close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

بازی تقلید، تجمل و قدرت، از ایران تا یونان، در موزه بریتانیا

۲۱ تیر ۱۴۰۲
رابرت واینبرگ
خواندن در ۸ دقیقه
تکوک نقره‌اندود با شیردالی بالدار، ترکیه، قرن ۵ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
تکوک نقره‌اندود با شیردالی بالدار، ترکیه، قرن ۵ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
لیوان دسته‌دار آتنی به‌شکل سر یک ایرانی ریش‌دار، یونان، حدود ۴۱۰-۴۰۰ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
لیوان دسته‌دار آتنی به‌شکل سر یک ایرانی ریش‌دار، یونان، حدود ۴۱۰-۴۰۰ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
بازوبند طلا (بخشی از گنجینه آمودریا)، تاجیکستان، ۳۰۰-۴۹۹ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
بازوبند طلا (بخشی از گنجینه آمودریا)، تاجیکستان، ۳۰۰-۴۹۹ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
لوح نقره‌اندود، ایران یا افغانستان، احتمالا اشکانیان یا اوایل ساسانیان، احتمالا قرن دوم-سوم (منبع: موزه بریتانیا)
لوح نقره‌اندود، ایران یا افغانستان، احتمالا اشکانیان یا اوایل ساسانیان، احتمالا قرن دوم-سوم (منبع: موزه بریتانیا)
تکوک سفالی به شکل ابوالهول نشسته، منتسب به سوتادس سفالگر، یونان، حدود ۴۷۰-۴۵۰ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)
تکوک سفالی به شکل ابوالهول نشسته، منتسب به سوتادس سفالگر، یونان، حدود ۴۷۰-۴۵۰ قبل از میلاد (منبع: موزه بریتانیا)

«رابرت واینبرگ»، نویسنده و پژوهشگر هنر و تولیدکننده برنامه‌هایی در رادیو و پادکست است. بعضی از مقالات و نقد‌هایی که بر نمایشگاه‌های مختلف نوشته، در «تلگراف»، «آپولو»، «مجله هنر بریتانیا» و بسیاری نشریات دیگر چاپ شده است. واینبرگ در یادداشتی که در بلاگ مهمان برای «ایران‌وایر» نوشته، مروی کرده است بر نمایشگاه «تجمل و قدرت، از ایران تا یونان» در «موزه بریتانیا.»

این نمایشگاه تا روز سیزدهم آگوست، در موزه بریتانیا دایر خواهد بود. 

***

ایده نمایشگاه «موزه بریتانیا»، «تجمل و قدرت، از ایران تا یونان»، از همان اول روشن است، وقتی بحث ساختن یک امپراتوری مطرح است – فارغ از اینکه تا چه حد افراط‌ها و تفریط‌های رقبای خود را خوار بشمارید – در نهایت از آن‌ها تقلید می‌کنید، یا دست‌کم عناصری از آن‌ها را به نمایش متظاهرانه قدرت خود راه می‌دهید. وقتی بازدیدکننده وارد این نمایشگاه فشرده می‌شود، بلافاصله با دو صورت خالی از احساس مواجه می‌شود که دارند یکدیگر را مرعوب و معذب می‌کنند؛ یکی ایرانی‌ای از سنگ آهکی کمرنگ، و دیگری یونانی‌ای از برنزی به رنگ سبز مات.

ولی دقیق‌تر که می‌شویم، می‌بینیم که فرد سمت چپ تاج گلی به سبک یونانی در حلقه زلف ایرانی‌اش انداخته است. در آن طرف، رقیب او می‌تواند «آپولون» یا «رشف» باشد، خدایی در جهان زیرین که در سوریه و مصر، تحت حکومت شاهان هخامنشی ایرانی پرستش می‌شد. تاریخ هر دو سر به قرن پنجم پیش از میلاد می‌رسد که در قبرس کشف شدند؛ جایی که تمثال این دو خدا باهم قابل تعویض بود. به عبارت دیگر، این دو فرهنگ رقیب، اکراهی از تقلید از یکدیگر نداشتند. گل‌های یک فرهنگ به گل‌های فرهنگ دیگر گرده‌افشانی شده است. سه سالن دیگری که در ادامه می‌بینیم، تاییدی بر این نکته‌اند. قطعه بعدی، لوحی طلایی است، مشخصا مصری، که فرعونی را نشان می‌دهد که دارد پیشنهادهایی به «آنوبیس» و «ایزیس» می‌دهد. اما با نگاهی دقیق‌تر معلوم می‌شود که این فرعون، «داریوش کبیر» است. 

در فاصله سال‌های ۴۹۰ تا ۴۷۹ قبل از میلاد، زمانی که یونان تلاش‌های امپراتوری ایران را برای فتح این کشور خنثی کرد، بسیاری از یونانیان آن‌ را پیروزی آگاهی و هوشیاری بر دشمنی متظاهر تلقی کردند که در تجملات افراطی خود غرق، و تضعیف شده بود. ولی اشیایی که به نمایش گذاشته شده‌اند، فصل طعنه‌آمیز دیگری را در تاریخ می‌گشاید، چراکه تجملات افراطی و پر زرق‌وبرقی که مشخصه بارگاه ایران بود، برای آتنی‌های ساده‌زیست و دموکراتیک و بعدها برای اسکندر کبیر – که صراحتا اشیا ایرانی را در مرزهای فرهنگی تقلید و از آن خود می‌کرد – وسوسه‌ای بسیار قوی‌ محسوب می‌شد. 

تجمل، کلیدواژه اقتدار هخامنشی بود. نویسندگان یونانی – که بسیاری از روایات بازمانده از این امپراتوری وسیع ایرانی را به رشته تحریر درآورده بودند – از زوال بارگاهی خبر می‌دادند که مراسم و ضیافت‌هایی مجلل در آن برگزار می‌شد. در فهرست غذاهای دربار که در این نمایشگاه دیده می‌شود – و عجیب آنکه از چشم یونانی‌هایی که کلامی تحقیرآمیز در‌این‌باره داشتند، نادیده مانده – دستور داده شده که ۴۰۰ گوسفند نر، ۳۰۰ بره، ۱۰۰ گاو نر، ۳۰۰ لاکپشت، ۴۰۰ بز فربه، ۱۰۰ جوجه‌غاز و ۶۰۰ پرنده کوچک را قربانی کنند و در حدود ۵۰۰۰ لیتر شراب بنوشند.

لذت میگساری‌های بسیار در قلب عیاشی‌های هخامنشی بوده است. بی‌اغراق، در هر سالن این نمایشگاه، نکته محوری همین میگساری‌های افراطی است. هر یک از این اتاق‌ها، حول محور اشیا و قطعاتی آرایش یافته که شیوه‌های میگساری‌ را نشان می‌دهند. در امپراتوری ایران، ظرف‌هایی که از طلای زرین و نقره ساخته می‌شد و به «تکوک» یا «ریتون» معروف‌اند، مهارت و چیره‌دستی قابل ملاحظه‌ای را نه تنها از جانب سازندگان آن‌ها، بلکه از جانب فرد میگسار نیز می‌طلبید، چراکه شراب را – قاعدتا توسط برده‌ای هوشیار– از قیف شیپورمانند آن می‌ریختند تا وارد دهانه باریکی شود که در سر حیوان نصب شده بود و از آن‌جا روانه دهان میگسار شود. 

در این نمایشگاه، جهان بی‌پروای بارگاه ایرانی، که از عطر دود عود و عنبر آکنده بود، از خلال شی جالبی درباره صمغ کندر، بیشتر خود را بر ما نمایان می‌کند. می‌دانیم که صمغ کندر یکی از هدایایی بوده که در ولادت مسیح عرضه شده بود. بنابر توضیحات این قطعه، شبه‌جزیره عربستان، هر ساله حدود ۲۷ تن صمغ معطر، برای مصارف پزشکی و استفاده در روغن‌های معطر به پادشاه ایران هدیه می‌داده است. 

وقتی آتنی‌ها، دشمنان اصلی ایران، پس از جنگ‌های یونان و ایران قدرت بیشتری به‌دست می‌آورند، تسمه‌ای را که بر مهار ثروت‌های شخصی زده بودند، سست می‌کنند. آتنی‌ها حالا می‌توانند با خیالی آسوده‌تر، جهان ایرانی را که دیگر تهدیدی برایشان نبود، بیشتر جذب کنند. پیش‌از‌آن، خویشتن‌داری مهاری بر ناآرامی‌های اجتماعی بود، اما اینک تجمل امکان بروز می‌یابد، ولو اینکه عذری بود برای ارتقای اعتبار شهر. 

آتنی‌ها که اخلاقیات و هنجارهای متصلبی داشتند، راهی پیدا کردند تا تجملات ایرانی را اقتباس و بازتعریف کنند، تا آن‌ها را برای عموم مردم یونان پذیرفتنی‌ سازند. در سالن دوم نمایشگاه، بازدیدکننده با تکوک‌های بیشتری مواجه می‌شود که زرق‌و‌برق تکوک‌های سالن اول را ندارند. در این تکوک‌ها، خاک رس به‌شکل خلاقانه‌ای به‌شکل سر حیوانات در آمده، از جمله قوچ که نماد قهرمانی و توان نظامی است. در زیر دهانه یکی از این تکوک‌ها که به آتن تعلق دارد، صحنه‌ای از یک ضیافت میگساری را می‌بینیم. لیوان دسته‌داری هم به نمایش گذاشته شده که به‌شکل بسیار خلاقانه‌ای طراحی شده؛ وقتی در حالت ایستاده قرار می‌گیرد، طرح پرنده‌ای شکاری را ایجاد می‌کند، و وقتی برای استفاده کج می‌شود، به سری با منقار تبدیل می‌شود. رقص ایرانی «اوکلاسما» که به بخشی از کیش دیونیسوس بدل شد، برای همیشه بر کوزه‌ای سفالی برای نگهداری روغن‌های معطر حک شد –به هیات پیکری بالدار که طبل بزرگی را در دست دارد– این کوزه در در آتن حدود ۳۵۰ قبل از میلاد، ساخته شده است. 

سومین و آخرین سالن، نشان می‌دهد که چطور اسکندر کبیر، فاتح هخامنشیان نیز از نمایش‌‌های خیره‌کننده تجملات سود جست تا اقتدار خود را نشان دهد و وفاداری نخبگان محلی را به‌دست آورد. اسکندر به ترکیب لباس‌های ایرانی و مقدونی علاقه داشت. جامه‌ای که به‌خصوص در این میان چشمگیر است، جامه فاخری است از پشم و خز گوسفند با تزیینات فلزی. اسکندر شخصا ردا، کلاه، و کمربند حاکمان ایرانی را اقتباس کرد. ولی در مورد شلوار استثنا قائل شد، حتی وقتی که فاق شلوار به‌منظور سوارکاری بلند دوخته شده بود. یونانی‌ها شلوار را مشخصه بارز بیگانگان می‌دانستند و بنابراین از آن فاصله می‌گرفتند. 

سلطنت‌هایی که زیر فرمانروایی اسلاف اسکندر بود، در تقلید و تولید تجملات از او پیروی کردند، و بسیاری از مضامین فرهنگی را با سنت‌های محلی خود آمیختند تا فرهنگ هلنیستی خاص و متمایزی را ایجاد کنند. سری از مرمر گچی متعلق به مصر که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده، در نگاه اول فرعونی مثالی به‌نظر می‌رسد، ولی در واقع یکی از نخستین شاهان هلنیستی است و احتمالا خود اسکندر، یا یکی از اسلاف بلافصل‌اش باشد. برای به تصویر کشیدن خود در مقام حاکمان مشروع مصر، چه راهی جز تقلید از فراعنه باشکوه گذشته وجود دارد؟

اوج نمایشگاه، گنجینه‌ای از نه تکوکِ زرینِ خیره‌کننده است، که به‌طور اتفاقی در سال ۱۹۴۹ در شهر  پاناگیوریشته در بلغارستان از زیر خاک کشف شد، ناحیه‌ای در کرانه دریای سیاه که روزگاری به نام «تراکیه» شناخته می‌شد و اروپا را به آسیا وصل می‌کرد. در این تکوک‌ها، ترکیب و التقاط به اوج خود می‌رسد، چراکه سبک‌های ایرانی، یونانی، آناتولی و احتمالا تراکیه‌ای در ظروفی ظریف و زیبا در هم ترکیب می‌شوند که همه‌شان خبر از تجمل و قدرت می‌دهند. یکی از آن‌ها به هیات بز است و با خدایان یونانی «هرا»، «آرتمیس»، «آپولون» و «نیکه» زینت یافته‌ است. حتی ریختن شراب از دهانه‌ای در میان دو پای بز عیاش لذت‌طلب تراکیه‌ای را، از میگساری و ضیافت باز نداشته است. 

با‌این‌حال، تقلید از فرهنگی به فرهنگ دیگر تکثیر نشد. شی‌ءهای تقلیدی، تا حدی شبیه نسخه‌بدل‌های عطرهای گران‌قیمتی که در مغازه‌های نازل پیدا می‌شوند، روانه بازار شدند تا به افراد مشتاق و بلندپروازی که از سطوح پایین‌تر جامعه می‌آمدند، کمک کند تا بتوانند رفتار و منش خواص و نخبگان را بدون پرداخت هزینه‌ای تقلید کنند. آن‌هایی که استطاعت فلزهای گران‌قیمت طلا و نقره را نداشتند، ولی حرف دوست و همسایه برایشان مهم بود، می‌توانستند معادل ارزان‌تر آن‌ها را تهیه کنند. با این اوصاف، این اشیاء، هم بسیار زیبا بودند و هم تناسب‌های دقیق و ظریفی داشتند. گرامیداشت یاد رفتگان با خرید قطعاتی از طلا، اغلب غیر قابل استطاعت بود؛ در نتیجه شیوه جایگزینی شکل گرفت که در آن از موادی نازل‌تر و ارزان‌تر استفاده می‌کردند و لایه‌هایی نازک از طلا بر آن می‌کشیدند. 

کوزه سفالی لعاب‌داری از زمان اسکندر کبیر می‌بینیم که با شیردال‌هایی به سبک ایرانی زراندود شده است. چهار تراکوتای زینتی نیز زراندود شده تا شبیه جواهرات شود. 

وقتی سلطنت‌های هلنیستی به تدریج جای خود را به رومی‌ها در مدیترانه و نیز به امپراتوری اشکانی در گستره خاورمیانه داد، اشیاء و قطعات خاص و نادر باز هم خبر از شان و اعتبار می‌دادند، درست مثل امروز. با این اوصاف، بعضی از رومیان از نمایش ثروت خود خشنود بودند و بعضی دیگر هم آن را نشانی از افراط و انحطاط می‌دانستند. همان‌طور که تز اصلی خود نمایشگاه هم بیان می‌کند، ترکیب معذب میل و بی‌اعتمادی، به تجملات در نگاه معاصر خود ما نیز ادامه می‌یابد. 

اگر شما از منتقدان فرهنگ یکپارچه جهانی امروز هستید، روشنگر و آموزنده است که می‌بینیم عادت‌ها و رفتارهای انسان – از جمله مصرف بیش‌از‌حد الکل – در طول هزاران سال، عمدتا بدون تغییر مانده است. آن‌هایی که نمی‌توانند گذشته را به یاد بیاورند، محکوم به تکرار آن‌‌اند؛ حتی وقتی پای تجملات در میان باشد. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

فرزندان عباس دریس: ما جز پدرمان کسی را نداریم، اعدامش نکنید

۲۱ تیر ۱۴۰۲
خواندن در ۲ دقیقه
فرزندان عباس دریس: ما جز پدرمان کسی را نداریم، اعدامش نکنید