close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زهرا ربانی: همسر یک روحانی یک سری کارهای مباح را نمی‌تواند انجام دهد

۱۸ اسفند ۱۳۹۷
شیما شهرابی
خواندن در ۵ دقیقه
زهرا ربانی املشی همسر احمد منتظری بارها در اعتراض به نقض حقوق شهروندی در ایران یادداشت‌هایی نوشته و در اختیار رسانه‌ها قرار داده است.
زهرا ربانی املشی همسر احمد منتظری بارها در اعتراض به نقض حقوق شهروندی در ایران یادداشت‌هایی نوشته و در اختیار رسانه‌ها قرار داده است.

فرزند آیت‌الله محمد مهدی ربانی و عروس آیت‌الله حسین‌علی منتظری است. همسرش هم روحانی است. او زهرا ربانی، همسر احمد منتظری است. بعد از انتشار فایل صوتی جلسه آیت‌الله منتظری و هیات مرگ و زندانی شدن احمد منتظری، خانم ربانی بارها با رسانه‌های مختلف گفت‌وگو کرد اما حضور او در رسانه‌ها فقط محدود به اطلاع‌رسانی درباره وضعیت همسرش نبود، او یک کنشگر مدنی است که در اعتراض به حکم زندان نرگس محمدی و مخالفت با حجاب اجباری و حمایت از زندانیان سیاسی بارها یادداشت نوشته و در اختیار رسانه‌ها قرار داده است. به مناسبت رو زجهانی زن به سراغ او رفتیم تا حول و حوش محدودیت‌ها و معذوریت‌های زنان در خانواده روحانیون گفت‌وگو کنیم.

شما در یک خانواده روحانی بزرگ شدید. تجربه تان از تبعیض جنستی درچنین خانواده‌ای چیست؟

  • بله، شکاف جنسیتی در خانواده روحانیت بسیار است. منتها بعضی از روحانیون که در واقع به روز و روشنفکر بودند، کاری می‌کردند که ظاهر قضیه را حفظ می‌کردند. یکی از این افراد پدر من بودند. پدر من فردی بود که در خانه بین ما که چهار خواهر و یک برادر بودیم، هیچ تفاوتی قائل نمی‌شد. مثلا من با برادرم حدود یک سال و نیم تفاوت سنی داریم و پدرم همانظور که به او توصیه می‌کردند که درس بخوان و دانشگاه برو، به من هم توصیه می‌کردند. شاید بشود گفت من و یکی از دوستان در میان روحانیون انقلابی، اولین دختران از خانواده روحانی بودیم که وارد دانشگاه شدیم اما آن زمان که من دانشگاه قبول شدم پدرم در شهر فردوس از شهرهای استان خراسان تبعید بودند. برای این که ظاهر قضیه حفظ شود، اصلا نگفته بودند که من دانشگاه می‌روم. یعنی سال ۵۴ که من برای دانشگاه به تهران آمده بودم دانشگاه رفتن من را کتمان کردند. منظورم این است که ایشان می‌گفتند تو کار خودت را بکن، درست را بخوان، پیشرفت کن اما به هرحال آن زمان یک مقدار باید مواظب حرف مردم می‌بودند.

تنها به تهران رفتید؟

  • نه. برادرم هم تهران دانشجو بود و من رفتم پیش او. اتفاقا در انتخاب رشته یک‌سری محدودیت‌ها برای خودم قائل بودم. برای مثال رشته دندانپزشکی حتما در تهران قبول می‌شدم اما چون می‌گفتند در این رشته با مردان در تماس هستند، اصلا این رشته را انتخاب نکردم. یا دانشگاه تبریز در رشته پزشکی قبول شدم اما چون راه دور بود و تنها بودم نرفتم اما در تهران برادرم دانشگاه علم و صنعت درس می‌خواند من هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران زیست‌شناسی قبول شدم، با هم اتاقی کرایه کرده بودیم و دانشگاه می‌رفتیم.

چرا برای خودتان محدودیت در نظر می‌گرفتید؟

  • آنقدر برای پدرم و روحانیت احترام قائل بودم که می‌خواستم حفظ شأن کنم. زور بالای سرم نبود، فکر می‌کنم از روی شعور انتخاب می‌کردم. الان زور هست و مردم ایستادگی می‌کنند اما من آنوقت مدام در این فکر بودم که چون پدرم این آزادی را به من داده که درس بخوانم من هم تکلیف خودم را عمل کنم و شأن ایشان را حفظ کنم.

در بیت آیت‌الله منتظری خانم‌ها چه جایگاهی داشتند؟

  • ما سال ۵۷ یعنی هفت هشت ماه قبل از پیروزی انقلاب ازدواج کردیم. آن موقع که ازدواج کردیم آیت‌الله منتظری زندان بودند. بعد از انقلاب هم روحانیت به قدرت رسیده بود و بنابراین برخوردی که در مورد پدرم بود طبیعتا با آیت الله منتظری وجود نداشت. چون بعد از انقلاب، یکی از شعارهای روحانیت انقلابی و نیز آیت الله منتظری «لقد کرمنا بنی آدم» بود. آیت الله منتظری واقعا به تساوی حقوق زن و مرد قائل بودند و مهربانی و توجه ویژه‌ای به دخترهای خانواده داشتند. من خودم یک دختر دارم پنج تا پسر، آیت الله منتظری همیشه به پسرهایم می‌گفت خواهرتان را باید روی سرتان بگذارید.

با این حساب روحانیون برجسته قبل از انقلاب مثل پدر شما و پدر همسرتان تفاوت جنسیتی بین زن و مرد قائل نبودند. فکر می‌کنید این تبعیض جنسیتی در جامعه ایران بعد از انقلاب از کجا آمده؟

  • تفاوتی را که متاسفانه الان بین زن و مرد قائل هستند، چیزی نیست که اسلام و روحانیتی که دم از اسلام می‌زد، بخواهد. فرض کنید همین حجاب اجباری که در جامعه اعمال می‌کنند چیزی نبود که از اول قرار بر آن باشد. در کار دین اصلا اجباری نیست. « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی در دین هیچ اجباری نیست چه برسد به اجبار برای حجاب. در واقع حکومتی‌ها در جمع خودشان چنین چیزهایی را اعمال می‌کنند اثرات سوء آن را هم می‌بینند، نمی‌دانم چرا به خودشان نمی‌آیند و مشکلات را حل نمی‌کنند. فکر می‌کنند چون یک حرفی را زده‌اند، باید اثبات کنند که همان باید بشود.

به نظر شما چه چیزهایی زنان ایران را بیشتر اذیت می‌کند؟

  • به طور کلی زنان جامعه ایران امنیت کامل ندارند و این زنان را دچار محدودیت می‌کند. برای مثال من به شخصه، بیرون رفتن از خانه را در شب دیر وقت به صلاح نمی‌بینم و احساس امنیت نمی‌کنم حتی در قم که شهر مذهبی است. گهگاهی نگاه‌های متفاوت و تحقیرآمیز هم خیلی اذیت کننده است. برای مثال اگر به تفاوت زن و مرد بعداز طلاق، در جامعه توجه کنیم، متوجه می‌شویم که نگاه‌ها به زن مطلقه به شدت متفاوت است.
    یا اینکه زنان برابری شغلی ندارند، و معمولا نابرابری حقوقی وجود دارد اگر زنی سرپرست خانوار شود امنیت لازم برای شغلی که انتخاب کند نیست حتی از نظر مالی هم دستمزدهای زنان نسبت به مردان کمتر است لذا با مشکلات زیادی در زمینه اداره زندگی روبه‌رو می‌شود.

آیا شما به عنوان زنی که پدرش روحانی بوده و همسرش روحانی است، محدودیت‌های بیشتری نسبت به زنان دیگر داشته‌اید؟

  • به عنوان دختر آقای ربانی، عروس آیت‌الله منتظری و همسرم که روحانی است واقعیت این است بالاخره یکسری کارهای مباح را نمی‌شود انجام داد. یعنی کاری که برای دیگران کار مناسبی است برای ما به عنوان زنی که در یک خانواده روحانی است نامناسب تلقی می‌شود. البته این طبیعی است که در هر خانواده‌ای با هر موقعیتی ممکن است وجود داشته باشد.

می‌توانید به طور مصداقی مثال بزنید که چه محدودیت‌های بیشتری دارید؟

حتی در نوع لباس پوشیدن و رفتارهای اجتماعی. مثلا الان در شهر قم، حجاب رسمی زنان روحانی، چادر است و کسانی که چادر را تبدیل به مانتو و روسری کرده‌اند و حتی حجاب کامل هم دارند اما با نگاه‌های سنگین روبه‌رو می‌شوند مثلا می‌گویند دختر روحانی مانتوپوش شده و این خودش یک مشکلی است.

مطالب دیگر این پرونده:

دختران کلپورگان مدرسه‌ای از سفال می‌سازند

مصائب دختران ورزشی‌نویس ایران؛ تو که چیزی از فوتبال نمیفهمی!

گردآفریدهای زنده تاریخ؛ زنانی که صدای اعتراضشان شنیده شد!

۴ روایت معتبر از زنانی که قصه مبارزه‌شان نوشته نمی‌شود

کتایون خسرویار: دخترهای من باید رییس جمهوری، وزیر و نماینده مجلس شوند

یک گروه فوتبالی دخترانه؛ تو گل بزن، من شادی می‌کنم

بساط زنانه؛یک روز در جمع زنان دستفروش

به حجاب اعتراض کردم، اخراجم کردند، حضانت بچه را گرفتند، طلاقم برگشت

جمهوری اسلامی از سر صدقه، حقوق زنان را قطره‌چکانی تجویز می‌کند

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

کاروان امید؛ برنامه‌ریزی پناهجویان برای ترک ترکیه

۱۸ اسفند ۱۳۹۷
آیدا قجر
خواندن در ۹ دقیقه
کاروان امید؛ برنامه‌ریزی پناهجویان برای ترک ترکیه