دروغگویی همیشه وجود داشته و دارد. انسانها برای دستکاری باور دیگران، به دروغ متوسل شده و میشوند. پدیده استتار در حیوانات هم نوعی دستکاری و مخفی کردن حقیقت است، اما انسانها بهمرور آموختهاند که آنچه زندگی بهصورت جمعی را برای آنها ممکن و رضایتبخش میسازد، «اعتماد اجتماعی» است. چراکه ذیل اعتماد اجتماعی میتوان با یکدیگر کار کرد، زندگی کرد، و در پی جستجو آزادی و خوشبختی بود. دروغ گفتن اگرچه نقض اخلاق و زایل کننده اعتماد است، اما خود فرصتی است که از قبل اعتماد ایجاد میشود، یعنی زمانی که اعتماد وجود داشته باشد، تردید از میان میرود و در چنین فضایی، دروغ کارکرد پیدا میکند؛ وگرنه در فضای بیاعتمادی، حقیقت نیز پذیرفته نمیشود، چه رسد به دروغ.
***
روزنامهنگاران و خبرگزاریها، همواره میکوشند حداکثر اعتماد مخاطب را جلب کنند، چراکه در فقدان اعتماد، کارآیی خود را از دست میدهند. با این وجود، خبرگزاریها بهدلیل سرعت و فشار ناشی از پروسه زمانبندی انتشار اخبار، ممکن است اطلاعات نادرستی را منتشر کنند. گاهی هم خبرگزاریها با علم به اینکه اطلاعات دریافتی جعلی است، ولی چون یک مقام رسمی آن را بیان میکند، خود را در موقعیت اجبار برای انتشار میبینند. در عین حال، برای مخاطب مهم است که رسانه اشتباهی مرتکب شده، یا عامدانه خبر جعلی منتشر کرده است. مخاطب بین «لغزش» در کار رسانهای، با «اتخاذ سیاست فریب»، تفاوت قائل است. لغزش پذیرفتنی است، ولی برخورد فریبکارانه، کار دستگاه پروپاگانداست.
برای نمونه، به این خبر خبرگزاری «تسنیم» که روز ۱۲اردیبهشت۱۴۰۲ باعنوان «نشانههای روشن مداخله امنیتی غربیها در امر اجتماعی حجاب/ پرداخت ساعتی ۳ تا ۵ دلار برای تابوشکنی!» منتشر کرده و بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی داشته، دقت کنید.
خبرگزاری تسنیم در این خبر کوتاه با این مقدمه که تن ندادن شماری از زنان جامعه ایران به حجاب اجباری، برنامهریزی امنیتی و سیاسی دشمنان ایران است ادعا کرده: «برخی از زنان در ازای حقوق دلاری تابوشکنی میکنند.» در این گزارش آمده:
«کنار اقدامات سیاسی و امنیتی معمول، یکی از پروژههای معمول دشمن در این زمینه، عرفیسازی بیحجابی از طریق استخدام و اجیر کردن افرادی است که با پوششهای عجیبوغریب و تابوشکنانه در خیابانها تردد میکنند، تا نوع خاصی از پوشش مغایر با هنجارهای جامعه ایرانی عادیسازی شود. بر همین اساس، کسب اطلاع خبرنگار تسنیم از برخی مراجع انتظامی و امنیتی حاکی است که اخیرا چندین فرد دستگیر شدهاند که بهگفته خودشان، صرفا ماموریت داشتهاند با دریافت دستمزد، با نوع پوشش بهخصوصی که با هنجارهای ایرانی همخوانی ندارد، در خیابانها تردد کنند. یکی از این خانمها که بازداشت شده دراینباره گفته است: «برای هر ساعت تردد با وضعیت تابوشکنانه در تهران، به ما گفته بودند که مبلغ ۳ الی ۵ دلار به ما پرداخت میکنند.»
از منظر سواد رسانهای این خبر جعلی است، چرا؟ چون خبر منبع ندارد؛ خبر منبع معتبر ندارد؛ نویسنده خبر معلوم نیست کیست؛ خبرگزاری منتشر کننده فاقد اعتبار است؛ خبرگزاری منتشر کننده این خبر به جانبداری شهره است؛ خبرگزاری منتشر کننده وابستگی به دستگاه سرکوب در نظام جمهوری اسلامی دارد؛ خبر سبک زندگی خاصی را ترویج می کند.
یعنی همه خصیصههای یک خبر جعلی در این خبر وجود دارد. این خبر میتواند بافته ذهن خبرنگار این خبرگزاری، یا خبری جعلی باشد که مقامی انتظامی یا قضایی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است. در هر دو حالت، خبر جعلی است و روشن است که نه خطای رسانهای بهعلت سرعت انتقال اطلاعات و کمدقتی روی داده و نه لغزش رسانهای در کار است، بلکه تلاشی عامدانه برای منحرف کردن افکار عمومی، دستکاری باور عمومی و زمینهسازی برای سرکوب زنان آزادیخواه ایران در حال انجام است. از این حیث، این خبر مصداق روشن «دیس اینفورمیشن» است.
برخی ادعاها قابل فکتچک است و میتوان آن را با فکتها و دادههای معتبر سنجید و درستی یا نادرستی آن را روشن ساخت. در این نمونه خاص، نمیتوان با مهارت فکتچکینگ آن را اثبات یا رد کرد، لذا آنچه اینجا میتواند چراغ راهی برای مخاطب باشد، مهارت تفکر انتقادی است. مخاطب در مواجه با چنین اخباری باید تردید نسبت به واقعی بودن اطلاعات را یک اصل بداند و نسبت به منبع اطلاعات، سوابق خبرنگار و خبرگزاری منتشر کننده، سمتوسو فکری آنان و سبک زندگیای که ترویج میکنند، برداشتهایی که میتوان از یک خبر داشت و … ، از افتادن در دام دیس اینفورمیشن، خود را در امان بدارد.
در قیاس با شبکههای اجتماعی، خبرگزاریهای رسمی هنوز در دنیای رسانه معتبرترین شناخته میشوند، ولی در ایران بهدلیل وابستگی خبرگزاریهای رسمی به حکومت و دستگاههای سرکوب، از کمترین اعتبار برخوردارند، چراکه فشار نهادهای امنیتی و سیاسی به رسانهها برای انتشار اطلاعات جعلی، نشانی از اعتبار نه برای آنها، و نه برای حکومت باقی نگذاشته است. در واقع آنچه نباید در جامعهای اتفاق بیفتد، در ایران اتفاق افتاده و اعتماد عمومی هم به رسانهها و هم به حکومت، تا حد قابل توجهی زایل شده و در فقدان «اعتماد اجتماعی»، آنچه باقی نمیماند، امید است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر