میلاد عبدی، شهروندخبرنگار
احتمالا شما هم در یک سال گذشته، نام «کمال عبداللهزاده» را شنیدهاید؛ همان سربازی که از دستورات سرپیچی کرد، دستگیرش کردند، به انفرادی افتاد و سپس حکم پنج سال حبس را برای او صادر کردند.
ویدیوهای اظهارات کمال پس از تایید حکمش در دادگاه تجدیدنظر در رسانهها و شبکههای اجتماعی دستبهدست شدند اما کسی از روزگاری که بر او و خانوادهاش گذشت، خبر ندارد. این گزارش در گفتوگو با نزدیکان کمال عبداللهزاده تهیه شده است. چرا او بازداشت شد؟ چه بر او گذشت؟ پس از عفو، فشارهای جانبی برای او چه داشتند؟
***
در ابتدا فقط یک عکس از او منتشر شده بود؛ پسر جوانی که با لباس خدمت وظیفه ایستاده و سرش را بالا نگه داشته است. در ادامه این عکس، متنی نوشته شده بود که بیانگر سرپیچی او از ادامه خدمت سربازی و بعد بازداشت بود.
کمال عبداللهزاده گفته بود: «من با مردم هستم و به سوی کسی شلیک نخواهم نکرد.»
اما کمال عبداللهزاده کیست؟ چه بر او خانوادهاش طی یک سال گذشته آمده است؟
کمال سرباز ۲۲ ساله اهل شهر سقز است؛ همان شهری که «ژینا(مهسا) امینی» از آن برخاست و به رمز مبارزه و مقاومت مردمی مقابل ظلم جمهوری اسلامی تبدیل شد؛ همان شهری که در پی سرکوب اعتراضات مردمی در خیابانهای ایران، بازاریانش به اعتصابات ادامه دادند. اعتراضات در حالی در ایران آغاز شدند که کمال مشغول گذراندن خدمت سربازی بود.
کمال روز ۲۳ شهریور، برای مدت ۹ روز از خدمت سربازی مرخصی گرفته بود که بتواند به سقز و نزد خانوادهاش برگردد. دو روز از آغاز مرخصی او گذشته بود که ژینا در کُما جان داد و گستردهترین اعتراضات سراسری ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، از خاکسپاری او در شهر سقز آغاز شد. از همان زمان، کمال به صف مردم معترض پیوست.
یکی از نزدیکان کمال عبداللهزاده در گفتوگو با شهروندخبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «کمال هم همراه معترضان شد و مثل آنها اعتراض خود را نسبت به وضعیت موجود بیان کرد. همزمان هم در حسابهای کاربری خود در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، فراخوانها را منتشر میکرد تا مردم بیشتری در صف معترضان حضور پیدا کنند.»
رصد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی که مهمترین وظیفه سربازان سایبری جمهوری اسلامی است اما از همان وقت شدت گرفت و بسیاری، از جمله کمال را به دام سرکوبگران کشاند. کمال عبداللهزاده در تاریخ ششم مهر سال گذشته دستگیر شد: «کمال علاوه بر فراخوانه،ا مطالبی را علیه حکومت در صفحات مجازی خود قرار میداد. اما از آنجایی که سربازهای بسیجی همدوره کمال هم در صفحههایش حضور داشتند، علیه او به حفاظت کلانتری گزارش دادند.»
مرخصی کمال به پایان رسیده بود. او به سر پست خود برگشت. اما دو روز بعد، حفاظت کلانتری با حمله به خوابگاه سربازان وظیفه، کمال را بازداشت و وسایل او را ضبط کرد. کمال در دادسرای اوین تفهیم اتهام و به سلول انفرادی منتقل شد. او را برای ۴۰ روز در انفرادی نگه داشتند. طی مدت حبس در انفرادی که بیش از یک ماه به طول انجامید، کمال تنها توانست پنج دفعه، آنهم برای کمتر از دو دقیقه با خانواده خود تماس داشته باشد.
این در حالی است که طبق قوانین خود جمهوری اسلامی، زندانیان بایستی از حداقل حقوق متهم برخوردار باشند. اما همین قوانین حداقلی هم در جمهوری اسلامی رعایت نمیشوند.
۴۰ روز انفرادی و بازجویی به پایان رسید تا بالاخره کمال را از اوین به زندان «فشافویه» یا همان «زندان تهران بزرگ» منتقل کردند.
یکی دیگر از نزدیکان کمال در گفتوگو با شهروندخبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «کمال برای ما روایت کرده است که تمام این مدت را در ترس و نگرانی گذارنده است. ۴۵ روز دیگر هم به همین وضعیت گذشت تا بالاخره برای او وثیقه تعیین کردند.»
کمال عبداللهزاده پس از ۸۵ روز حبس، در روز ۲۶ آذر با قرار وثیقه یک میلیارد تومانی آزاد شد. اما او را در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «ایمان افشاری» با اتهامهای «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» به پنج سال و هشت ماه حبس محکوم کردند. او در این مدت از حق ملاقات با خانوادهاش محروم بود.
دادگاه تجدیدنظر حکم بدوی را عینا تایید کرد. همانوقت بود که کمال با انتشار ویدیویی از خود، درباره بازداشت و حکم صادره اطلاعرسانی کرد.
🎥 کمال عبدالله زاده جوان کُرد در روزهای اولیە خیزش انقلابی درحالیکە دورە سربازی اجباری را سپری میکرد، با لباس سربازی عکس گرفت و گفت: "من با مردم هستم و بە سمت کسی شلیک نخواهم کرد."وی در پی این اقدام، بازداشت شد و بە مدت چهل روز در سلول انفرادی تحت بازجویی بود.#اعتراضات_سراسری pic.twitter.com/zwU3UJvvuM
— ایران وایر (@iranwire) February 4, 2023
عفو و آزادی کمال عبداللهزاده
۲۲ بهمن ۱۴۰۱، در میانه اعتراضات سراسری مردم معترض به حکومت جمهوری اسلامی، به ناگهان رسانههای حکومتی خبر از «عفو» هزاران زندانی توسط «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی دادند. اگرچه حالا با گذشت ماهها از آن زمان، بسیاری از عفوشدهها احضار و تهدید شده یا دوباره به حبس رفتهاند.
در آن زمان، رسانههای حکومتی که بر بوق و کرنا میکوبیدند که هزاران معترض زندانی آزاد شدهاند، نگفتند که این عفو در حقیقت تعلیق احکام و باز ماندن پروندههای سیاسی است.
اما برای کمال عبداللهزاده، با عفو رهبر جمهوری اسلامی، پروندهاش مختومه شد.
یکی دیگر از نزدیکان کمال میگوید: «در تمام مدت اعتراضات، خانواده کمال مخالف فعالیتهای او بودند اما او نتوانسته بود به وضعیت معترضان بیتفاوت باشد. با این حال، خانواده کمال، دوستان و نزدیکانش پس از آزادی از او استقبال گستردهای میکنند و به او مثل یک قهرمان نگاه کردند. برای همین با وجود مخالفتهای خانواده با فعالیتهای کمال و پیوستنش به اعتراضات، آزادی او را جشن گرفتند.»
زندگی بعد از آزادی لزوما شرایط ساده نیست، گاهی قهرمانها در نگاه عمومی به فاصلهای اندک تغییر میکنند. آنچه در افکار عمومی برای کمال اتفاق افتاد هم همین بود.
به روایت دوست کمال، چالشهای زندگی بیش از پیش بر کمال خودنمایی کردند: «زندگی بعد از آزادی و چالشها و دوراهیهایی که زندانهای جمهوری اسلامی برای کمال ساخت، ادامه پیدا کرد؛ از جمله این که به فکر مهاجرت و ترک خانواده و کشورش افتاد اما بر سر دو راهی اتمام خدمت سربازی و رفتن به دانشگاه، درگیر ماند؛ آنهم با داشتن پرونده سیاسی که برخی خواستهها را انگار غیرممکن کرده است. یکی از روایتهایی که کمال بعد از آزادی مدام تکرار میکند، این است که آزادی از حبس به معنای آزادی کامل نیست و نخواهد بود، مگر اینکه وضعیت جامعه ایران به کلی تغییر کند و جامعه کاملا آزاد شود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر