close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

کافه‌ای برای پیرمردها؛ تبدیل یک فرش‌فروشی ۵۰ ساله به کافی‌شاپ

۲۲ آبان ۱۳۹۸
شما در ایران وایر
خواندن در ۵ دقیقه
ورودی کافه
ورودی کافه
بخشی از پیشخوان ارائه محصولات کافه
بخشی از پیشخوان ارائه محصولات کافه
محصولات و نوشیدنی های کافه که بیشتر عرقیات سنتی است
محصولات و نوشیدنی های کافه که بیشتر عرقیات سنتی است
ترازوی قدیمی برای وزن کردن قهوه خریداران
ترازوی قدیمی برای وزن کردن قهوه خریداران
نمایی از کافه در دل فرش فروشی
نمایی از کافه در دل فرش فروشی
چای با طعم زعفران و چاشنی‌های دیگر ایرانی
چای با طعم زعفران و چاشنی‌های دیگر ایرانی

 

مریم میردامادی، شهروند خبرنگار، تهران

چای نعنا سفارش داده، تسبیح عقیقی‌اش را می‌شمارد و عرقچینش را روی سر صاف می‌کند و می‌گوید: «حوصله‌مان که سر می‌رود با حاج موسی میاییم اینجا می‌نشینیم چای می‌خوریم و خاطرات قدیم را مرور می‌کنیم.» این بار اما با پسرش آمده است، پسری که حدودا چهل‌وچندساله است و یک مرد جاافتاده، می‌گوید: «اولین بار است که با پدرم به کافی‌شاپ آمده‌ایم. اینجا از وقتی باز شده پاتوق پدر و دوستانش است.» می‌خندد و می‌گوید: «من که پیشنهاد دادم اسم کافه را عوض کنند و بگذارند کافه پیرمردها.» پدر نفس بلندی می‌کشد و با خنده جواب پسر را می‌دهد: «پیرمرد خودتی!»

کافه‌ای برای پیرمردها؛ تبدیل یک فرش‌فروشی ۵۰ ساله به کافی‌شاپ

اینجا یک کافه کوچک حوالی میدان منیریه از محله‌های قدیمی و نوستالژیک تهران است. سال‌هاست که بورس لوازم ورزشی فروشان پایتخت در این میدان است و محله امیریه تبدیل به یک فضای تجاری شده است اما وجود آبمیوه‌فروشی‌ها و اغذیه‌فروشی‌های قدیمی و دست‌فروشانی که گوشه و کنار محله بساط پهن کرده‌اند فضای باصفای قدیم را تداعی می‌کند.

«کافه فرش»، در همین محله چند ماهی است که پا گرفته است. کافه‌ای که بیش از نیم‌قرن مغازه فرش‌فروشی بوده و حالا کنار فرش‌های قدیمی قهوه و نسکافه و عرقیجات سنتی سرو می‌شود.

علی آقا پسر صاحب کافه است و در مورد طرح شکل‌گیری کافه فرش می‌گوید: «این مغازه حدود ۵۰ سال یعنی ده سال قبل از به دنیا امدن من فرش‌فروشی بوده است و متعلق به پدربزرگم. کار اصلی‌شان فروش فرش‌های دست‌بافت بود. بعد از پدربزرگم هم پدرم همین روش را ادامه داد و من هم بعد از دیپلم آمدم و همین‌جا مشغول شدم. کاروکاسبی هم‌‌ ای بدک نبود. یک لقمه کم یا زیاد برایمان خیر داشت و ما هم ناراضی نبودیم تا اینکه بعد از گران شدن دلار و بالا رفتن عجیب‌وغریب قیمت همه‌چیز، نزدیک دو سال تقریبا کامل ما بیکار شده‌ایم.» بعد از چند ثانیه مکث می‌گوید: «سال نودوهفت ما چهار تخته فرش فروختیم کلا، اما حاجی ما راضی به تغییر کاربری نمی‌شد و می‌گفت پدرم دلش راضی نیست که شغل خانوادگی ما عوض شود و یا اینکه مغازه را بفروشیم.»

کافه‌ای برای پیرمردها؛ تبدیل یک فرش‌فروشی ۵۰ ساله به کافی‌شاپ

چهره مغازه آشنا و خاطره‌انگیز است. شیشه‌های قدی بلند با چهارچوب آهنی که با رنگ‌های فیروزه‌‌ای و نارنجی رنگ‌آمیزی شده‌اند. دیوارهای آجری و کاشی‌هایی با نقش‌های قدیمی که با تابلو فرش‌های مینیاتوری تزئین شده‌اند. گلدان‌های حسن‌یوسف و شمعدانی و بوی قهوه و عطر بهارنارنج‌های چای‌هایی که سرو می‌شوند.

پیشنهاد تبدیل مغازه به کافه را خواهرزاده صاحب مغازه داده است. او هم روی معماری مغازه حساب ویژه‌ای باز کرده بوده است. علی می‌گوید: «پسرعمه‌ای دارم که آلمان زندگی می‌کند شش ماه پیش به ایران آمده بود و وقتی از من راجع به وضعیت کاروکاسبی آن سوال کرد و برایش توضیح دادم، پیشنهاد افتتاح یک کافه را در دل فرش‌فروشی داد و گفت با توجه به معماری مغازه شما قطعا برای خیلی‌ها جذاب خواهد بود.»

کافه فرش یک مغازه دودهنه است که در یک‌طرف یخچال و ویترین شیشه‌های شرب و عرقیات سنتی قرار دارد و در طرف دیگر صندلی‌های چوبی لهستانی که با محیط و فضا در تطابق کامل است. دیوارها و گوشه‌های مغازه هم با فرش‌های دست‌بافت زیبا و عمدتا قدیمی که به شکل حجره‌های بازار روی هم چیده شده است پر شده است.

کافه‌ای برای پیرمردها؛ تبدیل یک فرش‌فروشی ۵۰ ساله به کافی‌شاپ

علی آقا در ادامه می‌گوید: «حاجی درنهایت روی پسرعمه را زمین نگذاشت و گفت اگر در کنار فرش‌فروشی به ما مجوز این کار بدهند به‌شرط آنکه قلیان در کار نباشد قبول است. ما هم بعد از کلی دوندگی در اتحادیه و اماکن و شهرداری درنهایت توانستیم جواز کافه فرش را بگیریم. الان پنج ماهی است که به این شکل مشغول هستیم. مشتری‌های کافه بعضا مشتری فرش‌فروشی هم می‌شوند. در این پنج ماه خدا رو شکر استقبال بد نبوده حاجی هم صبح‌ها نمی‌آید. بعضی روزها غروب دو ساعت می‌آید و با چند تا از رفقای قدیمی چای می‌نوشند و گپ می‌زنند.»

جذاب‌ترین قسمت کافه فرش، زیرزمین آن است یک دالان باریک و بلند که دو طرف دیوار قالیچه‌های زیبای قدیمی به دیوار قاب شده است و هیچ‌کدام از آن‌ها فروشی نیست. علی آقا می‌گوید: «این‌ها فروشی نیستند اما اگر از این فرش‌ها چیزی بپسندی ظرف چند روز مشابه آن را برای شما تهیه می‌کنیم.» این دالان به دو حجره باز می‌شود که پر است از فرش‌ها و وسایل قدیمی از ماشین تلگراف بگیر تا دستگاه قهوه‌ساز قدیمی از ظرف مسی تا علاالدین و گلاب‌پاش و...

علی آقا می‌گوید: «مشتری خارجی هم در این پنج ماه داشته‌‌ایم و دیدن کافه با این شکل و شمایل هم خیلی برایشان جذاب بود و از همه‌جا حسابی عکس گرفتند.»

مشغول صحبت هستیم و هرازگاهی در کافه باز می‌شود و مشتری‌ها سلام بلندبالایی می‌کنند و وارد می‌شوند. میانگین سنی کسانی که به این کافه می‌آیند پنجاه‌وچند سال است و در مقایسه با کافه‌های دیگر بالاست. علی می‌گوید: «این موضوع خوشحالم می‌کند. بعضی از افراد مسن که به اینجا می‌آیند از این‌که فضایی دارند برای حرف زدن با دوستان و هم‌سالانشان خیلی خوشحال هستند. فکر می‌کنم به روحیه آن‌ها کمک می‌شود و این موضوع مرا هم خوشحال می‌کند.»

منوی کافه فرش هم با فضا همخوانی دارد و پر از شربت‌ها و نوشیدنی‌های سنتی ایرانی است. از گل‌گاوزبان و دم‌نوش قشقایی تا چای زعفران و دم‌نوش اسطوخودوس: «در مورد منوی کافه هم تمام تلاشمان را کردیم که با فضای این منطقه و مخصوصا مغازهٔ ما کاملا جور باشد هرروز یک غذای سبک سنتی، در منوی کافه فرش موجود هست که معمولا مشتری‌ها به‌عنوان میان‌وعده و یا بعضا ناهار از آن استفاده می‌کنند.» غذای امروز کافه فرش کوکوسبزی است که مشتری‌های پروپاقرصی هم دارد. روی تخته گچی که وسط مغازه قرار دارد نام غذای روز نوشته می‌شود. تخته‌سیاه اما به یک بیت شعر هم مزین شده است: «‌‌ای که مرا خوانده‌ای ... راه نشانم بده»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

آلودگی و ترافیک مرموز؛ مشکل تهران چیست؟

۲۲ آبان ۱۳۹۸
علی رنجی‌پور
خواندن در ۵ دقیقه
آلودگی و ترافیک مرموز؛ مشکل تهران چیست؟