close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

از اجماع بر سر یک مطالبه مشخص ناتوانیم

۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
از اجماع بر سر یک مطالبه مشخص ناتوانیم

نیما قاسمی، دکترای فلسفه

اگر فقط یک اجماع نسبی بر سر یک مسأله‌ی مشخص، مثلاً تبعات ویرانگر سیاست خارجی تهاجمی با اسم رمز «صدور انقلاب اسلامی» میان نخبگان ایجاد می‌شد، آنگاه می‌شد امیدوار بود که با تکرار و اصرار بر ضرورت تجدیدنظر در این سیاست مشخص، از ناحیه‌ی نخبگان، بعد از چند دوره بحث و جدل انتخاباتی و مناظره‌های داغ، نهایتاً کسی در سطوح بالای حاکمیت پیدا شود که بخواهد برنامه‌ی ادعایی خود را مبتنی بر حل این مشکل کند. اما هر دوره‌ی انتخاباتی، علیرغم تلاش و نگرانی خود مسئولان برگزاری انتخابات، جامعه دو قطبی می‌شود و هر طرف جامعه برای پس زدن طرف دیگر، روی یک نامزد بخصوص اجماع می‌کند بی‌آنکه بتوان به روشنی دید که هیچ‌کدام از آنها جرأت و یا حتی انگیزه‌ی پرداختن به یک سیاست اصلی، به یک سیاستِ تعین‌بخش وضعیت را داشته باشد. بعد از چندین دوره می‌توان این طور خلاصه کرد: همدیگر را به فساد مالی متهم می‌کنند و جز بر سر تغییر برخی پارامترهای جزئی در اقتصاد، که پیشاپیش معلوم است هیچ تحول بزرگ و ساختاری را ایجاد نمی‌کند، سعی می‌کنند میان خود مصنوعاً تفاوتی وضع کنند. غیر از سوداگران اقتصادی که مترصند از قِبلِ تغییر این پارامترها، سودی به جیب بزنند یا دست‌کم ضرری نکنند، مابقی جامعه هم دچار التهاب عاطفی می‌شود و جنگ ایدئولوژیک میان دو بخش جامعه به راه می‌افتد که کم‌ترین ضررش، عدم توجه به مسائل عینی جامعه است؛ عدم توجه به آنچه که می‌تواند به تغییری واقعی و مثبت منجر شود. 

من در تهران زندگی می‌کنم و دانش‌آموخته‌ی علوم انسانی هستم. بزرگواری که نامه‌ی موسوم به «حمایت نخبگان و دانش‌آموختگان علوم انسانی از روحانی» را نوشته، از دوستان و همرشته‌‌ای‌های خوب من است. با کمال تعجب دیدم که نامه‌ی تنظیم شده با امضاهای متعدد، تعاریف و تماجید آنچنانی از چهار سال اخیر دولت روحانی کرده و صرفاً با یک قید ساده قریب به این مضمون که «منکر ضعف‌ها و مشکلات این دولت نیستیم»، توصیه‌ی اکید به رأی دوباره به این دولت کرده است. این وضعیت البته آشناست. نخبگان معمولاً توصیه‌ای ندارند. آنها حمایت می‌کنند و از بین گزینه‌های موجود، آن را که بهتر باشد، یا – به تعبیر آشنا – بدتر نباشد، به مردم معرفی می‌کنند. به وضوح شنیده می‌شود که می‌گویند اثر این قبیل رأی‌ها، اگر به تعویق انداختن شرایط حاد برای چهار الی هشت سال باشد، باید به این کار مبادرت کرد. بعید می‌دانم که دانش‌آموختگان علوم انسانی از تبعات منفی این فضای پوپولیستی و دو قطبی آگاه نباشند. اما دو عامل است که در عدم تحقق اجماع بر سر یک مطالبه‌ی مشخص، میان صنف نخبگان کارگر است: ترس و احتیاط فوق‌العاده از به پرسش گرفتن سیاست‌هایی که سیاست‌های انقلابی و در حکم تعین‌بخش‌های اصلی وضعیت فعلی‌اند. در واقع تا کارد به استخوان نرسد، (وضعیتی که تا حدی در دوران احمدی‌نژاد تجربه شد)، نخبگان اصولاً مخاطره‌ی ساده‌ی امضای یک نامه‌ی سیاسی را هم به جان هموار نمی‌کنند؛ تا چه رسد به دعوت محترمانه‌ی حاکمان برای تجدیدنظر در برخی سیاست‌های اصلی و قدیمی.

عامل دوم، اختلاف فکری میان خود نخبگان است که به علت شدتی که دارد، مایلم از آن تعبیر به سردرگمی سیاسی کنم. شخصاً بر این اعتقادم که سیاست «صدور انقلاب» که علت اصلی تنش در سیاست خارجی، تحریم و نوسانات دیپلماتیک و کنسولی‌ست، علت‌العلل بسیاری مشکلات دیگر است که فهرست‌وار از آنها نام می‌برم: اقتصاد رانتی، پولشویی، عدم سرمایه‌گذاری خارجی و درنتیجه معضل بیکاری و حتی، عدم وجود فضای مناسب برای پا گرفتن جامعه‌ی مدنی. نشان دادن ربط یک سیاست خارجی تهاجمی، با یک وضعیت آشفته در سیاست  داخلی و اقتصاد داخلی، واقعاً کار سختی نیست. اما در سال‌های اخیر دیده‌ایم که بسیاری از نخبگان، حتی آنها که در رسانه‌های اپوزیسیون بیرون از کشور خبرنگار، تحلیل‌گر و یا حتی مدیر بخش‌اند، از سیاست خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی دفاع تئوریک و تبلیغاتی کرده‌اند. تبار این همدلی روشنفکرانه با سیاست خارجی انقلابی را می‌توان در ایدئولوژی غرب‌ستیز به میراث‌مانده از حزب توده و عصر جنگ سرد مشاهده کرد که هنوز افکار و ذهنیت روشنفکران و نخبگان دانشگاهی ما را شکل می‌دهد. بناربراین، دست‌کم یکی از دو عامل مهم، عدم اجماع بر سر یک برنامه‌ی مشخص، دلبستگی و همفکری نخبگان ما با گفتمان انقلاب اسلامی، دست‌کم در برخی مواضع مهم است که سیاست خارجی، احتمالاً فقط یکی از آنهاست؛ اگرچه به اندازه‌ی کافی مهم نیز هست.

به عنوان کسی که سعی کرد دوستان و همصنف‌هایی خود را متوجه آسیب‌شناسی تداوم این وضعیت دو قطبی و هیجان‌زده کند، اعلام یأس و سرخوردگی می‌کنم. دوستان من، نه تنها با شور و هیجان بخش‌های سابقاً تحول‌خواه جامعه را دعوت به رأی دادن توده‌وار به یک نامزد مشخص می‌کنند، بلکه آشکارا طرح هر گونه انتقاد از این نامزد را به معنای تقویت رقیب و حتی همدستی با او می‌نمایند. همت عظیمی می‌خواهد که دست‌کم نخبگان را به عوارض منفی این رفتار متوجه کرد و از آنان خواست که به جای تکرار حمایت‌های هیجانی از یک نامزد، و یا حتی در کنار این حمایت، اهمیت اجماع بر سر یک مطالبه را جدی بگیرند و با تقویت فضیلت اخلاقی شجاعت مدنی در خود، مخاطره‌ی اصرار و ابرام محترمانه بر سر آن مطالبه را بپذیرند.   

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

عکس

مردم و انتخابات ۲۹ اردیبهشت - دو

۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
شما در ایران وایر
مردم و انتخابات ۲۹ اردیبهشت - دو