«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«شهناز اکملی» مادری است که پس از مرگ فرزند جوانش از پا ننشسته است. «مصطفی کریمبیگی»، جوان ۲۶سالهی شهناز در عاشورای سال ۱۳۸۸ و در جریان اعتراضات مردمی به نتایج پرمناقشهی انتخابات ریاستجمهوری، با شلیک مستقیم گلوله به ناحیهی سر به قتل رسید. مادرش از آن پس کفش آهنین به پا کرد و تمامی تلاش خود را به کار بست تا حق حیات به یغما رفته از فرزندش را دادخواهی کند. علاوه بر این، او صدای خانوادههای بسیاری شد که همچون خودش داغ فرزند دیدهاند.
شهناز اکملی اول فروردین ۱۳۴۴ در تهران متولد شده و هنوز به کارمندی مشغول است. در نوجوانی ازدواج کرده است و وقتی از مادرشدن خود حرف میزند، صدایش پر از نشاط میشود.
هنوز هم وقتی از مصطفی میگوید، از فعل گذشته استفاده نمیکند. انگار حضور او را در کنارش حس میکند. میگوید: «من صاحب دو فرزند هستم. مصطفی را ۱۸سالگی به دنیا آوردم و بعدش هم خواهرش مریم را. در تمام سالهایی که گذشت، سعی کردیم خانوادهی همدل و رفیقی باشیم. من، بچهها و پدرشان در همهچیز با هم همفکری و همدلی میکردیم؛ تا آن روز در سال ۱۳۸۸ که بعد از ۱۴ روز دنبال مصطفی گشتن، او را در پزشکی قانونی پیدا کردیم.»
شهناز اکملی در طول سالیان گذشته همواره به همراه خانوادهاش در کنار خانوادهی زندانیان سیاسی بوده، با مادران فرزند از دست داده همدردی کرده و در رساندن صدای آنها و مظلومیتی که بر خانوادههایشان رفته کوشیده است.
این ویدئو تصویر «شهناز اکملی» مادر «مصطفی کریمبیگی» از کشته شدگان عاشورای ۱۳۸۸، را نشان میدهد که سر مزار فرزندش در حال لالایی خواندن است.
از مهمترین فعالیتهای او میتوان به همکاری برای ساخت مستندی دربارهی قربانیان حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ با «مسیح علینژاد» اشاره کرد. وقتی که یک زندانی جوان به نام «وحید صیادی نصیری» در زندان بر اثر اعتصاب غذا درگذشت، شهناز بیهراس از آنکه تحت فشار و بازخواست قرار بگیرد، در کنار خانوادهاش در تمامی مراسم او شرکت کرد. او به همراه دیگر مادران دادخواه طی این سالها با وجود تهدیدها در کنار خانوادههای زندانیان سیاسی ایستاده است. فعالیتهای شهناز اکملی چندان بیهزینه نبودهاند. او و خانوادهاش در طول سالهای گذشته بارها تحت فشار نهادهای امنیتی قرار گرفته و تهدید شدهاند. خودش هم با پروندهسازی نهادهای امنیتی بازداشت شده و به زندان افتاده است.
وقتی از شهناز اکملی میپرسیم، چه چیز در او چنین شور و ارادهای به پا کرده است که حالا نامش در فهرست زنان تأثیرگذار ایران باشد، میگوید: «این که لطف شما است. اما اگر بخواهم دلیل این شور را بگویم، فقط به یک چیز میرسم؛ وقتی بالاخره بعد از روزها رفتوآمد و بازجویی جواز دفن مصطفی به ما داده شد، مأموران گفتند ما خودمان او را به محل دفن میآوریم. وقتی که آمدند و مقابل من بچه را در کفن پیچیدند و در تابوت گذاشتند، من اولین کسی بودم که رفتم و زیر تابوت پسرم را گرفتم. همهچیز به همین لحظه برمیگردد. آن لحظه انگار زن دیگری در من متولد شد، زنی که باید راه درازی را در پیش میگرفت. باید صدای دادخواهی خود را بلند میکردم. این زن متولدشده در وجود من به من کمک میکند که نه تنها صدای خودم که صدای داغدیدگان و دردمندان دیگر باشم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر