«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«ساقی قهرمان» فعال دگرباش و نامی شناختهشده برای جامعهی رنگینکمانی ایرانی و بخشی از تاریخ کنشگری اقلیتهای جنسی و جنسیتی ایران در کنار نامهای شناختهشدهی دیگر است. «ساقی قهرمان»، شاعر و نویسندهی ساکن کانادا و از بنیانگذاران سازمان دگرباشان جنسی («ایرکو»، Iranian Queer Organization) IRQO)) است. سازمان دگرباشان جنسی یا کوییرهای ایرانی که سالها برای جامعهی رنگینکمان ایرانی در داخل ایران و خارج از مرزها فعالیت کرد، در سال ۲۰۱۹ به صورت داوطلبانه و مطابق با قوانین کانادا به فعالیت خود پایان داد.
اما او خود را قبل از هرچیز یک شاعر میداند و شاید بهتر است بگوییم یک شاعر دگرباش. او که سالها در کنار نویسندگی و شاعری بخش بزرگی از زندگی خود را به کنشگری اختصاص داده، از احساس خود میگوید: «این احساس چند لایه دارد. یکی از این لایهها که به نظر من در حال حاضر اهمیت دارد، این است که نام من در لیست صد نفر از کسانی قرار گرفته که کنش/فعالیتی که میکنند در واقع اهمیت دارد. کاری که میکنند لازم و تأثیرگذار است. نیمی از این زنان افغانستانی هستند و در شرایط کنونی افغانستان فعالیت میکنند. به همین دلیل بسیار خوشحالم که در این لیست کنار این افراد هستم و البته این هم جای خوشحالی بیشتری دارد که بدون اینکه سازمان و نهادی پشتیبان من باشد، مجموعهیکارهایی که در ده-بیست سال گذشته کردهام حالا در کنار ۹۹ زن دیگر دیده میشود و این دیدهشدن ابعاد مضاعف گرفته است.»
او میگوید همیشه میدانسته فعالیتهایش دیده میشود. معتقد است شما وقتی کاری انجام میدهید که میدانید نتیجه خواهد داد، همزمان میدانید که اثر خود را خواهد گذاشت و در نهایت نقاط تأثیرگذار آن پشت سر شما بر جای خواهد ماند. به گفتهی او فعالیتهایش تأثیر خود را در جامعهی بزرگتر و بیرون از جامعهی رنگینکمانی نیز گذاشته است؛ زیرا این فعالیت را سالها پیش از آنکه رسماً در عرصهی دگرباشی کنشگری کند و پیش از آن که با هویت دگرباش خود شناخته شود، در انتقاد و اعتراض به سازوکار جنسیتزدهی فرهنگ و قوانین ایرانی در شعر و داستانهایی که منتشر کرد شناخته شده بود. میگوید، اما قدردانی معنای دیگری دارد. او تجربهای از قدردانی از فعالیتهای خود بدون حواشی و نقد و تخریب نداشته و این اکنون برای او تجربهای تازه و شاد است.
او از فعالیتهای ادبی خود میگوید، آنچه از سالهای گذشته تا به امروز از «ساقی» برجای مانده است: «چهار کتاب از من منتشر شده است. سه کتاب شعر به نامهای "از دروغ"، "...و جنده یعنی جان میبخشد به"، ".ساقی قهرمان. همین" و کتاب چهارم مجموعهداستانی است به نام "اما وقتی تنهایی، گاوبودن درد دارد".» این چهار کتاب توسط نشر افرا در کانادا منتشر شدهاند. اولین کتاب در سال ۱۹۹۸ منتشر شده است. در سال ۲۰۰۱، به عنوان نویسندهی در تبعید، از انجمن قلم کانادا شروع به فعالیت کردم. کلوب نویسندههای در تبعید انجمن قلم با پیشنهاد من شروع به کار کرد و جلسههای هفتگی کلوب را تا دو سال اداره کردم. این برنامهی هفتگی که دو سال به طول انجامید، فرصتی برای نویسندگان تبعیدی در کانادا فراهم میکرد که در همکاری با نویسندههای کانادایی، کارهای خود را به زبان انگلیسی ترجمه و ویرایش کنند و با ناشران و فضای نشر کانادا آشنا شوند. قبل از اینکه به کانادا بیایم، با حزب تودهی ایران و تشکیلات زنان حزب تودهی ایران کار میکردم. زمانی که حزب غیرقانونی اعلام شد و تمام رهبران حزب را دستگیر و زندانی کردند و به اعضا دستور داده شد خودشان را به کمیتهها معرفی کنند، من و برادرم، که جزو مسئولان شهرستان حزب بود، تقریباًً همزمان، با اسب از ایران از راه کوههای آذربایجان غربی فرار کردیم. مرزها بسته بود، خروج از کشور ممنوع و غیرقانونی بود. من، شوهر سابقم و پسرم که هنوز دوساله نشده بود از مسیر کوه تا ترکیه رفتیم و درخواست پناهندگی کردیم. پنج سال بعد، در زمستان ۱۹۸۷ به کانادا رسیدیم. یک سال بعد از آمدن به کانادا، از حزب و تشکیلات زنان حزب جدا شدم اما زندگی شخصی من همچنان در مسیر اعتراض و انتقاد باقی ماند. در نشریههای فارسی که در تبعید منتشر میشدند اولین داستانها و شعرهایم را منتشر کردم، مثل دوماهنامهی سپیدار که خودم جزو همکاران تحریریهاش بودم و چندین نشریهی دیگر که در کانادا و اروپا منتشر میشدند. آنچه مینوشتم دربارهی هویت جنسی زن بود و حق زن به داشتن هویت مستقل از آنچه مرسوم و مجاز بود، فردیت زن، نقش زن در نهاد خانواده و توقعاتی که در نقش زن از او میرفت، مسألهی رابطهی جنسی برای هر کسی که نقش زن را ایفا میکند. اولین داستان منتشرشدهام، در یکی از مجلههای در تبعید کانادا، دوماهنامهی سپیدار، در جامعهی ایرانی آن زمان بسیار سر و صدا کرد. به شدت به آن حمله شد، اما این حملهها در نهایت همراه با تحسین هم بودند. مردم از من نفرت نداشتند، از آنچه من بودم میترسیدند، هراس داشتند و من متوجه تفاوت نفرت با هراس بودم.»
او میگوید هر چه مینوشته، در عمل، تجربههای خودش در زندگی شخصی و اجتماعی بوده است. هیچ چیزی که تجربهی عملی خودش نبوده را نمینوشته است. میخواسته بداند آنچه در چارچوب متن و ادبیات ممکن است، در شخص و در محدودههای زندگی بیرون از ادبیات چقدر ممکن است. در سال ۲۰۱۰، به همراه جمعی از وبلاگنویسان ایرانی تصمیم به راهاندازی انتشاراتی در کانادا برای نشر آثار نویسندگان رنگینکمانی ایرانی گرفت: «گیلگمیشان، انتشارات جامعهی دگرباش است. در سال ۱۳۸۸ همزمان با فستیوال جهانی کتاب تهران، به همراه چند تن از وبلاگنویسان دگرباش ایرانی تصمیم گرفتیم که کتابهای نویسندگان و شاعران دگرباش ایرانی را منتشر کنیم و نزدیک به ۳۳ عنوان کتاب را برای انتشار به نشر افرا سپردیم که همهی این کتابها به ثبت کتابخانهی ملی کانادا رسیدند و همزمان با فستیوال جهانی کتاب تهران روی وبلاگ نمایشگاه کتاب دگرباش ایران به نمایش گذاشته شد. در واقع این کار اعتراضی بود به ممنوعیت نشر آثار نویسندگان دگرباش در ایران. سال بعد تصمیم گرفتیم که انتشارات گیلگمیشان را به صورت اختصاصی برای آثار دگرباشان راهاندازی کنیم.»
«ساقی قهرمان» وضعیت جامعهی رنگینکمانی امروز را در مقایسه با گذشته فعالتر وگستردهتر میبیند، از نظر هنری، اجتماعی و کارهایی که در رسانههای مختلف انجام میشود. اما او معتقد است که برای بهبود شرایط در آینده نیاز به تغییرات بسیار اساسی است: «من امید دارم که فعالیت جامعهی رنگینکمانی در حوزهی ادبیات، و فعالیت جامعهی دگرباش در حوزههای هنری و برنامهسازی گسترش پیدا کند. اما نگاه امیدوارانه به بهبود شرایط در ایران بستگی به رژیم حاکم در ایران دارد. بدون تغییر در رژیم حاکم بر ایران و یا تغییر رژیم در ایران نمیتوان به تغییر و بهبود شرایط امیدوار بود. برای این اتفاق نمیتوانیم منتظر باشیم تا دیگران در جامعهی رسمی برای ما کاری کنند. نیاز داریم که خودمان شروع به حرکت کنیم و برای این کار هم نیاز به خودشناسی است و هم نیاز به شناختن الفبای فعالیت اجتماعی است و هم حرکتهای جدی از منظر رویکرد سیاسی به کار اجتماعی. اگر به این موضوعها بپردازیم، حرف بزنیم، بر ضرورت آن اشاره کنیم و امکاناتی را از بیرون به داخل و از داخل به بیرون فراهم کنیم، امید به بهبود شرایط وجود دارد. بله، صد در صد باید امیدوار بود. ما نیاز داریم که در کنار کارهای دیگر، امیدوار هم باشیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر