«مجتبی توکل» کارگری است که مردادماه ۱۴۰۱ توسط ماموران امنیتی در تهران بازداشت شد. او متولد سال ۱۳۶۲ است و برای مدت ۱۷ سال در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا پیش از بازداشت در شرایط بسیار سخت شغلی در شرکت داروسازی ابوریحان بیرونی واقع در محله تهرانپارس به کار با مواد شیمیایی، هورمونی ، اسیدی و پرخطر مشغول به کار و فعالیت بود.
مجتبی توکل اما تنها به دلیل اعتراض به شرایط دشوار شغلی به اتهام آنچه «فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به رهبری» اعلام شده، به یکسال حبس محکوم و در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ برای تحمل حبس به زندان اوین منتقل شد. «ایرانوایر» درباره پرونده این کارگر و رنجی که در دوران کار و بازداشت بر او رفته است با یک فرد مطلع از وضعیت او گفتگو کرده است.
***
مجتبی توکل، ۲۴ بهمن سال گذشته در موج گسترده آنچه «عفو» زندانیان سیاسی با استناد به بخشنامه قوه قضاییه خوانده می شود، از زندان آزاد شد. اما این تازه شروع ماجرای دیگری برای او بود: بلاتکلیفی در محل کار.
«مجتبی، پیش از استخدام در شرکت داروسازی ابوریحان مدت ۵۰۰ روز نیروی کارمزد بود و از آذرماه ۱۳۸۵ داروسازی با او قرارداد استخدام بست. او و دیگر پرسنل این شرکت که یک شرکت دارویی هورمونی است، بهدلیل کار با انواع اسیدها و مواد هورمونی و شرایط سختی کاری پس از ۲۰ سال کار بازنشسته میشوند. مجتبی هم تا بازنشستگی حدود چهارسال زمان داشت چون نزدیک به ۱۷ سال سابقه کار داشت اما مردادماه ۱۴۰۱ بازداشت شد و همه چیز مثل طوماری به هم پیچید.» این بخشی از گفتههای فرد مطلعی است که مجتبی و روایت زندگی او را با ما به اشتراک گذاشته.
او درباره سوابق کاری مجتبی توکل میگوید: «مجتبی از ۱۳۸۹ به مدت ۶ سال سرپرست واحد دارویی شیاف سازی شرکت بود، ولی به دلیل دفاع از حقوق کارگران و حمایت از افزایش درصد و گروه و ارتقای شغلی آنها، شبانه از سرپرستی برکنار شد. مجتبی که از پرسنل شبکار بود بعد از این اتفاق بارها از سوی نیروهای بسیجی مستقر در کارخانه مورد تهدید قرار گرفت.»
به گفته این فرد آگاه، تهدیدها از سال ۱۳۹۵ و بعد از انتقال مجتبی به واحد آمپول سازی کارخانه آغاز شد: «مجتبی را به عنوان اپراتور ساخت آمپول به این بخش منتقل کردند. او در سالهای اخیر بارها از سمت نیروهای بسیج شرکت مورد تهدید قرار گرفت. تا جایی که در دو سال آخر پیش از بازداشتش در شرکت صدای صحبتهای او را مخفیانه ضبط میکردند تا بر علیه او استفاده کنند. همه اینها فقط به دلیل این بود که مجتبی در برابر شرایط غیرانسانی کار کارگران در کارخانه اعتراض میکرد.»
به گفته این فرد آگاه «مدیرعامل کارخانه ابوریحان در آن زمان شخصی به اسم مهندس «میثم نورمحمدی» بود. همان فردی که در اوایل شیوع کرونا، ادعای ساخت قرص برای کنترل ویروس کرونا را هم داشت. این ادعا حتی در خبر ساعت ۲۰:۳۰ صداو سیمای جمهوری اسلامی به شکلی گسترده پخش شد.
«نورمحمدی که پدرش از اعضای سپاه است همراه با عواملش که بعنوان نیروهای بسیجی مستقر در کارخانه به کار مشغول هستند نقش اصلی را در ماجرای بازداشت مجتبی توکل داشت. اما سندی برای این ادعا نتوانستیم ارایه کنیم. فقط این را میدانیم که شنود و ضبط صدای او حتما با دستور یک مافوق صورت گرفته است.»
درباره اینکه چگونه مجتبی توکل از پروندهسازی علیه خودش مطلع شد، فرد آگاه به ایرانوایر میگوید: «در اوایل خرداد ۱۴۰۰ در سامانه سنا برای مجتبی احضاریه آمده بود. اما او از احضار خودش بیخبر بود. تا اینکه از وزارت اطلاعات بصورت تلفنی و با شماره شخصی در شهریورماه با او تماس تلفنی برقرار شد تا خودش را برای ارایه توضیحات به دادسرای ۳۳ امنیت اوین معرفی کند. این مراجعه منجر به بازداشت او شده و حسابهای او در شبکههای اجتماعی در جریان بازجوییها، در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته است. فعالیت عمده او در فضای مجازی بود.»
بازداشت مجتبی با تماس تلفنی از سمت وزارت اطلاعات و تماسی که با شماره «پرایوت» انجام میشود، جدی شد: «مجتبی شخصا و با پای خودش به محلی که گفته بودند مراجعه کرد. درباره او اطلاعاتی از داخل کارخانه به ماموران داده شده بود. آنجا بازداشتش نکردند. وقتی در مورد فعالیتهای او پرسیدند جز حقیقت چیزی نگفت. ولی یکی از حسابهای شبکه های اجتماعی او را قبلا لو داده بودند. چون مجتبی با اسم خودش فعالیت نمیکرد. از کارهایی که کرده بود هم پشیمان نبود. حبس اتهاماتش را کشید.»
اواسط شهریور ۱۴۰۰ وقتی احضار شد، درگیر بیماری پدر و مادرش بود که کرونا گرفته بودند. ۵ ساعت در شعبه شش دادسرای اوین بازجویی شد و با قید وثیقه و البته تهدید اینکه با رسانهها مصاحبه نکند، آزاد شد. به گفته فرد نزدیک به او، «مجتبی از طرف محل کارش در شرکت داروسازی ابوریحان هم تحت نظر بود. شاید به همین دلیل بود که زیاد سماجت نکردند که چرا احضار شده.»
این کارگر پس از این احضار و بازداشت موقت در دادگاه با اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «توهین به رهبری» با حکم یکسال حبس مواجه شد: «مجتبی توکل در ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ به زندان رفت. اما در ۲۴ بهمن با حکم عفو رهبری آزاد شد. بعد آزادیاش وقتی برای کار به شرکت مراجعه کرد از ادامه کار او جلوگیری شد. هر روز به او وعده الکی دادند و پاسخگو نبودند. اما او هم کوتاه نیامد. در مقابل شرکت تحصن کرد. به او گفتند جلوی شرکت نیا تا ما کار تو را درست کنیم. اما تا این لحظه فقط او را سر دواندهاند.»
این فرد مطلع در ادامه به انتشار یک فایل در شبکههای اجتماعی از سمت مجتبی توکل اشاره کرد که به گفته او افشاگری درباره آتشسوزی زندان اوین است: «مجتبی در آن فایل ویدئویی به توضیح وقایع شب آتشسوزی در این زندان پرداخته است. حالا او فکر میکند این افشاگری موجب شده تا مقامات امنیتی برای عدم بازگشت به کار او در شرکت اعمال نفوذ کنند. او میگوید کوتاه بیا نیست و میجنگد حتی اگر به خاطر مطالبه حقوقش او را بکشند، پا پس نخواهد کشید.»
این فرد آگاه با طرح این پرسش که اگر به قول خودشان مجتبی توکل «عفو» گرفته پس، چرا نباید سر کارش حاضر بشود: «مجتبی میگوید ما جانمان را برای کشورمان میدهیم. من که از ایران نمیروم. حبس من تمام شده و عفو خوردم. شاید در آینده بخواهند دوباره احضارم کنند. ولی فعلا در سامانه سنا چیزی نیامده. شاید بخواهند یک پروندهسازی جدید انجام بدهند. من نمیدانم چه نقشهای در سرشان دارند.»
این فرد مطلع از آنچه بر مجتبی توکل در این مدت گذشته است، میگوید: «مجتبی یکسال تلاش کرد تا زندانی نشود و شغلش را از دست ندهد. از مقامات قضایی درخواست کرد تا برای او حکم پابند الکترونیک بدهند تا کارش را از دست ندهد. ولی گوش شنوایی نبود. الان هم در داروسازی ابوریحان، به او جوابهای سر بالا میدهند هیچ توضیحی در این باره ندارند. او را بین زمین و آسمان نگه داشتند.»
مجتبی، مستاجر و نانآور خانواده است. او وقتی در زندان بود در تماسهای خود به مادرش میگفت در سفر کاری و در مأموریت است. چون که دیگر درآمدی نداشت هم با هماهنگی از درون زندان، به حساب خانواده خود پولی واریز کند و پدر و مادر سالخورده هم چشم انتظار تا پسرشان با دست پر به خانه برگردد؛ غافل از اینکه مجتبی پشت میلههای زندان بود.
فرد مطلع نزدیک به مجتبی می گوید: «همه باید بدانند که مجتبی برای منافع شخصی و حقوق خود اعتراض نکرده بود. به سیستم فاسد جمهوری اسلامی اعتراض کرد. حقوق و موقعیت شغلی بسیار خوبی داشت. ولی نتوانست چشمانش را بر حقیقت ببندد. مهمترین پیام اقدام او به مردم همین بوده که منافع ملی بر منافع شخصی ارجحیت دارد.»
ثبت نظر