«هنگام وضع حمل زن جوان و نوعروس طبقه فرودست جامعه فرا رسیده، ولی توان مالی برای وضع حمل ندارد؛ زن جوان به ناچار راهی بیمارستان خیریه میشود تا به مدد پزشکان و پرستاران و بنیانگذاران خیر، بدون پرداخت پولی، وضع حمل کند. بیمارستان خیریه برای او شرایط وضع حمل رایگان را مشروط به انجام جراحی «توبکتومی» فراهم میکند.
چهره نوعروس فقیر در هم فرو میرود، ضربان قلب او تند میزند و میگوید: میخواهم رایگان وضع حمل کنم و دوباره باردار شوم. پزشکان بیمارستان به دروغ به او وعده میدهند که هر موقع دوست داشتی میتوانی برگردی و لولههای مسدود شدهات را باز کنی و باردار شوی.
لبخند به چهره نوعروس داستان باز میگردد و در حالی که شوهرش اصلا در جریان نیست، به ناچار تن به جراحی «توبکتومی» میدهد. حال آنکه نمیداند بازگرداندن رحم مسدود شده به وضعیت قبل بارداری دروغی بیش نیست و تنها ممکن است یک یا دو زن از هر ۱۰۰۰ زن پس از بازکردن لولهها، مجدد باردار شود.
در این بین پرستاری با وجدان پیدا میشود که از نقشه شوم وزارت بهداشت و درمان پرده برمیدارد. او این نقشه شوم را برای همسر حجتالاسلام حاج «سید مهدی رجایی» دامت برکاته، آقازاده محترم حضرت آیتالله حاج «سید محمد رجایی» فاش میکند و به او میگوید: «به مخدرات بگویید دیگر کسی برای زایمان به بیمارستان مراجعه نکند؛ زیرا به پرسنل بیمارستانها دستور دادند که تا هر زنی مراجعه میکند، اگرچه زایمان اول او باشد، بهبهانهای مثل اینکه مادر در معرض خطر است، او را سزارین کنید و در ضمن لولههای او را ببندید و لازم نیست حتی به خود او بگویید که لولههای او را بستهاند!
به این شکل در سال ۱۳۷۲ وزارت بهداشت و درمان جمهوری اسلامی ایران یک میلیون زن جوان و نوعروس را عقیم کرد تا نرخ باروری که در دهه ۶۰ معادل ۶ فرزند به ازای هر زن بود به کمتر از ۲ فرزند در دهه ۹۰ برسد.»
این داستان بافته ذهن دشمنان و یا مخالفان جمهوری اسلامی نیست. این داستان چکیده روایتی است از خبرگزاری حکومتی تسنیم، که روز ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ آن را با عنوان «جریان عقیم کردن یکمیلیون زن ایرانی در دهه ۷۰ چیست؟!» منتشر کرده است. این داستان مستند به روایتی است از آیتالله محمدحسین حسینی طهرانی (ره) که در کتابی تحت عنوان «رساله نکاحیه: کاهش جمعیت، ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین» در سال ۱۳۸۹ منتشر شده است.
نگاهی به رساله نکاحیه آیتالله حسینی طهرانی نشان میدهد که او «خانواده سلطنتی انگلستان، شرکتهای چند ملیتی بزرگ نفتی، و موسسه راکفلر» را پیگیر سیاست کاهش جمعیت که در دهه ۷۰ در ایران هم اجرا شد، میداند و معتقد است «نه تنها تبلیغات، بلکه چماق صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی نیز بود که به صورت شرایط مد نظر این موسسات برای اعطای اعتبار را بر سر جهان سوم وارد میکند.» او اضافه میکند: «با اعمال سیاستهای ضد جهان سومی، چنین وانمود کنند که گویا علت اصلی معضلات امروز جامعه بشری، افزایش جمعیت در جهان سوم است که منابع غذایی را محدود میکند، امکان شغلیابی را به حداقل میرساند، رفاه را به صفر میرساند و انسانها را به زیر خط فقر میکشاند؛ حال آنکه امروزه بهتر میتوان دریافت که این تبلیغات مبتنی بر آمار و اطلاعات غلط و اغراقآمیز بوده که یکی از عمدهترین اهداف آن، ایجاد انحراف افکار عمومی جهان از جریان غارت منابع و ثروتهای جهان سوم توسط قدرتهای سلطهگر و افزایش سیاستهای نظامیگری در جهان است که باعث شده ملتها به این روز دچار شوند.»
آنچه از سوی آیتالله حسینی طهرانی به عنوان اسناد طرح «کاهش جمعیت» عنوان میشود، مصداق بارز «تئوری توطئه» است. به قول دکتر عباس میلانی، تئوری توطئه یعنی قائل شدن به یک دست نامرئی همهتوانی که در واقع یک عرصهی پهناوری از سیاست یا هستی یا جهان را اداره میکند.
تئوری توطئه ردی در اخبار درست دارد، تنها گوشهای از حقیقت را میگیرد و آن را چنان بسط میدهد که به یک جمعبندی خیالی و توهمآمیز میرساند. تنها نکته درست این روایت اجرای سیاست کنترل جمعیت توسط وزارت بهداشت ایران در هماهنگی با سازمان بهداشت جهانی است. مابقی آنچه به عنوان نقش خانواده سلطنتی انگلستان و راکفلر و شرکتهای چند ملیتی نفتی، برای غارت ثروتهای جهان سوم از طریق کاهش جمعیت این کشورها عنوان میکند تفکر «دایی جان ناپلئونی» است.
داشتن «تفکر انتقادی» در مواجهه با محتوای رسانهها خصوصا رسانههای حکومتی، به ما کمک میکند تا با تشخیص اطلاعات درست از اطلاعات جعلی و دیساینفورمیشنها در دام تئوری توطئه نیفتیم. اگر به محتوای این گزارش خبرگزاری حکومتی تسنیم به دید انتقادی بنگریم:
۱- منبع این گزارش یک آخوند است که نه سواد پزشکی دارد، نه سواد جمعیتشناسی دارد، نه سواد روابط و حقوق بینالملل دارد و نه پستی در وزارت بهداشت داشته است. امام جماعت مسجد قائم آلمحمد تهران بوده و به موعظه مردم مشغول بوده است.
۲- نکات مندرج در این گزارش نه مستند به مراجع علمی و آزمایشگاهی، بلکه ادعاهایی بدون پشتوانه است. برای مثال در این گزارش ادعا میشود که «عمل بستن لولههای زنان موجب عقیم شدن دائمی میشود و دیگر قابل بازگشت و باز کردن نیست، مگر دو یا سه زن در ۱۰۰۰ زن» حال آنکه مجله اخبار پزشکی روز مستند به تحقیقات علمی میگوید: «۵۰ تا ۸۰ درصد زنان پس از باز کردن لولههای خود (پس از عمل توبکتومی) باردار میشوند.»
۳- این گزارش مدعی است یک میلیون زن با فریب و دغلکاری، بدون اجازه خود و همسر به دستور وزارت بهداشت و درمان وقت، عقیم شدهاند. فارغ از اینکه مرندی وزیر وقت وزارت بهداشت به عنوان مبتکر طرح کنترل جمعیت، پزشک معتمد رهبر جمهوری اسلامی است و هنوز به عنوان مشاور بیشترین نقش را در تصمیمات آیتالله «خامنهای» دارد و روشن نیست چرا هدف توپخانه تسنیم قرار گرفته، ولی این گزارش هیچ ادلهای برای ادعای خود ارائه نمیکند که گزارش قابل پذیرش شود. حال آنکه اگر این ادعا نشانی از واقعیت داشت، حداقل باید ردی از آن در میزان شکایات مردم از پزشکان دیده میشد؛ چرا که زنانی که از پس از زایمان اول از بسته شدن لولههای خود، مطلع میشدند، قاعدتا بیتفاوت از کنار چنین اتفاق مهمی رد نمیشدند و اگر تنها ۵ درصد این زنان و یا همسران آنها شکایت میکردند، حداقل میبایست ۵۰ هزار شکایت علیه پزشکان به دلیل بستن بدون اجازه لولههای رحم و عقیمسازی خود یا همسرشان ثبت میشد، حال آنکه نتایج تحقیقات چند پژوهشگر در خصوص «شكايات قصور پزشكی در رشته زنان و زايمان ارجاع شده به كميسيون پزشكی سازمان پزشكی قانونی كشور طی سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱؛ علل و روشهای پيشگيری از آن» که در سال ۱۳۸۳ انجام شده نشان میدهد که از ۷۶۸ پرونده مربوط به شکايت از قصور پزشکي، ۹۷ مورد (۱۲.۶۳ درصد) مربوط به شکايت از قصور پزشکي رشته زنان و زايمان بوده است.
نتایج این گزارش نشان میدهد: «از کل اين پرونده ها در ۴۱ مورد، قصور در امر درمان رخ داده بود. بيشترين قصور در ۳۶ مورد (۳۷.۱۱ درصد) مربوط به پزشکان معالج بود و بيشترين نوع قصور آنها از نوع عدم تبحر بود. در درجه بعدی قصور کادر مامایی در ۹ مورد (۹.۲۸ درصد) محرز گرديد که بيشترين علت خطای آنها عدم مراقبت و دقت کافی در کنترل بيماران بود. بيشترين شکايات مربوط به فوت بيمار ۴۳ نفر (۴۴.۳۳ درصد)، شامل ۲۳ نوزاد، ۱۷ زن باردار و ۳ زن غيرباردار بود. از نظر حقوقی شايعترين نوع قصور از نوع عدم تبحر و در درجه بعدی بیمبالاتی بود. از کل پروندههای بررسی شده در اين مطالعه بيشترين ميزان شکايت در ۳۸ مورد (۳۹.۸ درصد) از مراکز خصوصی بود. از کل موارد قصور تاييد شده ميزان قصور مراکز دانشگاهی کمتر از مراکز درمانی ديگر بود.» یعنی اساسا توبکتومی یا عقیمسازی در میان شکایات واصله چندان مطرح نبوده است.
در نتیجه این گزارش علاوه بر آنکه نمونهای خوب برای آموزش «تئوری توطئه» است، میتواند مصداق جالب توجهی برای معرفی «فیکنیوز» یا «گزارش جعلی» نیز باشد؛ گزارشی که بر اطلاعات نادرست استوار است و گزارشگر عامدانه میکوشد با ارائه اطلاعات غیرواقعی، مخاطبان را گمراه و نتایجی هدفمند از آن به دست آورد. تنها نکته مجهول این گزارش این است که چرا رسانه حکومتی تسنیم، اعتماد عمومی نسبت به سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی را نشانه رفته است؟
مطالب مرتبط:
مرور رسانهها: اعتراضات مردمی به قطعی برق؛ سانسور و دیگر هیچ!
مرور رسانهها: داستانپردازی خبرگزاری تسینم درباره زندگی برادران افکاری در زندان
مرور رسانهها: گزارش گمراهکننده خبرگزاری فارس از رشد علمی ایران
مرور رسانهها: خبرگزاری میزان و پروژه تبلیغاتی حمایت رئیسی از واحدهای تولیدی
مرور رسانهها: جام جم و گمراه کردن عامدانه مخاطب
مرور رسانهها: خبرگزاری تسنیم؛ فریب مخاطب با تیتر جعلی
مرور رسانهها: راه حفاظت از خود و دیگران در مقابل خبرگزاری خطرناک فارس چیست؟
مرور رسانهها: خبرگزاری حوزه و تکنیکهای آخوندی برای حمایت از شورای نگهبان
مرور رسانه: خبرگزاری فارس و فریمبندی فریبکارانه اطلاعات
مرور رسانهها: کلیشههای جنسیتی در بیلبوردهای خیابانی؛ ترویج ایدههای حکومت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر