانه سینما را وطنفروش خواند: «در سینما یک جناحی هستند در حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر که همه منافع را برای خودشان میخواهند. وضع مالی خوبی دارند، سالی چهار پنج فیلم میسازند، در اکثر برنامهها مشارکت دارند، فیلمهای پرفروش مال آنها است، به این دلیل که میتوانند خطوط قرمز را بشکنند، روابط خارجی و داخلی خوبی دارند و کارهای عجیبی میکنند. این عده وطن و مردم و اندیشه خود را به یک سفر خارجی و یک جایزه چند هزار دلاری میفروشند. اینجا است که میفهمیم میرزا آقاخان نوری و شمر آدمهای بدی نبودند. آنها لااقل حکومت ری را میگرفتند اما اینها خیلی ارزان همه چیز را میفروشند.»
طالبی گفت: «متاسفانه در بعضی از قسمتهای خانه سینما حکومت الیگارشی است. همه اینها را برای این گفتم که بدانید من در آن فضای وحشتناک در سینما کار کردهام. به نظرم فضاسازی بدترین نوع سانسور است. در جشنواره همین فضا را ساختند. فضایی را به وجود آوردند که کسی نتواند داور شود. هر کسی که انتخاب شد، ۵۰ تا ۱۰۰ تا زنگ به او زده شد و مهر خیانت و وطنفروشی به او زدند. به هم اساماس میدادند و همدیگر را تحریک میکردند که نگذارید کسی داور جشنواره فجر بشود. این فضاسازی ۳۰ سال است که وجود دارد.»
دو ماه بعد، طالبی اعضای خانه سینما را برانداز دانست: «خانه سینما یک حزب سیاسی است که ۱۰، ۱۵ نفر آن را میچرخانند و چهار هزار عضو آن هم هیچ نقشی ندارند و هنوز هم شمقدری نتوانسته است کاری بکند. اگر بگوییم جریان برانداز در جایی هنوز دست نخورده، همین جا است.»
این حملات تند طالبی به اهالی سینما در روزهایی رسانهای شد که ظاهرا او مشغول تدوین فیلمنامه قلادههای طلا بود. اما همین حملات باعث شدند بدنه سینما هیچ استقبالی از اکران قلادههای طلا نکرد و در مهمترین اکران در برج میلاد، طالبی و خزاعی، تهیهکننده فیلم مجبور شدند سالن را از هواداران جمهوری اسلامی پر کنند: «صادقانه بگویم ما هم دوستانمان را خبر کرده بودیم! بالاخره گفتیم اگر قرار است درگیری شود که ما نباید فقط کتک بخوریم! البته بیشتر افرادی که آورده بودیم، از اصحاب قلم و مطبوعات بودند که کارت نداشتند و یا سینمایینویس نبودند؛ مثلا سیاسی یا مقالهنویس بودند.»
فیلم وقتی یک بار در سالن مردمی به نمایش درآمد، با کف و سوت همراه شد که بلافاصله پس از آن، نمایش فیلم در سالن مطبوعات لغو شد، زمان اکران اندکی عقب افتاد، جلسات نمایندگان دو وزارتخانه پشت درهای بسته سالنهای برج میلاد ادامه پیدا کرد و برای شب برگزاری تدابیری ویژه همچون چراغ روشن در طول نمایش فیلم، حضور افراد غیر رسانهای به طور سازماندهیشده، کنترل عبور و مرور ماشینها و... اندیشیده شد تا سرانجام فیلم به نمایش درآمد.
پس از حملات تند مردمی و اهالی سینما به قلادههای طلا، طالبی در خرداد ۱۳۹۱ مخالفان و منتقدان را فاشیست خواند: «بخشی از افراد فعال در سینمای ایران دیدگاههای فاشیستی دارند؛ به این معنا که میگویند غیر از ما و اندیشه ما، نه کسی حق اظهارنظر دارد و نه کسی حق دارد چنین نظری داشته باشد! این گروه میتوانستند گاردهای آهنینشان را تحریک کنند تا به شکل منسجم اما متفاوت عمل کنند. عدهای از آنها ترجیح دادند راه بیفتند و جایی را به آتش بکشند، عدهای دیگر کتک میزنند، برخی دیگر رنگ روی ماشینها میپاشند، عدهای پوستر پاره میکنند، در مرحلهای با تلفن و ایمیل تهدید میکنند، در فیسبوک جریان تهدید و تحریم به راه میاندازند و جریان رسانهای که اطاق جنگ آنها است در بیبیسی، منوتو و VOA، به توجیه و تشجیع آنها میپردازند و کار آنها را نوعی مبارزه فرهنگی آزادیخواهانه علیه حکومت در سینمای ایران مینامند. در مورد فیلم ما هم اتفاقاتی از این دست رخ داد. طبیعتا اینها فاشیست هستند و عمده پایگاهشان هم تا پیش از این در خانه سینما بود.»
طالبی همچنین به پروندهسازی برای سینماگران مشغول شد: «این افراد حدودا ۱۰ نفر بودند که در مقطعی شیفته آقای خاتمی بودند. چهار پنج نفر آنها فرهنگی بودند و پس از مدتی، مسیر کاری خودشان را ادامه دادند. اما تعدادی از آنها که پول خوبی هم گیر آورده بودند، سیاست را رها نکردند و خود را متصل کردند به ستاد آقای موسوی. خانه سینما را هم تبدیل کردند به مرکز فعالیتهای خود. در همایشهای انتخاباتی آقای موسوی هم حرفهای نامربوطی زدند. اینها امروز ۱۰ نفر هم نیستند اما فکر میکنند نور چشم همه هستند.»
شجریان، یک هنرمند سرطانی
در دولت «حسن روحانی»، طالبی فیلم یتیمخانه ایران را ساخت؛ فیلمی که روایتی از قحطی بزرگ در ایران در جنگ جهانی اول است. نهادهای حکومتی غیردولتی حمایت گستردهای از فیلم کردند و حتی گفته شد علی خامنهای هم آن را تحسین کرده است. اما در همین روزها، ابوالقاسم طالبی به محمدرضا شجریان تاخت.
او اردیبهشت ۱۳۹۶ در کمپین انتخاباتی «ابراهیم رئیسی» گفت: «ما امروز باید دعا کنیم حال محمدرضا شجریان خوب شود، زیرا دولت یازدهم دستش خالی است و آویزان یک هنرمند سرطانی شده است. امروز دولت روحانی آویزان محمدرضا شجریان، یک بیمار سرطانی است که زمانی خودش گفته بود حق ندارید دعای ربنای مرا پخش کنید.»
این اظهارات با واکنشهای تند هنرمندان ایرانی مواجه شد. «پرویز پرستویی» نوشت: «وقتى به ادبیات آقاى ابوالقاسم طالبى که به راحتى بى هیچ تفکرى با چند جمله بى محابا و ترس جایگاه اسطوره مسلم ایران زمین را به اندازه یک جمله بى سرو ته، گستاخانه و سخیف در حد ابتذال خودش در مىآمیزد مىرسم، نمىتوانم سکوتم را نشکنم! نمیتوانم سکوت کنم و نگویم که تو بهخاطر هیچ بودنت، خودت را به نامى جاودانه آویختهاى تا دیده شوى و اگر قرار است دوباره دچار ابتذال آدمهاى کوچکى چون تو شویم، یک دانگ از شش دانگ صداى استاد را که پشت جوانان این وطن و در مقابل تهمت و تهدید ایستاد، اگر قرض گرفته فریاد کنم و جوانان میهن پرست این ملک هم صدایم شوند که مىشوند، تمام وجودتان خواهد لرزید.»
و یا «محسن تنابنده» با انتشار فیلمی از شجریان نوشت: «ننگ برتو.» «مهدی پاکدل» هم در واکنش به سخنان ابوالقاسم طالبی نوشت: «بزرگواران عزیز اگر صلاح دونستید، ابتدا براى شفاى آقاى طالبى دعا کنیم.»
طالبی، سازنده فیلم تبلیغاتی ابراهیم رئیسی در انتخابات سال ۱۳۹۶ هم هست. رئیسی که در آن زمان تولیت استان قدس رضوی بود، در بخشی از فیلم تبلیغاتی خود، در حالی که در مقابل «نادر طالبزاده» و ابوالقاسم طالبی نشسته است، می گوید: «بحث کنسرت را مطرح میکنند تا کرسنت فراموش شود؛ واقعا کنسرت مشکل مردم است؟ به ما نمیخندند؟»
البته نباید فراموش کرد طالبی با پشتوانه قوی از سوی جبهه فرهنگی انقلاب چنین اظهارنظرهایی میکند؛ به عنوان مثال، «وحید جلیلی»، قائم مقام «پیمان جبلی»، رییس سازمان صدا و سیما در امور فرهنگی و دبیر «ستاد تحول رسانه ملی» درباره ابوالقاسم طالبی گفته است: «من فیلمهای چ، یتیمخانه ایران و قلادههای طلا را برای فیلمسازان مشهور دنیا مانند میگل لیتین نشان دادم. او فیلمساز شیلیایی است که گابریل گارسیا مارکز در وصف او کتاب نوشته است. وقتی این فیلمها را دید، مبهوت شد و کلاه از سرش افتاد و گفت چرا از سینمای ایران فقط عباس کیارستمی را میشناسیم؟ چرا حاتمیکیا و ابوالقاسم طالبی را دنیا نمیشناسد؟ او که نه انقلابی و نه حزباللهی است و دفعه اولش هم بود که ایران میآمد.»
در سال ۱۳۹۵، یکی از بخشهای «جشنواره فیلم مردمی عمار» به پاسداشت ابوالقاسم طالبی، کارگردان فیلم یتیمخانه ایران اختصاص داشت. طالبی با شعار «مرگ بر انگلیس» روی سن مراسم پایانی جشنواره عمار حاضر شد و در پاسخ به پرسش یک پدر شهید گفت: «من نقطه مقابل استکبار هستم.»
«باران کوثری» در سال ۱۳۹۳ گفته بود: «همزمان با جشنواره سال گذشته که بحث اکران من عصبانی نیستم و قصهها مطرح بود، یکی از مدیران میگفت ما اصلا اصراری نداریم غیر از عده معدودی، بقیه فیلم بسازند. مسوول که میگویم، منظورم مسوولان سینمایی نیست، از اینهایی که مثل قارچ در میآیند و همیشه هم سر یک پستهایی هستند.این مسوول حتی اسم برد که ما به غیر آقای ابوالقاسم طالبی و فلان و فلان، اصراری نداریم بقیه فیلم بسازند.»
زنان و یائسگی
و اما تازهترین شاهکار ابوالقاسم طالبی، اظهارنظر سخیف و جنسیتزده درباره زنان است.
او در بهمن ۱۴۰۱، در یکی از برنامههای هفت که به مناسبت «جشنواره فیلم فجر» برگزار میشد، در میانه بحثی با «بهروز افخمی» درباره آزار جنسی به زنان بازیگر و افشاگریهای برخی از آنها، در پاسخ به افخمی که تلاش میکرد روایتها از آزار جنسی را انکار کند، گفت: «بعضی از زنان سلبریتی یائسه شدن را تقصیر جمهوری اسلامی میدانند. تا سنشان از ۵۰ سال بالاتر میرود، روسری خود را برمیدارند و به جمهوری اسلامی فحش میدهند.»
او که قبلا در اظهاراتی گفته بود مخالف افشاگریها درباره فساد در سینمای ایران است، با اشاره تمسخرآمیز به یائسگی زنان، خطاب به زنان سینمای ایران گفت: «شما اگر در جمهوری اسلامی نبودید و در امریکا هم بودید، این اتفاق برایتان میافتاد. تا دیروز جوانتر بودید و روی بورس بودید. خب هرکسی یک دورانی دارد. چرا به جمهوری اسلامی فحش میدهید؟»
بهروز افخمی در واکنش به این اظهارات، خنده تمسخرآمیز و تاییدکنندهای داشت.
ابوالقاسم طالبی در این برنامه به نام فرد خاصی اشاره نکرد اما در شبکههای اجتماعی اغلب منتقدان بر این باورند که منظورش از این اظهارنظر ناشایست، «کتایون ریاحی» بوده است.
ریاحی یکی از بازیگران پیشکسوت سینمای ایران و از نخستین همراهان جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود. حرکت او در برداشتن حجاب اجباری و مصاحبه رسانهای در این زمینه، با بازداشت این هنرمند مواجه شد.
این رفتار و اظهارات با واکنشهای تندی همراه شدند. «کانون کارگردانان سینمای ایران» در بیانیهای نوشت: «کانون کارگردانان سینمای ایران پخش این جملات سخیف و به دور از ادب و اخلاق در حق زنان و دختران شریف سینما که الهامبخش جهانیان بوده و هستند و خصوصاً پیشکسوتان این عرصه را به شدت محکوم کرده و استوار در کنار آنان با هر عقیده و تفکری ایستاده است.»
هیات مدیره خانه سینما نیز در یک بیانیه، اظهارات ابوالقاسم طالبی درباره سینماگران زن ایرانی را «خارج از عُرف» و «مخرب» توصیف کرد. در این بیانیه ضمن تاکید بر درخواست عذرخواهی صداوسیما از سینماگران زن، آمده است: «در زمانی که بحران سینمای ایران هر روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد، این اظهارنظرهای بیمنطق، هیچ راه حلی برای عبور از بحرانها پیشنهاد نمیکند.»
همچنین «انجمن بازیگران سینمای ایران» با صدور بیانیهای، ضمن انتقاد از اظهارات توهینآمیز ابوالقاسم طالبی، اعلام کرد از صداوسیمای جمهوری اسلامی بابت پخش این اظهارات سخیف شکایت خواهد کرد.
روزنامه اصولگرای «فرهیختگان» نیز که به دانشگاه آزاد وابسته است، در واکنش به حرفهای طالبی نوشت: «ابوالقاسم طالبی، کارگردان شناخته شده در برنامه هفت شاهد بودیم. در جایی از برنامه طالبی، یک امر طبیعی و ناخواسته در بین بانوان را دستاویز قرار داد تا به خیال خود آن دسته از بازیگران زنی که طی چند ماه اخیر اظهارنظرهای غلطی داشتهاند یا کشف حجاب کردهاند را تنبیه کند و با تعابیری جنسیتزده، آنها را تحقیر کندغ اظهاراتی که با بازخوردهای منفی گستردهای مواجه شد اما هیچیک از آن بازخوردهای منفی باعث نشد این کارگردان شناخته شده از اظهارات خود اظهار پشیمانی کرده و بابت آن عذرخواهی کند. این افراد اگر میبینند با هر بار حرف زدنشان بخشی از جامعه را دچار التهاب میکنند، حداقل کمتر حرف زدن یا اصلا حرف نزدن را تمرین کنند.»
«خبرآنلاین» نیز در واکنش نوشت: «این حرف نشان داد طالبی و طیفی که او به آن تعلقخاطر و وابستگی دارد، به آدمها تا جایی که برایشان منفعت و سودمندی دارند، حرمت میگذارند. اگر بازیگری روزگاری نقشی را بازی کند که مقبول آقایان باشد، او را در آن نقش ستایش میکنند و هر روز از بازیاش میگویند ولی در لحظهای که با آنان تفاوت دیدگاه پیدا میکند، حاضر هستند هر آسمانوریسمانی ببافند و آنها را تخریب کنند، حتی شده از امری طبیعی که بر تمام زنان عالم عارض میشود، مایه بگذراند تا در نظر خودشان از میدان پیروز بیرون بیایند.»
«پانتهآ بهرام» در ویدیویی بدون حجاب در مقابل دوربین قرار گرفت و بهروز افخمی و به ابوالقاسم طالبی تاخت و گفت: «مادران و همسران شما هم یائسه میشوند و این جنبه تحقیر ندارد.»
اما صداوسیما حاضر به عذرخواهی از اظهارات میهمان برنامه هفت نشد. پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما در واکنش به انتقادات نسبت به سخنان ابوالقاسم طالبی گفت: «آنچه باید به آن توجه کرد، این است که در فضایی که به مقدسترین مقدسات ما در طول ماههای گذشته توهین شده است و فتنهای که پشت سر گذاشتهایم، طبیعی است که واکنشها و عکسالعملهایی صورت بگیرد که البته بعضی از این نظرات با ادبیات بهتری میتوانست بیان شود. شاید با ادبیات مناسبی بیان نشد اما واکنشی به آن رفتارها و اظهارنظرهایی است که در طول این چند ماه بیان شده بود.»
«محمد تنکانبی»، تهیه کننده برنامه هفت هم به قسمت حاشیهساز این برنامه با حضور ابوالقاسم طالبی اشاره کرد و گفت: «در این قسمت، سوژه ما عِرق ملی در سینمای ایران بود که بابت آن کار محتوایی انجام شده بود. آقای طالبی هم بر همین مبنا دعوت شده بودند که به حوزه عرق ملی در سینمای ایران بپردازند. در این برنامه هم آقای طالبی یکسری نکاتی را فرمودند که بر مبنای همین آزادی بیان بوده و قاعدتا صحبتهایی که انجام میدهند، به کارشناس و میهمان برنامه مربوط است.»
طالبی پس از آن و در گفتوگو با «ایرانوایر»، توجیهات عجیب و غریبی درباره اظهاراتش در برنامه هفت داشت: «من چیز خاصی نگفتم اما دوستان دوست دارند روی یک چیزهایی مانور بدهند. خدا نکند من تحقیر کنم. مادر خودم هم یائسه میشود. من تعجب نمیکنم از کسانی که این را تیتر میکنند، چون کاسبی است. اما تعجب میکنم از افراد دیگر. من آنجا یک کلمهای گفتم که این کلمه روزی ۱۰ بار در شبکه سلامت گفته میشود.»
او گفت: «میخواهید من را به غلط کردم بیندازید؟ اساسا میخواهید هرکس که طرفداری میکند، هرکس که میآید در تلویزیون صحبت میکند، آنقدر برایش جوسازی کنید که بگوید غلط کردم؟ یعنی میخواهید سایت توبه راه بیندازید؟ این جا صبح تا شب فحش خواهر، مادر، ایل و تبار دارند به همه میدهند. من یک کلمه مثال زدم، با لبخند و یک نوع شوخی، آن وقت این را دارند مساله میکنند۱»
اما درحالی ابوالقاسم طالبی توهینهای بیشرمانه و زنندهای روی آنتن زنده تلویزیون به زنان ایران داشت که یکی از اکانتهای مجازی که درباره آزار جنسی چهرههای مختلف اطلاعرسانی میکند، روایتی از آزار جنسی طالبی در دفتر سینمایی خود منتشر کرد. در بخشی از این روایت آمده است: «ابوالقاسم طالبی از نام زنان بازیگر پر کار استفاده میکرد، داستانهای خیالی درباره آنها به زبان میآورد، از به قول خودش عرق خوردن با فلان زن و پا دادن آن یکی زن بازیگر معروف میگفت تا به خیال خودش به من بفهماند که اگر میخواهم کار بازیگری را حرفهای انجام دهم، باید رفتار وقیح و خشونت جنسی امثال طالبی را بپذیرم.»
نفرتپراکنیهای ابوالقاسم طالبی را اینجا بخوانید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر