close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

کودکان زباله‌گرد؛ طعمه موش‌ها، مدفون در میان زباله‌ها

۲۰ تیر ۱۴۰۱
ثمانه قدرخان
خواندن در ۹ دقیقه
کودکان زباله‌گرد کمتر مورد توجه مردم قرار دارند، در حالی که در شرایط فاجعه‌باری زندگی می‌کنند.
کودکان زباله‌گرد کمتر مورد توجه مردم قرار دارند، در حالی که در شرایط فاجعه‌باری زندگی می‌کنند.
کودکان زباله‌گرد تنها و بدون اوراق هویت‌ هستند
کودکان زباله‌گرد تنها و بدون اوراق هویت‌ هستند

شدت درد از خواب بیدارش کرد. دنبال دلیل زوق زوق کف پایش بود که دید یکی از انگشتان پایش کم شده است. میان زباله‌هایی که روی آن‌ها خوابش برده بود، دنبال انگشتی می‌گشت که یک موش به غنیمت برده بود. این یک گزارش واقعی است که از شدت واقعی بودن آن غیرقابل تحمل است؛ گزارشی از زندگی کودکان زباله‌گرد که به دلیل بی‌هویت بودن، میان زباله‌ها دفن‌شان می‌کنند. شاید هم در کارگاه‌های زباله سوزی از بین می‌روند؛ نه ردی از آن‌ها می‌ماند و نه خانواده‌های‌شان می‌دانند که کجا باید دنبال کودک خود بگردند.

مشکلات اقتصادی و افزایش دامنه فقر در جامعه موجب افزایش کودکان کار و زباله‌گرد در ایران شده است. هرچند آمار رسمی در این خصوص در دسترس نیست ولی نهادهای مدنی با تکیه بر مشاهدات خود می‌گویند شاهد افزایش جمعیت این کودکان هستند. 

***

طی روزهای گذشته، با افزایش فشارهای اجتماعی در خصوص مبارزه با بدحجابی و مقابله با سگ گردانی در خیابان‌ها،‌ بازداشت فعالان سیاسی و هنرمندان و تلاش در عادی نشان دادن رشد روزافزون فقر از سوی دولت و مجلس شورای اسلامی، اعتراض شماری از فعالان مدنی را در پی داشته است. یک فعال حقوق کودک که نمی‌خواهد نامش عنوان شود، به «ایران‌وایر» می‌گوید افزایش فقر و مشکلات معیشتی آسیب‌های فراوانی به کودکان خواهد رساند: «چون آسیب‌پذیرترین قشر جامعه هستند.» 

این فعال حقوق کودک توضیح می‌دهد که کودکان زباله‌گرد کمتر مورد توجه مردم قرار دارند، در حالی که در شرایط فاجعه‌باری زندگی می‌کنند.

او در توصیف زندگی کودکان زباله‌گرد که به دلیل فقر به این کار روی آورده‌اند، می‌گوید:‌ «مواری شاهد بودیم که کودکان در مراکز بازیافت زباله جان خود را از دست داده‌ و در همان جا، در تلی از زباله مدفون شده‌اند. این کودکان به دلیل کار زیاد این‌قدر خسته و درمانده‌اند که در میان زباله‌ها خواب‌شان می برد. موردی داشتیم که چون محل اسکان او آلوده بود، موش انگشت کودک را گاز گرفته و خورده و کودک متوجه نشده بود. او با درد از خواب بیدار شده و متوجه شده بود موش انگشت پایش را کنده و برده است. وضعیت در مراکز تفکیک زباله به این فاجعه‌آمیزی است.»

کودکان زباله‌گرد در چال‌های اطراف تهران روزگار می‌گذرانند. بسیاری از آن‌ها مهاجران کوچک از کشورهای همسایه هستند، بدون خانواده و اوراق هویت. از حق تحصیل، مسکن، خوراک سالم، آب آشامیدنی سالم و محل خواب و تفریح محروم هستند و مورد انواع آزارهای جنسی و روانی قرار می‌گیرند. این کودکان به دلیل حمل گونی‌ها و کیسه‌های سنگین زباله از دردهای مفصلی، درد کمر و پشت زجر می‌کشند. 

زندگی میان فاجعه

اگر بتوان نامش را زندگی گذاشت، کودکان به دلیل این که نیروی کار ارزانی هستند، بیشتر در مراکز تفکیک زباله به کار گمارده می‌شوند و همان‌جا زندگی می‌کنند. 

یک فعال حقوق کودک می‌گوید: «آسیبی که در حال حاضر بیش از همه کودکان کار را در ایران درگیر خود کرده، شرایط فاجعه‌آمیز زباله‌گردی، مخصوصا به کار گماردن کودکان در مراکز بازیافت زباله است که بسیار فجیع است. اگر مافیایی وجود دارد، در واقع این مراکز و پیمان‌کاران شهرداری‌ها هستند که با تاسیس مراکز بازیافت زباله که درآمد بسیار زیادی هم برای آن‌ها دارند، کودکان کار افغان و ایرانی را با پرداخت مبلغ بسیار ناچیزی استثمار می‌کنند.»

این فرد آگاه که از نزدیک با برخی از این کودکان در تماس بوده است، می‌گوید: «شماری از این کودکان را به خیابان می‌فرستند که از سطل‌ها، زباله‌های قابل بازیافت جمع‌آوری کنند. هر بار هم مددکاران تلاش کرده‌اند به سراغ این کودکان بروند، در مراکز بازیافت زباله مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.» 

مراجعه نهادهای مردمی به شهرداری‌ها نیز بی نتیجه است: «هربار که به شهرداری‌ها مراجعه کردیم، با تهدیدهای عجیب و غریبی مواجه شدیم؛ چون بازیافت زباله دست یک مافیای بسیار پرقدرت و پردرآمد است.»

عمدتا مرگ این کودکان به دلیل قرار گرفتن در محیط نا ایمن به لحاظ بهداشتی رخ می‌دهد؛ کودکانی که هر روز سرشان داخل سطل‌های زباله است یا بدون هرگونه محافظت، بدون ماسک و دستکش یا کوچک‌ترین وسیله محافظتی، با زباله‌ها سر و کار دارند. به طور کلی، اکثریت آن‌ها مبتلا به بیماری‌هایی از قبیل «هپاتیت»، «ایدز»، «سل» و «برونشیت» می‌شوند. همین عوامل به مرگ بسیاری از این کودکان می‌انجامند. تعداد بی‌شماری از آن‌ها نیز دچار سوءتغذیه شدید هستند. این‌ها مواردی هستند که مددکاران اجتماعی که از نزدیک با آن‌ها برخورد داشته‌اند، به «ایران‌وایر» می‌گویند. 

در سال ۱۳۹۷، در یکی از مراکز بازیافت زباله در شهر تهران، دو کودک کار زباله‌گرد جان خود را از دست دادند و کارفرما این کودکان را در میان زباله‌ها دفن کرد. 

یک منبع مطلع در شهرداری تهران می‌گوید: «وقتی چنین اتفاقی در تهران رخ می‌دهد، می‌توان نتیجه گرفت که در سایر مراکز هم چنین اتفاقاتی در حال رخ دادن است و این فاجعه دور از ذهن نیست.» 

کودکان در کارگاه‌های شیشه‌گری و ریخته‌گری را دریابید

به غیر از کار‌های زیان‌باری که کودکان کار انجام می‌دهند، شماری از آن‌ها در کارگاه‌های زیرزمینی، به دور از دید مردم و بازرسان کار مورد انواع سوءاستفاده،‌ تجاوز جنسی و خشونت قرار می‌گیرند.

یک فعال حقوق کودک می‌گوید: «مسوولین وزارت کار به طور کل از وجود این مراکز خبر ندارند.، دولت و حکومت هم اجازه نزدیک شدن نهادهای مدنی را به این کودکان نمی‌دهند. هرروز اخبار هولناکی از این کارگاه‌های زیرزمینی به گوش می‌رسد؛ فضاهایی که در آن‌ها ریخته‌گری و شیشه‌گری انجام می‌شود و وضعیت بسیار اسفباری دارند.» 

مراکز دفن زباله و اجساد کودکانی که حتی نمی‌توان به آن‌ها نزدیک شد

افزایش فشارهای اقتصادی در ایران طی ماه‌های گذشته صدای برخی از بدنه دولت و حکومت را هم بلند کرده است ولی کسی متوجه نیست که فقر ریشه زندگی چند میلیون کودک در ایران را آهسته خواهد خشکاند. 

یک فعال حقوق کودک می‌گوید:‌ «با خط فقر تعریف شده توسط مسوولین و با شرایط اقتصادی فعلی، ما شاهد آسیب‌های اجتماعی بسیار بیشتری خواهیم بود. ضمن این که الان هم در وضعیت بحرانی قرار داریم و وضعیت مطلوب و نرمالی نداریم. در همه شهرها، سر چهار راه‌ها ما شاهد حضور کودکان کار هستیم.»

به گفته این فرد مطلع،‌ بسیاری از کودکانی که در تجارت سیاه زباله‌گردی مشغول هستند، از شهر هرات افغانستان وارد ایران می‌شوند. 

او توضیح می‌دهد:‌ «زمزمه این که در ایران می‌توان زباله‌گردی کرد و پول درآورد، حتی به آن نقاط هم رسیده است و کودکانی که اهل محلات فقیرنشین هرات هستند، سعی می‌کنند جهت پیدا کردن کار در مراکز بازیافت زباله، تنهایی یا با برادر و یا خواهر خود به ایران برسند. از آن جا که این کودکان تنها و بدون اوراق هویت هستند، در صورت مرگ به دلیل ابتلا به بیماری به خاطر جمع‌آوری زباله، کارفرما به خودش زحمت نمی‌دهد که به پلیس اطلاع دهد یا بخواهد بچه را به صورت قانونی دفن کند و او را در مرکز دفن زباله با زباله‌ها دفن می‌کند؛ چون این کودکان بی‌پناه هستند و هیچ کس و کاری ندارند. این وضعیت فاجعه‌بار به شدت ناراحت کننده است؛ وضعیت بغرنجی است که حتی نمی‌توان به آ‌ن نزدیک شد.» 

این فرد به دلیل پرداختن به موضوعات کودکان زباله‌گرد و پی‌گیری موارد بیماری و مرگ این کودکان مورد تهدید جانی قرار گرفته است. او دلیل آن را  درآمد هنگفت کارفرمایان کودکان از کار بازیافت زباله می‌داند و این که نمی‌گذارند این بساط جمع شود. 

«طلای کثیف» ثروت هنگفتی را برای مافیای زباله در ایران به همراه آورده است و این درآمد با سوءاستفاده‌ و به بردگی کشیدن و استثمار کودکان رخ می‌دهد. کودکان زباله‌گرد حداقل درآمد را دارند و به راحتی حقوق آن‌ها نادیده گرفته می‌شود. در حین بیماری هم به راحتی کنار گذاشته می‌شوند و در صورت مرگ، به صورت پنهانی آن‌ها را دفن می‌کنند. این کودکان مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند و در زمان حضور در خیابان و هنگام بارکشیدن، مورد خشونت،‌ تجاوز، تعرض جنسی و ضرب و شتم از سمت ماموران شهرداری‌ها یا از سوی سایر زباله‌گردها که با اتومبیل یا موتورسیکلت در خیابان گشت می‌زنند، قرار می‌گیرند. 

طبق آمارهایی که سازمان های مردم‌نهاد به دست آورده‌اند، فقط کمتر از پنج درصد بچه‌ها در قالب مافیای کودکان کار یا در قالب دسته‌ها و گروه‌هایی که کودکان را به کار گمارده‌اند، سر چهارراه‌ها حضور دارند. بیش از ۹۵ درصد این کودکان به دلیل فقر خانواده‌ها است که به چهارراه‌ها و خیابان‌ها رجوع می‌کنند. دلیل اصلی کار کودک، فقر افسارگسیخته است که رو به فزونی است. 

این فعال حقوق کودک می‌گوید:‌ «حضور کودکان به صورت مافیایی و باندهای کذا که آقایون از آن نام می‌برند، یک افسانه است. در حال حاضر ما شاهد مهاجرت کودکانی هستیم که از شهرهای محروم ما مثل خوزستان،‌ به ویژه شهرهای غربی کشور مثل لرستان، کردستان و کرمانشاه به تهران یا شهرهای بزرگ‌تر مهاجرت می‌کنند و برای تامین معاش خانواده، چاره‌ای جز ورود به چرخه کاذب کار کودک ندارند.»

تعداد کودکان زباله‌گرد در ایران مشخص نیست. مهر ۱۳۹۹، «کاظم کمالی‌نسب»،  معاون امور اجتماعی و فرهنگی در راستای «طرح ناظران سلامت کودک»، با هدف ارتقا و حفظ سلامت کودکان و کاهش زباله‌گردی در شهر تهران، از حضور تنها  ۱۲۰ مورد کودک زباله‌گرد در منطقه۳ تهران خبر داد. در حالی که بر اساس سرشماری «جمعیت امام علی»، حدود ۱۲۰ هزار کودک در چرخه زباله‌گردی در ایران قرار دارند و استثمار می‌شوند که نیمی از آن‌ها کودکان افغانستانی و پاکستانی و باقی از اقوام مختلف ایرانی هستند.  

در خرداد ۱۳۹۹، معاون شهردار تهران از وجود چهار هزار کودک زباله‌گرد در پایتخت خبر داد

«محمدرضا جوادی یگانه» با بیان این که موضوع کار کودکان پیچیده و چند بعدی است، گفت: «این فعالیت کودکان به دلیل فقر ایجاد می‌شود.»

به گفته فعالان حقوق کودک، ارتباط با کودکان زباله‌گرد بسیار مشکل است و اگر مافیایی در زمینه کار کودکان در ایران باشد، در خصوص کودکان زباله‌گرد است. این کودکان در شرایط اسفبار و هم‌چون شرایط برده‌داری کلاسیک، با کمترین حقوق به کار گرفته می‌شوند و به همین دلیل کامل مراقب هستند که مددکاری به این کودکان نزدیک نشود و با آن‌ها صحبت نکند.

افرادی که داخل مراکز بازیافت هستند، در مواردی با چوب و چماق به مددکاران حمله ور شده‌اند و به آن‌ها اجازه صحبت کردن به این کودکان را نداده‌اند. این کودکان هم به قدری دچار آسیب هستند که خیلی سخت صحبت می‌کنند و به کسی اجازه نزدیک شدن نمی‌دهند. 

به گفته مددکارانی که توانسته‌اند با برخی از آن‌ها ارتباط بگیرند، این کودکان  فکر می‌کنند ممکن است دستگیر، رد مرز یا به بهزیستی عودت داده شوند یا احتمال می‌دهند که کارفرمای آن‌ها متوجه شود. ارتباط گرفتن با کودکان زباله جمع‌کن به دلیل آسیب‌های فراوانی که دیده‌اند، بسیار مشکل است. به اعتقاد مددکاران، وضعیت کودکان زباله‌گرد ورای سایر کودکان کار است. 

هیچ نهاد غیردولتی در ایران تاکنون موفق به سامان‌دهی و گردآوری بخش هرچند کوچکی از این کودکان نشده است تا امکان آموزش برای آن‌ها فراهم کند.  فعالان نهادهای مدنی می‌گویند این در حالی است که شرایط کودکان کار بسیار متفاوت است و می‌توان با اجازه از والدین یا سرپرستان این کودکان، درخواست کرد که برای آموزش دیدن تحت پوشش نهادهای مردمی قرار بگیرند. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

سرکوب خانواده‌های دادخواه؛ گفت‌وگو با عموی پویا بختیاری

۲۰ تیر ۱۴۰۱
مریم دهکردی
خواندن در ۶ دقیقه
سرکوب خانواده‌های دادخواه؛ گفت‌وگو با عموی پویا بختیاری