close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

پیامد متفاوت اعتراضات مدنی سینماگران در دو گوشه جهان

۲۲ مرداد ۱۴۰۲
شهروند خبرنگار
خواندن در ۸ دقیقه
صد روز از اعتصابات نویسندگان و بازیگران هالیوود گذشت. این رویداد، پیامدهای گسترده‌ای در آمریکا و سطح جهان داشت.
صد روز از اعتصابات نویسندگان و بازیگران هالیوود گذشت. این رویداد، پیامدهای گسترده‌ای در آمریکا و سطح جهان داشت.
در مقایسه با اعتصابات نویسندگان و بازیگران هالیوود، اعتراضات هنرمندان و سلبریتی‌های ایران در همراهی با مردم که از پاییز سال گذشته آغاز شد، تاثیر قابل‌توجهی بر صنعت سینمای ایران نداشت.
در مقایسه با اعتصابات نویسندگان و بازیگران هالیوود، اعتراضات هنرمندان و سلبریتی‌های ایران در همراهی با مردم که از پاییز سال گذشته آغاز شد، تاثیر قابل‌توجهی بر صنعت سینمای ایران نداشت.

حمیده افراشته، شهروندخبرنگار

صد روز از اعتصابات نویسندگان و بازیگران هالیوود گذشت. این رویداد، پیامدهای گسترده‌ای در آمریکا و سطح جهان داشت. در مقایسه، اعتراضات هنرمندان و سلبریتی‌های ایران در همراهی با مردم که از پاییز سال گذشته آغاز شد، تاثیر قابل‌توجهی بر صنعت سینمای ایران نداشت. چرا دو اعتراض مدنی در صنف مشابه، چنین پیامدهای متفاوتی دارد؟

*** 

در پی شکست مذاکرات اتحادیه بازیگران سینما(SAG) و انجمن تهیه‌کنندگان فیلم ‌و‌تلویزیون آمریکا(AMPTP) در ماه «می» برای دریافت دستمزد بیشتر و بهبود شرایط کار، اعضای این اتحادیه، فیلمنامه‌نویسان و نویسندگان برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی هالیوود، دست به اعتصاب زدند و به‌تدریج بر عده آنان افزوده شد. معترضان بر این باورند که پول فراوانی در فرایند پخش وجود دارد که نویسندگان و دست‌اندرکاران، از آن بی‌بهره‌اند. آن‌ها همچنین خواستار افزایش حقوق پایه و حمایت در برابر گسترش هوش مصنوعی هستند. «مریل استریپ»، «جنیفر لوپز»، «جنیفر لارنس» و «جورج کلونی»، ازجمله بازیگران سرشناسی‌ هستند که از این اعتصاب حمایت کرده‌اند.

 چند روز پیش «نتفلیکس»، پلتفرم تولید سریال، فیلم و مستند برای نمایش خانگی نیز، با انتشار یک آگهی برای استخدام کارشناس هوش مصنوعی با دستمزد حداکثری ۹۰۰هزار دلار در سال، خشم بازیگران و نویسندگان صنعت سینما و تلویزیون را برانگیخت.

بر‌اساس قوانین انجمن بازیگران سینما و رادیو تلویزیون آمریکا، بازیگران در دوران اعتصاب، از حضور در صحنه فیلمبرداری و حتی تبلیغ فیلم‌هایی که قبلا ساخته‌اند هم منع می‌شوند؛ این بدان معنی است که هیچ فیلمی در هالیوود ساخته نمی‌شود، هیچ گفت‌وگو و جلسه پرسش‌وپاسخ، کنفرانس خبری و مطبوعاتی هم برگزار نمی‌شود و بازیگر حتی در حساب‌های شخصی‌اش در شبکه‌های اجتماعی هم نمی تواند از فیلم‌های فعلی و قبلی‌اش حرف بزند. 

تاثیر اعتصابات هالیوود بر جشنواره‌های جهانی

اعتصابات هالیوود نه‌تنها بر چرخه تولید فیلم در آمریکا، که بر صنعت سرگرمی جهان و جشنواره‌های جهانی نیز تاثیر می‌گذارد. این اتفاق موجب شد «جشنواره امی»، برگزاری این دوره خود را به تعویق بیندازد و چهار جشنواره سینمایی مهم پیش رو یعنی جشنواره ونیز، تورنتو، تِلوراید و نیویورک که معمولا در ماه‌های سپتامبر و اکتبر برگزار می‌شوند و عموما برای نخستین نمایش جهانی آثار با هم رقابت می‌کنند، با مشکلاتی مواجه شوند و از عدم حضور چهره‌ها بر فرش‌های قرمز و هیات‌های داوری، یا شرکت در مهمانی‌های استودیوهای فیلمسازی و متعاقب آن از حضور کمرنگ رسانه‌ها و مطبوعات و تبلیغات، اعلام نگرانی کنند. 

مقایسه اعتصاب هالیوود با اعتراض هنرمندان در ایران

اعتصاب بازیگران و نویسندگان هالیوود و تاثیرش بر رویدادهای جهانی، تنها نمونه‌ای از یک اعتراض مدنی در آمریکا، یعنی کشوری است که نظام اقتصادی‌اش بر مبنای سرمایه‌داری و اصالت مالکیت خصوصی است و اتحادیه‌ها و انجمن‌ها جز پشت‌گرمی به قوانین، از قدرت چندانی برخوردار نیستند.

اما اعتراضات مدنی در ایران، با آنکه در مراحلی از حمایت چهره‌های معروف و به‌اصطلاح سلبریتی‌ها بهره‌مند بود، شکل تاثیرگذاری تا به این حد به خود نگرفت؛ اعتراضاتی مردمی که در چند سال اخیر اوج و فرودی را طی کرده و خیزش «زن، زندگی، آزادی»، نمونه تاریخی ارزشمند آن به‌شمار می‌رود. 

اعتراضات چه به گمان برخی پایان یافته باشد و چه آتشی زیر خاکستر که باز سربرمی‌آورد، موفقیتش را مدیون حمایت سلبریتی‌ها نبوده و نخواهد بود. جنبش‌های اعتراضی از این دست در ایران، نه با پشتیبانی چهره‌های معروف لزوما به پیروزی رسیده، و نه با دستگیری آنان به شکست انجامیده. حمایت بازیگران از نامزدهای مورد نظر در سال ۱۳۸۸، از خاطره‌ها محو نشده است. جالب توجه اینکه حتی چرخ‌های صنعت سینما هم با کنار رفتن این افراد از کار نمی‌افتد. این گمانه‌زنی‌ها تا آنجا پیش می‌رود که برخی می‌گویند عده‌ای از زنان سلبریتی بعد از آنکه گمان کردند دیگر در صحنه فیلم‌ها جایی نخواهند داشت، به جمع معترضان و حمایت از آنان پرداختند. اما به راستی چرا چنین است؟ آیا تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران در پی بازگشت سرمایه نیستند تا خواستار و مدافع حضور سلبریتی‌ها باشند؟

هفته گذشته در یک نشست تحلیلی-انتقادی در موسسه‌ای فرهنگی در تهران، بحث سلبریتی‌ها و سرمایه با تنش روبه‌رو شد و دو مهمان مدعو، جلسه را ترک کردند. در این نشست، پس از آنکه در مقدمه، سرمایه شهرت به سرمایه‌ای اقتصادی تعبیر شد و سپس نیاز مبرم سلبریتی به تایید ایدئولوژیک (یعنی تایید از سوی حکومت) مورد تاکید قرار گرفت و نامی از سازمان رسانه‌ای اوج به میان آمد، «رضا کیانیان»، بازیگر و نویسنده کتاب «این مردم نازنین»، و «مهدی یزدانی خرم»، نویسنده و روزنامه‌نگار سابق، احتمال چنین ارتباطی را برنتافتند و بدون ارائه توضیح، یکی پس از دیگری جلسه را به نشانه اعتراض ترک کردند. چرا نیاز به این تایید حکومتی تا این حد تنش‌زاست؟ 

سلبریتی پدیده‌ای است که معروفیت و محبوبیت‌اش را از مردم دارد، اما گمان می‌رود اگر کنار مردمی بایستد که به حکومت معترضند و با امضای بیانیه و قیچی کردن نمادین موها و حجاب از سر برداشتن، اعتراض خود را با صدای بلند اعلام می‌کنند، بی‌درنگ مغضوب حکومت شده و حذف خواهد شد، مانند «کتایون ریاحی»، «هنگامه قاضیانی»، «ترانه علیدوستی»، «جعفر پناهی»، «محمد رسول‌اف» و… .

فیلمسازانی از این دست هم که به‌صورت مستقل و با سرمایه‌های شخصی به تولید می‌پردازند، مجوز ساخت و پروانه نمایش فیلم را یا به‌سختی دریافت کرده، و یا از دریافت آن محروم می‌مانند، مانند «رضا دُرمیشیان»، «داریوش مهرجویی» و … . این از‌آن‌روست که اقتصاد سینمای ایران اصولا نه به سرمایه‌های خصوصی، که به بودجه‌های کلان دولتی مربوط است. 

روزنامه «کیهان» در مهر۱۴۰۱، از نقش نامتعارف سلبریتی‌ها در آنچه آن را «اغتشاش» می‌خواند نوشت و با اشاره به این موضوع که اینان معروفیت خود را مرهون انقلاب هستند، آن‌ها را فریفته به وعده پول و ثروت دشمنان و گرفتن تابعیت و اقامت معرفی کرد. دیگر مطبوعات نزدیک به حکومت نیز خواستار مواردی ازجمله لغو عدم معافیت مالیاتی هنرمندان، اطلاع‌رسانی از مواضع دو پهلو سلبریتی‌ها برای عموم مردم و برخورد صریح با این افراد شدند.

 

با کمی مطالعه و بررسی، سازمان‌هایی نزدیک به نهاد حکومت یافت می‌شوند که نیازی به بازگشت سرمایه ندارند. از آن میان می‌توان از سازمان‌ هنری‌رسانه‌ای «اوج» یا «بنیاد فرهنگی روایت فتح» یاد کرد که هر دو وابسته به سپاه پاسداران‌اند. گفته می‌شود برادر مدیرعامل سازمان اوج نیز صاحب یک موسسه تولید موسیقی و محصولات صوتی است که «محسن چاووشی»، «رضا صادقی» و «فرزاد فرزین» با آن همکاری می‌کنند، اما از میان کارگردانان سینما می‌توان به «ابراهیم حاتمی‌کیا»، «احمدرضا درویش»، «فرج‌الله سلحشور» و «محمدحسین مهدویان» اشاره کرد که از شاخص‌ترین چهره‌های فعال نهاد نامبرده در سینما هستند. 

به‌عنوان مثال، حاتمی‌کیا، کارگردان فیلم‌های «چ»، «بادیگارد»، «خروج» و «به وقت شام»، که همگی با سرمایه‌ سازمان رسانه‌ای اوج ساخته شده‌اند، سرمایه اصلی و حتی گاه سرمایه تبلیغات برای فیلم‌هایش را کم‌و‌بیش بازنگردانده و مثلا فیلم «چ» با هزینه ساخت ۶میلیارد تومانی(۱۳۹۲) و هزینه تبلیغات گسترده دولتی، کمتر از ۲میلیارد تومان فروش داشته، اما کارگردانش همچنان با چهره‌هایی از جمله «پرویز پرستویی»، «مریلا زارعی» یا «بابک حمیدیان» فیلم می‌سازد. 

محمدحسین مهدویان نیز اولین فیلمش «ایستاده در غبار» را با سرمایه‌گذاری همین سازمان می‌سازد و از تبلیغات آن‌ها برای معرفی شدن بهره می‌برد و فیلم‌ بعدی‌اش «ماجرای نیمروز» را با موسساتی می‌سازد که گرچه مستقیما به سپاه پاسداران وابسته نیستند، همچنان دولتی و نزدیک به حکومتند. این فیلم در‌حالی‌که محصول مشترک موسسه «سیمای مهر»، بنیاد سینمایی فارابی، «حوزه هنری» و موسسه «تصویر شهر» اعلام می‌شود، از حمایت ۹۵۰میلیون تومانی سازمان فرهنگی هنری شهرداری و «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران نیز برخوردار بوده است، (روزنامه انتخاب، آذر۱۳۹۶). «هادی حجازی‌فر»، «جواد عزتی» و «رعنا آزادی‌ور»، از بازیگران اکثر فیلم‌های این کارگردان هستند. مهدویان اخیرا با بهره‌گیری از همین بازیگران، به سریال‌سازی در پلتفرم‌هایی روی آورده است که سودآورند و گفته می‌شود قرار است به‌زودی زیرمجموعه صداوسیما شوند.  

افراد دیگری نیز مانند «شهریار بحرانی»، «جواد نوروزبیگی»، «محمدرضا شرف‌الدین»، «حسن نجاریان»، «داود رسولیان» و «مجتبی فرآورده»، با مسوولیت‌هایی چون مشاور نظامی و اجرایی در امور جلوه‌های ویژه فیلم‌های جنگی، جذب فعالیت‌های سینمایی شدند. برای مثال می‌توان از فیلم‌  پربازیگر «مُلک سلیمان»، ساخته «شهریار بحرانی» نام برد که در سال ۱۳۸۹ با سرمایه «مجتبی فرآورده» و حمایت بنیاد سینمایی فارابی، با بودجه ۵میلیارد و صد میلیون تومان ساخته شد و با آنکه پرفروش‌ترین فیلم سال عنوان گرفت، میزان فروش آن ۳میلیارد و صد میلیون تومان اعلام شد. 

چهره‌های معروف به‌هنگام بروز تنش و اوج‌گیری اعتراضات طی یک‌سال گذشته، گاه با مردم همسو بوده و از آن‌ها حمایت کرده‌اند، که تاوان این رفتار را با ممنوع‌شدن از کار یا خداحافظی با سینما پرداخته‌اند، مانند «ترانه علیدوستی، مریم بوبانی، آزاده صمدی، پگاه آهنگرانی و …»، برخی سکوت کرده‌اند، عده‌ای در مواردی محافظه‌کارانه به رویدادها اشاره کرده و از آن گذشته‌اند، مانند «مهران مدیری»، «مانی حقیقی»، و یا موضع حکومتی گرفته و خشم مردم را برانگیخته‌اند و در عوض جایگاه حرفه‌ای خود را محکم‌تر کرده‌اند، مانند مهران «مهران رجبی.»  

برخی هم کلا ایران را ترک کرده و به کسوت اپوزیسیون درآمده‌اند، مانند «حمید فرخ‌نژاد»، «برزو ارجمند» و «احسان کرمی.» این افراد به آسانی با چهره‌های دیگر جایگزین می‌شوند، یا پس از مدتی دوباره به سینمایی با همان شرایط باز می‌گردند.     

نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس، انجمن سینمای دفاع مقدس، بخش فرهنگی بنیاد مستضعفان، گروه شاهد سیما و خانه طراحان انقلاب اسلامی نیز با بودجه‌هایی دولتی، به تبلیغات مذهبی و حکومتی و ساختن محصولات فرهنگی و سینمایی می‌پردازند و نگران بازگشت سرمایه نیستند. حتی سازمان صداوسیما که سال گذشته زیان‌دِه‌ترین سازمان دولتی ارزیابی شد، در سال ۱۴۰۲ بودجه‌ای با رشد ۱۲درصدی دریافت می‌کند. 

در چنین شرایطی، به‌نظر می‌رسد برخی از سلبریتی‌های ایرانی از نوعی رانت پنهان برای رسیدن به جایگاهشان استفاده کرده‌اند و حامی آن‌ها می‌تواند رانت را از آن‌ها گرفته یا در اختیار دیگران قرار دهد. بنابراین تا وقتی بودجه دولتی و سرمایه حکومتی برای ساخت فیلم‌های تبلیغاتی در صنعت سینمای ایران در میان باشد، هیچ وقت اعتراضات مدنی هنرمندان و سلبریتی ها مستقل نخواهد بود و آنان توانایی تغییر مسیر صنعت سینما را نخواهد داشت.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

پیش‌بینی برعکس خامنه‌ای؛‌نفت ایران یا آمریکا، کدام تمام شد؟

۲۲ مرداد ۱۴۰۲
خواندن در ۱ دقیقه
پیش‌بینی برعکس خامنه‌ای؛‌نفت ایران یا آمریکا، کدام تمام شد؟