«حسین زمان» خواننده ایرانی بیستویکم اردیبهشت ۱۴۰۲، به دنبال مبارزهای طولانی با بیماری سرطان، درگذشت. آقای زمان یکی از خوانندگان مشهور پاپ دهه هفتاد بود که پس از یک دوره پر فراز و نشیب کاری در سال ۱۳۹۸، پس از حدود ۱۷ سال دوری از صحنه، بار دیگر مجوز برگزاری کنسرت گرفت. او حدود هفت سال پیش در گفتوگو با «شیما شهرابی» از ماجراهای ممنوعیتهایی که حکومت پیش پای او گذاشته بود، روایت کرده بود. به مناسبت درگذشت او، این مصاحبه بازنشر می شود.
در اواسط دهه ۷۰ با خواندن چند آهنگ «پاپ» خیلی زود به شهرت رسید اما الان ۱۴ سال است که نه رنگ صحنه را دیده، نه توانسته است مجوز انتشار آلبوم بگیرد و نه حتی آثار قبلی او اجازه پخش از تلویزیون و رادیو دارند.
«حسین زمان» یکی از خوانندگانی است که طعم سانسور و حذف از موسیقی را با روح و جانش چشیده است. او به دلیل مواضع سیاسی خود، از عرصه موسیقی رسمی حذف شده و سالها است که ممنوع از کار است: «ممنوعیتهای موسیقی در ایران به دلیل تندرویهای مذهبی و تفکرات تند دینی از اول انقلاب وجود داشته منتها این اواخر شدت گرفته به دلیل این که مخالفتهای سیاسی هم به آن اضافه شده است.»
دلیل ممنوعیت کاری حسین زمان، سیاست بوده است: «حاکمیت مخالف تفکرات و اعتقادات من به مسایل سیاسی و اجتماعی بود. من به هرحال، به عنوان یک هنرمند وظیفه خودم را فقط خواندن نمیدانستم. همیشه باورم این بوده که یک هنرمند باید روشن گری کند، دردهای جامعه را بشناسد و نسبت به مسایل و مشکلات جامعه به مردم آگاهی دهد و من به این وظیفه هم عمل میکردم. اگر ناهنجاری در جامعه میدیدم، ساکت نمیشدم. در مصاحبههایی که با مطبوعات انجام میدادم، به همه اینها با صراحت اشاره و انتقاد میکردم. آقایان نمیتوانستند زبان نقد را تحمل کنند.»
پخش آثار حسین زمان ابتدا از صداوسیما ممنوع میشود: «من فعالیت هنری خود را به طور رسمی از سال ۷۵ شروع کردم و فقط پنج سال توانستم کار کنم. از سال ۸۰ به این طرف اول پخش کارهایم از صداوسیما ممنوع شد. آقای "لاریجانی" آن زمان نامه رسمی به تمام شبکهها نوشت که کارهای فلانی را نباید به هیچ عنوان پخش کنید و آن ممنوعیت ادامه دارد.»
دلیل ممنوعیت او، دفاع از دولت اصلاحات بوده است: «یکی از دلایلی که باعث شده بود مخالفت با من شروع شود، دفاع من از اصلاحات بود. در میتینگهای آقای خاتمی شرکت و برای ایشان تبلیغ میکردم.»
او بعد از این محدودیت اما اجازه انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت را داشته تا این که حق انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت هم از او گرفته میشود: «حدود ۱۴ سال پیش به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردم و آنها به طور رسمی گفتند ما نمیتوانیم به شما مجوز فعالیت روی استیج بدهیم. بعد انتشار آلبوم هم به آن اضافه شد و از هر دوی این کارها ممنوع شدم.»
او دنبال چرایی این تصمیم دستگاه متولی فرهنگ کشور هم رفته اما تنها یک پاسخ دریافت کرده؛ پاسخی که با گذشت این همه سال، تغییر نکرده است: «وقتی از آن ها پرسیدم چرا؟ جوابی که وزارت ارشاد از ۱۴ سال پیش تا همین الان به من داده، این بوده که از بالا به ما دستور دادند به شما مجوز ندهیم. آنها هیچ وقت به این سوال من که مقام بالا چه کسی است که من حداقل به او مراجعه و حق خودم را مطالبه کنم، پاسخ روشنی نمیدهند.»
سال گذشته وقتی «حسین نوش آبادی»، سخن گوی وزارت ارشاد در نشست خبری خود عنوان کرد که در داخل کشور خواننده ممنوع از کار نداریم، حسین زمان در نامهای به «علی جنتی»، وزیر وقت ارشاد وضعیت خودش را شرح داد و نوشت: «آقای وزیر! دروغ است. همکاران تان به من گفتهاند اجازه کار ندارم. بهتر است وزارت ارشاد به جای دروغ و سفسطه و زدن حرفهای چند پهلو، با شجاعت و بهپاس احترام به مردم اعلام کند در این زمینه و برخی زمینههای دیگر از خود اختیاری ندارد و از جای دیگر دستور میگیرد. به این ترتیب، مردم بیش تر باورتان خواهند کرد. »
به گفته حسین زمان، محدودیتهای او در عرصه موسیقی از اواخر دوره اصلاحات شروع شده، در دوره محمود احمدینژاد ادامه پیدا کرده و در دوره حسن روحانی با وجود بیش تر از ۱۰ بار مراجعه به وزارت ارشاد، جواب درستی نگرفته است.
با این حال، در چند سال گذشته او تک آهنگهایی خوانده و روی سایت خودش در فضای مجازی منتشر کرده است: «این کار را کردم فقط برای اینکه اجازه ندهم صدایم را خفه کنند.»
البته انتشار این آهنگها بدون واکنش هم نبوده است: «همان اوایل که اقدام به انتشارشان کردم، تلفنی با من تماس گرفتند. نگفتند از کجا تماس میگیرند، فقط گفتند برای چی اینها را منتشر کرده ای؟ گفتم من برای انتشار کارهایم در فضای مجازی نیازی به گرفتن مجوز ندارم برای این که من نمیخواهم کارهای خود را داخل کشور منتشر کنم، پس در سایتم میگذارم. خیلی هم عصبانی شدند. یادم میآید به من گفتند هرچه زودتر این کارها را جمع کن. در جواب گفتم این کار را نمیکنم و آنها پاسخ دادند "اگر جمع نکنی، ما تو رو جمع میکنیم". گفتم به هرحال قدرت در دست شما است، هرکاری دوست دارید، بکنید. البته اتفاقی نیفتاد اما به هر حال، شرایط برای من سخت بود. انتشار این کارها در فضای مجازی بدون امکان تبلیغ و روی استیج رفتن بسیار سخت است.»
او با اشاره به این که مهم ترین منبع درآمد هنرمندان موسیقی از برگزاری کنسرت است، میگوید: «تیراژ انتشار آلبوم در داخل ایران به قدری پایین است که شاید یک دهم هزینههایش را هم نتواند تامین کند. درآمد همه هنرمندان موسیقی ما از اجرای زنده تامین میشود ولی من مجبور شدم در این چند سال اخیر فقط برای این که در این عرصه بمانم و اجازه ندهم که صدایم را خفه کنند، از هزینه شخصی خودم با قرض و وام و کمک دوستان، چهار پنج کار آماده و در فضای مجازی منتشر کنم.»
او در بعضی از این تک آهنگها هم به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران اشاره میکند مثل تک آهنگ «زندونی» که درباره وضعیت زندانیان سیاسی سال ۸۸ است.
در انتخابات بحثبرانگیز ۸۸، حسین زمان از هواداران «میرحسین موسوی» بود. می گوید فشارها و محدودیتها روی او بعد از ۸۸ بیش تر شده است: «محدودیتها از قبل وجود داشت اما فشارهای دیگر هم بعد از ۸۸ وارد شد. من حدود ۱۵ سال است که در جزیره کیش ساکن شدهام چون در تهران هم خودم و هم خانوادهام اذیت میشدیم. وقتی آمدم کیش، چند سالی از فشارهایی که در تهران به من وارد میشد، راحت بودم اما بعد از ۸۸ حتی در دو نوبت میخواستند من را از جزیره کیش هم بیرون کنند. حراست سازمان منطقه آزاد کیش من را خواستند و به صراحت گفتند اراده سازمان در این است که شما در جزیره نباشید. ۲۵ خرداد سال ۸۸ من و همسرم در جزیره کیش با ماشین داشتیم تردد میکردیم که ما را گرفتند. ۲۴ ساعت من را بازداشت کردند، دادگاه بردند و شبانه محاکمهام کردند. وقتی میپرسیدم به چه دلیل من را بازداشت کرده اید، میگفتند تنها عنصر نامطلوب در جزیره، شما هستید. ما به شما شک داشتیم و آوردیمتان ببینیم که درصدد ایجاد بلوا و شورش نباشید.»
زمان در رشته مهندسی الکتریک و مخابرات تحصیل کرده و سالها به عنوان استاد دانشگاه درس داده است. او در کیش هم از اعضای هیات علمی پردیس بین الملل دانشگاه شریف کیش بوده اما حالا از تدریس هم محروم شده است: «من از سال ۶۵ به صورت حق التدریسی و قراردادی در مراکز آموزش عالی کشور تدریس میکردم. جاهای زیادی درس داده ام. آخرین جا، پردیس بین الملل دانشگاه شریف در کیش بود که حدود ۱۰ سال عضو هیات علمی این مجموعه بودم و تدریس میکردم اما از اواخر دوره آقای احمدینژاد مدیریت آن عوض شد و من را از مجموعه جدا کردند و عذرم را خواستند. از آن زمان تا الان دیگر من بعد از حدود ۲۸ سال تدریس، امکان تدریس هم ندارم.»
او حالا به یک شرکت اینترنتی درجزیره کیش مشاوره میدهد و دانشجوی دکترای «آی تی» است: «در یکی از دانشگاههای خارج از کشور ثبتنام کردهام و در رشته آی تی درس میخوانم. چون تخصص من در زمینه مخابرات و الکترونیک است، به یک شرکت در همین زمینه مشاوره میدهم. در حقیقت کار خاصی انجام نمیدهم؛ یعنی جای دیگری شاغل نیستم. من از دو منبع درآمد داشتم؛ یکی تدریس در دانشگاه بود و دیگری فعالیتهای هنری که هر دو را قطع کردند.»
ثبت نظر