افراد نزدیک به دولت «ابراهیم رئیسی»، همزمان با کاهش پیوسته پول ملی ایران گفتهاند که «عباس عراقچی»، دیپلمات جمهوری اسلامی، احتمالا بهعنوان یکی از اعضای هیات، به مذاکرات احیای توافق اتمی برجام بپیوند. آنها در تلاشی برای خرید اعتبار برای عراقچی گفتهاند حتی اگر این شایعه باشد هم، تصور بازار از پیوستن او به مذاکرات، باعث جلوگیری از افزایش بیشتر قیمت دلار شده است.
موقعیت جمهوری اسلامی ایران در چنان وضعیتی از بیثباتی است که طرفداران رئیسی تصور میکنند با ایجاد چنین شایعاتی میتوانند جلوی پایین رفتن بدون توقف ارزش ریال را بگیرند. آشفتگی سیاسی و اضافه شدن بحران بهروی بحران، بهحدی است که احتمالا افکارعمومی فراموش کرده است که تا سال گذشته، یعنی پایان دولت «حسن روحانی» در مرداد۱۴۰۰، عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد اتمی بود.
نکته مهم اینجا است که پس از سه ماه مذاکره غیرمستقیم عراقچی با آمریکا، «علی خامنهای» در آخرین دیدار با هیات دولت روحانی، بهشکل بیسابقهای که به تحقیر روحانی پهلو میزد، به نتایج مذاکرات او در وین برای احیای برجام حمله کرد و آن را غیرقابل قبول و غیر ممکن برای اجرا خواند.
در آن مقطع گفته شده بود که پیشنویس توافق در سه متن، شامل «اقدامات جمهوری اسلامی برای محدود کردن برنامه اتمی»، «اقدامات آمریکا برای رفع تحریمها»، «الحاقیه تازه به برجام برای جبران رعایت نکردن آن توسط ایران»، و یک بیانیه برای روز اجرای احیای برجام آماده شده است، و بهمحض موافقت جمهوری اسلامی، اجرایی میشود.
وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی ایران هم در گزارشی به مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که زمینه احیای برجام مهیا شده و ایالات متحده هم با خارج کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروههای تروریستی خارجی آمریکا، موافقت کرده است.
از آن زمان تاکنون یک سال و نیم، و از زمان شروع مذاکرات احیای برجام که تاکنون بیحاصل مانده، نزدیک به دوسال میگذرد. علی خامنهای در چند سخنرانی بهوضوح گفته است که در هر توافقی، ایالات متحده «باج» میخواهد و جمهوری اسلامی چنین باجی به آن نمیدهد. علامتی واضح در اینکه حکمران قدرتمند ایران علاقهای به توافق ندارد و کیست که بعد از سه دهه نداند با مخالفت او، هرگونه توافقی از سوی هر دولت و هر شخصی، غیر ممکن خواهد بود.
از زمان مخالفت خامنهای با «هرگونه توافق» با آمریکا که در میانه اعتراضات کم سابقه ایران اعلام شد، زمان زیادی نمی گذرد. هرچند احتمال اینکه او رای و نظر خود را یکباره تغییر داده باشد وجود دارد، اما این احتمال کم و دور از ذهن است.
برای رسیدن به پاسخ این سوال که ممکن است با پیوستن افرادی مثل عباس عراقچی زمینهسازی توافق شود، بهتر است نگاهی به کارنامه عراقچی کرد که اتفاقا از زمانی به هیات مذاکره کننده اتمی جمهوری اسلامی پیوست، که مذاکره کننده ارشد تهران، «سعید جلیلی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده کنونی خامنهای در این شورا بود.
این دوره از مذاکرات که عراقچی بهعنوان معاون وزیر خارجه در آن حضور داشت، برای اولینبار آمریکا، چین و روسیه هم به آن پیوستند و نزدیک به دو سال طول کشید. یکی از بیفایدهترین و بهکلی بیثمرترین دورههای مذاکرات اتمی جمهوری اسلامی ایران، در همین دوره بوده است.
«کاترین اشتون»، مسوول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در کتاب خاطرات خود با عنوان «و پس از آن چه»، که به تازگی منتشر منتشر شده گفته که در ۷ کشور با جلیلی و تیم همراه او از جمله عراقچی مذاکرات بیثمری انجام دادند، که در یکی از آخرین آنها وقتی گروه ۱+۵ طرح پیشنهادی خود را برای یک توافق اتمی به جمهوری اسلامی داد، «جلیلی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده بود، شانهای به نشانه منفی بالا انداخت، و آن را رد کرد.»
در جریان مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ که روحانی برنده آن شد، «علی اکبر ولایتی» در انتقادات شدید از جلیلی که رقیب انتخاباتیاش بود، او را متهم به اتلاف وقت و ناتوانی در مذاکرات کرد و سپس بدون نام بردن از عراقچی لو داد که یکی از معاونان وزارت خارجه در گزارش به دفتر رهبری که او آن را دیده، تعریف کرده که در مذاکرات چه میگذرد. در آن دور از مذاکرات، «علی باقری کنی»، از خویشاوندان خامنهای که اکنون مذاکره کننده ارشد اتمی است، در کنار عراقچی از دستیاران جلیلی بود.
همزمان با مذاکرات جلیلی با گروه ۱+۵، خامنهای مجوز مذاکره پنهانی وزارت خارجه با آمریکا را داده بود که بهطور رودررو به میزبانی عمان برگزار میشد. در آن مذاکرات که زمینهساز رسیدن به توافق برجام شد، هیچکدام از دیپلماتهای شناخته شده جمهوری اسلامی برای افکار عمومی حاضر نبودند، اما مذاکرات بهدلیل موافقت خامنهای در زمانی که گفتوگو با آمریکا دیگر در سطح وزیر خارجه علنی شده بود، بهثمر رسید.
عراقچی در این دوره هم عضو گروه مذاکره کننده اتمی باقی ماند و البته با موفقیت در توافق و رفع تحریمها، با وجود شخصیت عبوس و روحیه خشکی که دارد، به شهرت، و در میان برخی از ایرانیان به محبوبیت رسید.
یکی از نکات جالب توافق اتمی ایران، تاکید در این متن بر آزاد شدن صادرات فرش ایران به آمریکا بود؛ که مشخص نبود چرا در یک توافق فنی هستهای گنجانده شده است. عراقچی مدتها بعد، در یک گفتوگو تلویزیونی، ماجرا را توضیح داد و گفت که برادرش «محمود» از تجار فرش است و این بخش از توافق، به نوعی کاری بوده که از دستش برای برادر بزرگتر برمیآمده است.
پیش از پیوستن به وزارت خارجه، عباس عراقچی از اعضا و کادر سپاه پاسداران بود. پس از فراغت از تحصیل در دانشکده وزارت خارجه، به این وزارتخانه پیوست و در سالهای ریاست جمهوری «محمود احمدی نژاد»، بهعنوان سفیر به ماموریت ژاپن فرستاده شد و در بازگشت از آن، معاون وزیر شد و تا پایان ریاست جمهوری حسن روحانی، در این سمت باقی ماند.
در همین دوره روحانی بود که برادرزادهاش «احمد»، معاون ارزی بانک مرکزی شد و با بالا گرفتن اختلافات داخلی بر سر قیمت ارز، دستگیر شد و کارش به زندان و راهش به دادگاه انقلاب کشید.
مدتی پس از برکناری از معاونت وزارت خارجه، «کمال خرازی»، رییس منصوب توسط خامنهای در شورای راهبردی روابط خارجی که به او در زمینه بینالمللی مشورت میدهد، عراقچی را بهعنوان دبیر این شورا منصوب کرد که بهسرعت از سوی هواداران دولت رئیسی مورد انتقاد قرار گرفت.
اعضای این شورا همه منصوب خامنهای هستند، اما مشخص بود رهبر جمهوری اسلامی که به تازگی از کارنامه عراقچی در مذاکرات احیای برجام به شکل بیسابقه و علنی انتقاد کرده بود، به او حکم عضویت در شورای روابط خارجی نخواهد داد.
عراقچی از زمان کنار رفتن از معاونت وزارت خارجه، اظهارنظرهای پراکندهای داشته و کتابی درباره روابط ایران و ژاپن نوشته است. اما هرجا سخنی گفته، تا حد امکان و ارتباط با موضوع، به تمجید خامنهای پرداخته که در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، به معنی ادامه وفاداری و نبود رنجش از نظام و حکمران ایران است. با این همه، در یکی از جنجالیترین اظهارنظرهای خود گفته است که «مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی خطرناک است»، و درباره جدی شدن این خطر هشدار داده است.
این احتمال وجود دارد که خامنهای همزمان با مخالفتهای فزایندهای که از داخل با جمهوری اسلامی میشود، نگران فرارسیدن تاریخهای سرنوشتساز در برجام باشد که یکی از مهمترینهای آن، مهر۱۴۰۲ در رفع تحریمهای کامل نظامی است. امری که با وجود اختلافات شدید جمهوری اسلامی با اروپا و آمریکا، نه تنها دور از ذهن است، که حتی احتمال دارد با ادامه اختلافات اتمی، تحریمهای سختگیرانه شورای امنیت هم برگردد.
در این وضعیت، تحرک تازه برای احیای برجام از روی علاقه جمهوری اسلامی نیست، بلکه اجباری گریزناپذیر است. حتی در این صورت هم حکمران ۸۳ ساله ایران، افراد معتمدی برای اعزام به مذاکرات اتمی دارد که میتواند امتیازی آن را هم به دولت رئیسی بدهد که نزد افکار عمومی، از ضعیفترین دولتهای تاریخ ایران است.
بنابراین پیوستن یا نپیوستن عراقچی و سایر دیپلماتهای جمهوری اسلامی به مذاکرات، امر تعیین کنندهای در هدف احیای برجام نیست، مگر این که خامنهای تصمیم تازه ای برای توافق اتمی گرفته باشد.
ثبت نظر