کتاب «نشانها و مدالهای شاهنشاهی ایران در دوران پهلوی» جشنوارهای از هنر، رنگ و افتخار ایرانی است که در امریکا انتشار شده است.
این کتاب ۵۵۴ صفحهای، نوشته دکتر «اورنگ یونسی»، نتیجه سالها جمعآوری قطعات، شامل مجموعه مدالها و نشانهای دوره پهلوی و مطالعه و تحقیق بر روی نقوش و طرحهای استفاده شده در آنها است که هزار و۲۰۰ قطعه آن در این کتاب آمده است.
آخرین شهبانوی ایران، «فرح پهلوی» بابت این کار از اورنگ یونسی به طور مکتوب تمجید کرده و نوشته است: «این تلاش چندین ساله و با ارزش شما در آینده مورد استفاده پژوهشگران قرار خواهد گرفت.»
نویسنده این کتاب نفیس را به یاد پدرش، سرهنگ «پرویز یونسی»، افسر شهربانی شاهنشاهی ایران نگاشته و آن را به مردم ایران، «فارغ از دیدگاه سیاسی، ایدئولوژیک و مذهبی آنها» تقدیم کرده است.
کتاب در ۱۶ فصل نوشته شده است. توصیفات مربوط به نشان و مدالهای نظامی و جنگی، جوایزی که به پاس خدمات نظامی اهدا میشده، جوایز مربوط به دانش و تعلیمات نظامی، یادبودهای نظامی، جوایز مربوط به نیروهای پلیس مثل شهربانی و ژاندارمری، نشان، مدال و جوایز مربوط به هنر، علوم، تعلیم و تربیت، موفقیتهای ورزشی، جوایز مربوط به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، جوایز مربوط به امور مختلف دولتی و اداری، سکه، علایم، پلاک و مدالهای یادبود در این کتاب آمدهاند.
هر بخش به غیر از تصاویر جامعی که از مدالها و نشانها دارد، با توضیحات مفصلی درباره دلیل نامگذاری آن نشان، جزییات طراحی و این که از کدام نقش و نگار تاریخی و باستانی ایرانی الهام گرفته، همراه شده است.
این ویژگی، کتاب را در عین حال که درباره نشانهای دوره پهلوی است، به یک مجموعه مرور تاریخ بصری هنر ایران تبدیل کرده که از این بابت اگر تاکنون در عالم انتشار کتابهایی از این دست بیسابقه نباشد، بیتردید کمسابقه است؛ به طور مثال، کتاب در بخش مفصلی که مربوط به طراحی نشانهای دولتی و استفاده از علامت «شیرو خورشید» است، تاریخ تحول طراحی این نشان را آورده و در ادامه به استفاده از این نشان در علایم بینالمللی مثل پذیرفته شدن نشان انحصاری «جمعیت شیروخورشید سرخ ایران» به عنوان یکی از اعضای صلیب سرخ جهانی پرداخته است.
پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، مقامهای جمهوری اسلامی استفاده از این علامت را کنار گذاشتند و همچون کشورهای عربی، از نشان «هلال احمر» استفاده کردند که دیگر همانند شیروخورشید سرخ، یگانه و منحصر به ایران نبود. کتاب به برخی از برجستهترین نشانههای ملی همانند نشانه «شرکت ملی هوایی ایران» (هما) یا «رادیو تلویزیون ملی ایران» هم اشاره کرده است.
از جمله یکی از زیباترین نشانهایی که در این مجموعه معرفی شده، «هفت پیکر» است که یک نشان ویژه و مختص زنان در سه درجه است. ایران در این دوره یکی از معدود کشورهایی بوده که برای بانوان نشان مختص و ویژه طراحی کرده است.
نشان هفت پیکر یکی از زیباترین نشانهای کتاب به شمار میرود که در زمینهای آبی طراحی شده است با هفت ستاره به نشانه صور فلکی هفتگانه و هفت حلقه طلایی که آن را در برگرفتهاند.
عکسی از «محمدرضا شاه» همراه با ملکه «ثریا»، دومین همسر او در کتاب درج شده است که آنها را در هامبورگ نشان میدهد، در حالی که شهبانو ثریا نشان هفت پیکرش را نصب کرده است که حمایلی سفید با خطوط ظریف آبی دارد و روی لباس او خودنمایی میکند.
هفت پیکر جایگزین نشان «آفتاب» شده بود که در دوره قاجار رواج داشته است. خوانندگان کتاب نشان آفتاب را هم خواهند دید که «تاجالملوک پهلوی»، ملکه مادر و مادر محمدرضاشاه آن را داشت و عکسی از آن در کتاب درج شده است.
جمعآوری اسناد این کتاب به دوره کودکی نویسنده بر میگردد: «در آن روزهای کودکی، هر وقت حوصلهام سر میرفت، از پدر میخواستم که چمدان کوچک خردهریزهایش را نشانم بدهد. این چمدان کوچک معروف به چمدان خاکستری، حاوی لوازم خصوصی پدرم، منجمله چوب تعلیمی و دکمههای نظامی و نشانها و اینگونه اجناس بود. هر بار توضیح میخواستم که فلان نشان چه بود و چرا دریافت کردید و پاسخ را خوب در خاطر میسپردم.»
اورنگ یونسی میگوید: «جمعآوری اطلاعات و نشانها با خون دل و مشقت و خرج زیاد بود.»
میگوید یکی از اقوام خود را به کتابخانه یکی از نهادهای حکومتی فرستاده بوده و او که به واسطه جذابیت فردی خود با کتابدار دوست شده بود، در اتومبیلش از کتابی که لازم داشته، عکس گرفته و برای او فرستاده است: «چون کتاب را اجازه نمیدادند کسی ببیند. باور کنید در این ۴۰ سال، رنج های زیادی متحمل شدم تا این کتاب تهیه و تدوین شود.»
کتاب نشانها به طراحی سکهها و اسکناسهای رایج دوره پهلوی هم پرداخته است. اورنگ یونسی میگوید اصولا جمعآوری اسناد این کتاب با یک اسکناس ۲۰ تومانی سال ۱۳۳۲ شروع شد که هنوز آن را دارد: «وقتی والدینم در ایران از یک پارچهفروشی بقیه پولشان را میگرفتند، این اسکناس قدیمی را دریافت کرده بودند. من آن را وارسی کردم و برداشتم. جرقه جمعآوری این کتاب از آنجا آغاز شد.»
این کتاب کلکسیون بینظیری از نشانها و مدالهای دوره پهلوی است که احتمالا بیشتر قطعات آن در موزههای ایران هم موجود هستند اما تردیدی نیست که با این نظم و با این اطلاعات وسیع و جامع در دسترس نیستند. با این همه، نویسنده میگوید که مجموعهدار نیست: «من چیزهایی دارم ولی قصدم کلکسیونری نیست. معمولاً قطعات نامترادف را نگه میدارم، چون جنبه تخصصی دارد اما عکس قطعات معمولی را میگیرم و رد میکنم برود.»
کتاب نشانها و مدالهای شاهنشاهی ایران در دوران پهلوی نه فقط پیرامون نمادهای ایرانی، که مجموعهای جامع درباره نمادشناسی ایرانی و هنر نمادسازی در ایران معاصر است که با شروع جمهوری اسلامی پایان گرفت و اینک فقط در این کتاب و به صورت پراکنده در یادها و خاطرات میتوانها آن را سراغ گرفت.
اورنگ یونسی فقط ۱۱ سال داشت که انقلاب اسلامی طوفانی در زندگی ایرانیان به پا کرد و تبعات ویرانگر آن آرام آرام در چهل و خردهای سال بعد روشن شد. انقلاب برای خانواده او هم فاجعه بود: «وقتی نظام جمهوری اسلامی بر سر کار آمد و ما ناچار جلای وطن کردیم، بسیاری از کتب، عکسها و یونیفرم پدرم، نشانهای ایشان و چمدان خاکستری و اینجور چیزهایی که معنی عمیق نوستالژی برای من داشتند، از دست رفتند.»
یونسی در ۱۴ سالگی ایران را برای همیشه ترک کرد و دیگر زادگاهش را - البته تا امروز- ندیده است. عشق به ایران از نحوه بیان و علاقهاش به فارسی که با وجود گذشت این همه سال آن را به خوبی میخواند و مینویسد و تسلطش بر ظرایف زبانی و فرهنگی، معلوم است.
او بیشتر از چهار دهه است که زادگاهش را ندیده اما چه باک، وطن بیش از آب و خاک، فرهنگ و هنر است.
اورنگ یونسی هم مانند خیل ایرانیان مهاجری است که از ذوق و ایراندوستی، هرگز خارج از کار ایران نبوده، بنابراین هر روز در ایران است؛ چه بسا بسیار بیشتر از آن کسانی که فرهنگ و هنر ایرانی را در داخل خاک ایران به گروگان خود درآوردهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر