یکی از نادرترین مبارزات مدنی مردم در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، شادی شهروندان از شکست تیم ملی فوتبال ایران در بازیهای جامجهانی در رویارویی با تیم ملی فوتبال آمریکا بود.
مبارزهای که بیشتر از همیشه خشم حکومت و نیروهای سرکوبگر را در پی داشت.
نیروهای جمهوری اسلامی شادی مردم در خیابانها را از همان لحظات اولیه با سرکوب خشونتباری پاسخ دادند. ازجمله کشتهشدگان شب ۹ آذر، «فرزین معروفی»، در محله شهرک اکباتان تهران بود که مقابل «باشگاه پاس»، با شلیک گلوله به سرش کشته شد. جمهوری اسلامی فرزین را قربانی یک تصادف جا زد و با صحنهسازی، ابتدا تلاش داشت او را نیروی بسیجی کشته شده توسط مردم معترض معرفی کند.
«ایرانوایر» در گفتوگو با یکی از آشنایان فرزین معروفی، به اطلاعاتی در مورد این قتل حکومتی دست پیدا کرده است.
***
دوره اخیر از بازیهای جامجهانی درحالی آغاز شد که بیش از دو ماه از شروع خیزش ۱۴۰۱ سپری شده بود. تیم ملی ایران، بهدلیل جهتگیریهای سیاسی خود، هدف انتقادهای زیادی قرار گرفت. چند روز پیش از آغاز بازیهای جامجهانی در قطر، بازیکنان و کادر فنی با «ابراهیم رئیسی»، رییسجمهور، دیدار کردند و با او عکس یادگاری گرفتند. این دیدار انتقادات گستردهای در شبکههای اجتماعی در پی داشت. پس از هک خبرگزاری «فارس»، منتسب به سپاه پاسداران و افشای اسناد آن، مشخص شد سپاه و حکومت جمهوری اسلامی، برنامهریزی گستردهای برای این دوره از بازیها برای استفاده تبلیغاتی از آن انجام داده بود.
براساس ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، مردم معترض در تهران، تبریز، اصفهان، زاهدان، بهبهان، مشهد، روانسر، کرمانشاه، قم، سنندج، مریوان، اردبیل، دزفول، کرج، اراک، رشت، زنجان، گرگان، ساوه و بسیاری از دیگر شهرها کشور، تا پاسی از شب با شادی و رقص در خیابانها، حذف تیم فوتبال ایران از جامجهانی را جشن گرفتند. مردم معترض بهدلیل شادی شکست تیم ملی، هدف حمله نیروهای سرکوب قرار گرفتند.
فرزین معروفی یکی از آنها بود. فرزین بههمراه ۳ تن از دوستان خود شب ۹ آذر، در خودرو یکی از دوستانش برای شادی به خیابان رفتند که مورد اصابت گلوله نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفتند. در این حمله فرزین با شلیک مستقیم کشته شد.
نیروهای حکومتی بعد از شلیک به فرزین، پیکر بیجان او را مستقیم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل کرده و دوستان او را نیز برای حدود یک روز در بازداشت نگه داشتهاند.
خانواده معروفی از لحظه کشته شدن فرزند خود اطلاعات چندانی در اختیار ندارند. آنها گفتهاند بعد از کشته شدن فرزین، یکی از سه جوانی که در داخل ماشین همراه فرزین بوده، مفقود شده است. نام این فرد برای حفظ امنیت او و خانوادهاش، در گزارش ذکر نمیشود. دو تن دیگر نیز اطلاعات بسیار ضدونقیض به خانواده معروفی ارائه کردهاند. به گفته یکی از نزدیکان آقای معروفی، هر دو جوان اطلاعاتی ارائه کردند که با هم همخوانی نداشت: «بهنظر میرسید از پیش با هم هماهنگ نکرده بودند. علیرغم تلاشهای پدر فرزین، هیچ یک از این دو تن حاضر نشدند کشته شدن فرزین توسط نیروهای جمهوری اسلامی را تایید کنند. حتی اتومبیلی که فرزین در آن کشته شده و که متعلق به یکی از همین ۳ دوست فرزین بود نیز، پیدا نشد.»
فرزین گفته بود آدمفروش نیستم، از او انتقام گرفتند
یکی از دوستان فرزین بعد از کشته شدن او به خانوادهاش گفته بود در زمان اعتراضات، یک نیروی بسیجی با نام کوچک «محمود، از فرزین خواسته بود با یک دختر جوانی که حدس میزدند تجمعات شهرک اکباتان را برنامهریزی میکرد دوست شود و بعد از اعتراف گیری، او را به نیروهای امنیتی معرفی کند. فرزین بهشدت از این حرف عصبانی شده و نهتنها قبول نکرده بود، بلکه با این فرد دعوای شدیدی کرده بود که منتهی به کتککاری شده بود: «فرزین گفته بود من آدمفروش نیستم.»
به گفته یکی از نزدیکان فرزین، این فرد در تمام مراسم فرزین حتی در شهر مهاباد، زادگاه فرزین که مراسم چهلمین روز درگذشت او آنجا برگزار شد هم، حضور داشته است. خانواده فرزین احتمال میدهند شب شکست تیم ملی، فرزین مورد هدف از پیش تعیین شده قرار گرفته است و کشتن او در واقع یک انتقامگیری از سوی بسیجیها و نیروهای سرکوبگر بوده است.
پروژه بسیجیسازی از معترضان
نیروهای جمهوری اسلامی به خانواده معروفی میگویند باید اعلام کنید فرزین بسیجی بوده و در اعتراضات به دست مردم کشته شده است، ولی خانواده این درخواست را قبول نکرده و گفتند اگر چنین دروغی پخش شود دیگر آرام نخواهند نشست، به همه رسانهها اعلام کرده و هر آنچه در مورد قتل فرزین میدانند را برملا خواهند کرد.
به گفته این منبع آگاه، «در نهایت با صحنهسازی اعلام کردند که فرزین در تصادف یک دستگاه خودرو، و براثر برخورد ماشین با گاردریل جان خود را از دست داده است.» این صحنهسازی در اتوبان ستاری، نزدیک شهرک اکباتان تهران و در نزدیکی «ایران مال» صورت گرفته است.
به گفته این منبع مطلع، حتی به مادر و عموی او هم اجازه حضور در محل حادثه داده نشد؛ تا زمانی که صحنهسازیها صورت گرفت و یک مکانی را بهعنوان محل تصادف جلوه دادند.
کلانتری پر از نیروی بسیج بود
در شب کشته شدن فرزین، چندین نیروی لباس شخصی درحالیکه دوستان فرزین را همراه خود داشتهاند، به محل زندگی او مراجعه میکنند و وقتی متوجه میشوند که خانواده منزل نیستند، بهسراغ یکی از همسایهها میروند؛ به همسایه گفته بودند باید خانواده به کلانتری مراجعه کنند. پدر فرزین در شب کشته شدن فرزند خود، برای انجام یک عمل جراحی در بیمارستان بستری بود.
وقتی نزدیکان فرزین به کلانتری محل مراجعه میکنند، کلانتری پر از نیروهای بسیجی بوده است و این سوال برای خانواده پیش آمده است که چرا باید آن تعداد نیروی بسیجی برای درگذشت فرزین در کلانتری جمع باشند؟ وقتی که سوال پرسیده بودند، به آنها گفته شده بود: «همینطوری آمدهاند.»
نهتنها به خانواده فرزین اجازه داده نشد که پیکر فرزند خود را ببینند، حتی مدارک فرزین مثل کیف پول که داخل آن کارت شناسایی و مقادیری پول بوده است هم به خانواده تحویل ندادند. خانواده فرزین میگویند او بدون کیف پول خود جایی نمیرفت، ولی ماموران امنیتی ادعا کردهاند هیچچیز همراه فرزین نبوده است.
این فرد مطلع میگوید: «فرزین دو گوشی موبایل داشت، هر دو گوشی تلفن را عمدا شکانده و از وسط نصف کرده بودند که خیلی برای خانواده سوالبرانگیز بود؛ گوشی تلفن در تصادف از وسط نصف نمیشود.»
تنها گردی صورت فرزین نمایش داده شد
فردای کشته شدن فرزین، به پدر او اجازه دادند به پزشکی قانونی مراجعه کند. او را برای مدت بسیار طولانی، دستکم ۳ ساعت در پزشک قانونی معطل نگه داشتند. بعد از این انتظار طولانی، تنها گردی بسیار کوچکی از صورت او را به پدر نشان دادهاند. این منبع مطلع میگوید: «پیکر فرزین داخل کاور بود. پدرش خواسته بود کاور را باز کند که دو نفر لباس شخصی دست پدرش را گرفته و به او اجازه ندادند زیپ کاور را باز کند. پدر فرزین پرسیده بود چرا؟ من میخواهم پسرم را ببینم. پاسخ دادند بهلحاظ بهداشتی اجازه ندارید، اصلا نمیشود پیکر پسرتان را ببینید.»
یکی از آشنایان خانواده معروفی به ایرانوایر میگوید: «فرزین را کفنپوش با آمبولانس به بهشت زهرا تهران رساندند و خودشان او را دفن کردند، حتی صورت او را برای شهادتین از کفن بیرون نیاوردند. در برگه پزشکی قانونی نیز دلیل مرگ، برخورد با جسم سخت عنوان شده است. خانواده حتی اجازه دیدن پیکر بیجان او را پیدا نکردند.»
به گفته این منبع مطلع، شخصی که در آمبولانس حمل پیکر بوده است، به خانواده اطلاع داده است که یک گلوله به سر فرزین اصابت کرده است.
تهدید کردند مراسم بگیرید داروهای پدرش قطع میشود و او را بیکار کردند
پدر فرزین برای نحوه خاکسپاری و برگزاری مراسم یادبود فرزین، مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار گرفت: «به او زنگ زدند و گفتند اجازه دفن فرزین در مهاباد را ندارید، فرزین باید در بهشت زهرا و قطعهای که به شما اعلام میشود دفن شود. اگر مراسم بزرگی بگیرید، فراخوان بدهید و آدم جمع کنید، سهمیه داروهایت قطع میشود تا درمان نشوی و از محل کارت هم اخراج میشوی. پدر فرزین بهناچار قبول کرد، ولی باز هم او را دو بار از محل کار بیرون کردند و باز اجازه دادند به محل کار خود باز گردد.»
«فرهاد معروفی»، پدر فرزین، بیماری کلیوی دارد و برای کنترل بیماری باید دارو مصرف کند. خانواده معروفی قصد داشت فرزین را در زادگاه خود به خاک تسلیم کند.
این منبع مطلع میگوید:«پدر فرزین سخت بیمار است، او تاکنون ۳ مرتبه پیوند کلیه شده است. بارها پدر او را برای فعالیت در فضای مجازی و استوریهایی که از فرزین در حساب شخصی اینستاگرام خود میگذارد، تهدید کردهاند.»
در تمام مراسم فرزین اعم از خاکسپاری در تهران و مراسم بزرگداشت و چهلم او در مهاباد، حضور نیروهای امنیتی محسوس بوده است.
تاکنون چندین بار نیز سنگ مزار فرزین را مخدوش کردهاند.
۳ ماه تحقیق برای رسیدن به حقیقت
خانواده معروفی حدود ۳ ماه در مورد کشته شدن فرزین و همه ابعاد این اتفاقات، تحقیقات گسترده انجام داده و به شواهدی دست پیدا کردند، ازجمله اینکه خودرویی که با آن تصادف صحنهسازی شده بود، متعلق به هیچیک از دوستان فرزین نبود. هویت مالک خودرو در نهایت مشخص نشد؛ ماشین در محل دیگری آسیب دیده بود و به صحنه موردنظر نیروهای حکومتی آورده شده بود. تصادف در اتوبان ستاری و روبهروی «ایران مال» صحنهسازی شده بود.
پدری که میراثدار پسر شد
فرزین معروفی متولد ۲۴آذر۱۳۸۱، متولد مهاباد ولی بزرگ شده تهران بود. این جوان ۲۱ ساله در یک شرکت بیمه کار میکرد. او تنها فرزند خانواده بود؛ دانشجو سال دوم رشته مدیریت بازرگانی بینالمللی و عاشق آشپزی.
فرزین آرزو داشت روزی سرآشپز ماهر و شناخته شدهای شود و با پدر خود یک رستوران «فستفود» با انواع غذاهای ابداعی خود و پدرش در تهران برپا کند؛ رستورانی با حدود ۶ غذای متنوع با ترکیبی از ادویههای خاص.
فرهاد معروفی، پدر فرزین، کارمند ولی علاقهمند به حرفه آشپزی است. پدر و پسر در پخت و ابداع غذاهایی با طعمهای جدید و نوعآوری شده سرآمد بودند و غذاهای خود را در حساب اینستاگرامی شخصی خود معرفی میکردند. جوجه کباب با سس شاتوت، یکی از انواع غذاهای ابداعی آنها بود که فرزین خیلی دوست داشت. آقای معروفی بعد از کشته شدن فرزین، آن را به یاد فرزین پخت، و در حساب شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد.
فرهاد معروفی، پدر فرزین معروفی، بعد از شنیدن خبر کشته شدن فرزند خود دچار حمله قلبی شد. فرزین به همکاران خود گفته بود آرزو دارم مثل پدرم سرآشپز شوم و آشپزی را ادامه دهم.
منبع نزدیک به این خانواده، فرزین را فردی آرام، سخاوتمند، بخشنده و کمتوقع توصیف میکند: «عاشق طبیعت گردی، آشپزی در طبیعت و شیفته شمال ایران بود و بعد از کشته شدن او، خانواده متوجه شدند که علاقه بسیار زیادی به خوانندگی داشته است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر