سینا قنبرپور
محتوای کتابهای درسی پایه ابتدایی مدارس ایران هیچ نشانی از ابراز عشق و محبت در خود ندارند. در هیچ تصویری یک رابطه عاشقانه ترسیم نشده است و حتی هیچ زوجی در موقعیتی شبیه رستوران یا کافه در حال گفتوگو دیده نمیشود.
از آنجایی که جمهوری اسلامی هیچ رابطه عاشقانهای خارج از ازدواج، حتی «ازدواج سفید» را به رسمیت نمیشناسد، به ناچار برای بررسی ابراز عشق و چهگونه دوست داشتن و دوست داشته شدن، ازدواج مبنای مرور تصاویر و محتوای کتابهای درسی سیستم آموزشی جمهوری اسلامی قرار گرفت. صاحبنظران در مورد این که در مقوله ازدواج وجود عشق ضرورت دارد یا خیر، متفقالقول نیستند ولی پرسش این است که آیا دوام یک رابطه به مولفههایی چون ابراز عشق و محبت و حتی گفتوگو نیاز دارد؟
در کتابهای درسی هیچ اشارهای به این موضوع نشده و نمایاندن گفتوگو میان پدر و مادر در غیاب فرزندان یا حتی یک زن و مرد در فضایی غیرکاری و غیر از خانه است.
***
آمار طلاق در ایران در مدت کمتر از ۱۰ سال دو برابر شده و به حدود ۳۳ درصد رسیده، در حالی که میزان ازدواجهای ثبت شده ۳۶ درصد کاهش یافته است. گرچه مقامات دولتی به این نکته اشاره میکنند که ۳۳درصد از جوانان ایرانی حتی با یافتن فرد مناسب از نظر خود، به سبب «مشکلات جاری» و «مشکلات اقتصادی» ازدواج نمیکنند اما پرسش این است که چرا با وجود مشوقهای حکومتی برای ازدواج، ثبت این واقعه کمتر و در عین حال میزان طلاق نیز بیشتر شده است.
جغرافیای ثبت طلاق نشان میدهد این واقعه در مناطق مذهبی نظیر مشهد و قم بیشتر شده است. براساس آمار سازمان ثبتاحوال کشور، استانهای تهران، خراسان رضوی و اصفهان در سال ۱۴۰۰ بیشترین طلاق را تجربه کردهاند. در نیمه نخست سال گذشته نیز بیشترین آمار طلاق در سه استان تهران، خراسان رضوی و فارس به ثبت رسیده است.
افزایش وام ازدواج به ۱۸۰ میلیون تومان به هر یک از مرد و زن یا «طرح جمعیت و تعالی خانواده» و از سوی دیگر طرحهایی نظیر «جوانی جمعیت» از جمله اقداماتی بودهاند که حکومت برای تشویق ازدواج و فرزندآوری داشته است. حتی شهرداری تهران در دوره اخیر با تشکیل «قرارگاه جمعیت»، سعی در ایجاد بستری برای تشویق زوجها به فرزندآوری کرده است اما به نظر میرسد زوجها بیشتر به فکر جدا شدن بودهاند.
این نکته وقتی قابل تاملتر میشود که به تحلیلی از «فاطمه شمس»، شاعر، ادیب و پژوهشگر که استادیار ادبیات فارسی، زبانها و تمدنهای خاور نزدیک در «دانشگاه پنسیلوانیا» است، توجه کنیم. او در گفتوگو با برنامه «کنترلزد» در «ایرانوایر» گفته است: «آمار طلاق در شهرهای مذهبی نظیر قم و مشهد در سالهای گذشته از ازدواج بیشتر شده است. دلیل آن را باید در ساختار آموزشی [جمهوری اسلامی] ببینیم که هیچ وقت اجازه نداده است قدرت تخیل درباره عشق شکل بگیرد. بچهها را در سیستم آموزشی میگذارید که هیچی از عشق یاد نمیگیرند و بعد تازه وارد سیستم مردسالار ازدواج میشوند. حتی اگر خودشان همسر خود را انتخاب کرده باشند، چون شکل دوست داشتن را در جامعه و در سیستم آموزشی نیاموختهاند، به سرعت به بنبست میرسند.»
قرار گرفتن آمارهای رو به رشد طلاق در ایران و همچنین کاهش وقوع ازدواج در کنار تحلیل خانم شمس، بررسی یک مولفه تاثیرگذار علاوه بر تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایران را واجب میکند و آن این پرسش است که آیا کتابهای درسی در ایران چیزی درباره دوست داشتن و دوست داشته شدن به دانشآموزان ارایه میکنند؟
کتابهای درسی هیچ از دوست داشتن نمیگویند
هیچکسی در کتابهای درسی مدارس ایران به هیچکسی هدیه نمیدهد، هیچ مردی در این کتابها به هیچ زنی گل نمیدهد و هیچ زنی هم به هیچ مردی گل نمیدهد. هیچ نماد و نشانهای از محبت کردن و چگونگی دوست داشتن در کتابهای درسی شش پایه ابتدایی مدارس کشور به چشم نمیخورد. این موضوع وقتی قابل تامل میشود که بدانیم جمهوری اسلامی در مورد ابراز محبت و عشق صرفا بر دیدگاه ایدئولوژیک خود تاکید دارد. هر رابطه محبتآمیزی را محدود به ازدواج تعریف میکند و حتی مفهومی چون ازدواج سفید را نیز برنمیتابد. در چنین شرایطی، وقتی هیچ ردی از رابطه محبتآمیز میان زن و مرد که به لحاظ تعریف اسلام، «سنت نبوی» توصیف شده، در کتابهای درسی دیده نمیشود، بدیهی است که ردی از دیگر انواع رابطه عاشقانه به چشم نخورد. این موضوع وقتی تاملبرانگیزتر میشود که بدانیم در اسلام و قوانین جمهوری اسلامی رابطه عاشقانه دو فرد همجنس گناه و به تبع آن، جرم شناخته شده است.
در کتابهای درسی دوره ابتدایی نمادها و تصویرسازیهایی از نمایاندن «شجاعت»، «فداکاری»، «ایثار» و «رشادت» دیده میشود ولی از «مهربانی»، «ابراز محبت» و «دوست داشتن» فارغ از رابطه فرزندی نظیر پدر به فرزند یا مادر به فرزند یا پدربزرگ و مادربزرگ به نوهها دیده نمیشود. اگر نمادهایی از عشقورزی و ابراز محبت را بجوییم، در کتابهای درسی دوره ابتدایی چه چیزی پیدا میکنیم؟ به جز دادن گل یا هدیه، به ندرت در آغوش گرفتن در کتابهای درسی ترسیم شده است. بوسیدن حتی در شکلی که والدین فرزند خود را ببوسند هم دیده نمیشود.
شاید بگویید چرا چنین مولفهها و نمادهایی باید در کتابهای درسی وارد شود. این نکته وقتی حائز اهمیت میشود که در جایجای کتابهای درسی دوره ابتدایی از نشانههای ایدئولوژیک و مذهبی برای تدریس و آموزش درسهای ریاضی و علوم بهره گرفته شده است. تصاویر از مسجد در درس ریاضی به جز مبحث «قرینه» که ممکن است به درس هندسه و آموزش آن مربوط باشد یا مثالهایی از مراسم مذهبی به دفعات استفاده شدهاند. اما جالب است که هیچ زن و مردی را روبهروی هم یا دور یک میز که نمادی از گفتوگو باشد هم نشان ندادهاند.
در صفحه ۸۵ کتاب ریاضی اول دبستان یک رستوران به تصویر کشیده شده است که دو خانواده در رستوران حضور دارند. در کنار یکی از میزها مردی با یک پسربچه ترسیم شده است. دور دو میز دیگر نیز خانواده هستند. دستکم در اینجا مرد و زنی روبهروی هم دیده میشوند تا بتوان نشان داد که یک زن و شوهر ممکن است با هم به رستورانی بروند و از آن نشانه ابراز مهر و محبت تلقی شود.
در معدود تصاویری که از جشن تولد در کتابها آمدهاند، فقط در یکی از آنها تصویر هدیهها دیده میشود، در حالی که خود جشن تولد کاملا جنسیتزده است؛ یعنی فقط دختران حضور دارند و تنها پسربچه حاضر هم احتمالا فرزند خانواده است.
باز هم در کتاب ریاضی اول دبستان، پسری به همراه پدر و مادرش دسته گل در دست دارد که به نظر مفهوم خواستگاری را منتقل میکند اما هیچ اشارهای به موضوع نشده که این تصویر چیست و چرا به کار گرفته شده است. البته در کتاب فارسی سال اول میتوان در اشعار، نمونههایی از واژههایی تداعی کننده ازدواج نظیر «عروس» و «داماد» را در صفحه ۷۳ یافت.
تصویرها چه مفهومی را به نمایش درآوردهاند؟
تصویرسازی و عکسهای به کارگرفته شده در کتابهای درسی به شدت همراه با جنسیتزدگی و غلبه مولفههای ایدئولوژیک هستند. در پژوهشی که «ضمیمه» درباره محتوای کتابهای درسی انجام داده است، در مجموع کتابهای درسی شش پایه دوره ابتدایی، فقط ۱۵۸ تصویر هست که در آنها تماس فیزیکی دیده میشود. این تماس فیزیکی در هیچ موردی به دوست داشتن و دوست داشته شدن دلالت نمیکند؛ برای مثال، در جایی از کتاب فارسی، پسربچهای در آغوش مردی با محاسن سفید دیده میشود که میتوان از آن تلقی رابطه پدربزرگ و نوه را داشت. فارغ از آن که خود این تصویر و محتوای درسی، دادههای جنسیتزدهای در مورد دانا بودن مرد را منتقل میکند.
در تصویر دیگری، یک زن با عینک دو دختر بچه را روی پاهای خود نشانده است که باز هم میتواند رابطه مادربزرگ با نوههای خود را تداعی کند. در تصویری دیگر که یک زن و مرد در کنار هم ترسیم شدهاند و کودکی کمی دورتر در حال بازی است، زن یک شاخه گل در دست دارد اما هیچ نشانهای که این شاخه گل از کجا آمده است را نمیتوانیم برداشت کنیم.
جملههایی که با عشق بیگانهاند
مهربانی و محبت یا عشق ورزیدن در جملهها و اشعار کتابهای درسی دوره ابتدایی دیده نمیشوند، مگر آن که متوجه خداوند، آن هم در حین دعا باشند. آنجا که صحبت از «یار» میشود هم «یار مهربان» موجودیتی غیرانسانی پیدا میکند. خالی بودن محتوای کتابهای درسی از عشق تنها محدود به بررسیهای پروژه ضمیمه نیست، به تازگی «فاطمه سوقندی»، شاعر و پژوهشگر ادبی در مراسم رونمایی از کتاب شعر نوجوان با عنوان «دوچرخه فکر میکند به ما دوتا»، اثر «عباسعلی سپاهی یونسی»، در معرفی ویژگیهای این کتاب گفته است: «کتابهای درسی نوجوان از اشاره به عشق خالی شده است. کتابهای درسی نوجوان از اشاره مستقیم و غیر مستقیم به موضوع عشق خالی شده و از این بیم، اشعار عاشقانه عموما عارفانه تلقی میشوند. یکی از خلاءهای ادبیات نوجوان ما، پرداختن به موضوع عشق است.»
همانطور که در ابتدای این مطلب به تحلیل فاطمه شمس، استادیار دانشگاه پنسیلوانیا درباره نبود آموزش دوست داشتن در سیستم آموزشی اشاره شد، میتوانیم خلاء عشق در کتابهای درسی از دیدگاه او را از نظر بگذرانیم.
دکتر شمس در گفتوگو با «کنترلزد» در «ایرانوایر» با اشاره به این که با ممنوعیت گفتن از عشق در کتابهای درسی مواجه هستیم، گفته است: «وقتی ساختارهای قدرت دختران را به موقع ورود به مدرسه مجبور به پوشیدن روپوش و مقنعه میکند، عملا دارد بدنش را کنترل میکند. در حالی که باید توجه داشته باشیم که شکل مطرح شدن عشق، رابطه مستقیم با تنانگی و بدن دارد.»
این شاعر، ادیب و پژوهشگر در بخش دیگری از تحلیل خود درباره تاثیر کتابهای درسی و سیستم آموزشی جمهوری اسلامی گفته است: «کتابهای درسی در راستای سیستم ایدئولوژیک حاکم نوشته شده و عشق را در ارتباط با عرفان مطرح میکنند که در غیاب تن محقق شده و عملا همه چیز انتزاعی و غیر قابل لمس میشود.»
او به محصول این سیستم آموزشی که در تفکیک جنسیتی با کتابهای جنسیتزده رشد اشاره و تاکید کرده است: «دانشآموزان تا زمان وارد شدن به دانشگاه، از نشستن در محیط آموزشی مختلط محروم هستند و پرسش این است که این سیستم و سایر ساختارهای آموزشی نظیر خانواده، جامعه و صداوسیما درباره چهطور دوست داشتن و چهگونه دوست داشته شدن چیزی به او نیاموختهاند. حکومت هم که حق دوست داشتن و دوست داشته شدن را برای کسی قائل نیست. برای همین است که ما در جامعه با ناکامی در عشق و همینطور آمار زیاد طلاق مواجه هستیم.»
فاطمه شمس همچنین به غفلت سیستم آموزشی و نیز زبان در توصیف مردی که خارج از ازدواج عاشق میشود، پرداخته و توضیح داده است: «وقتی حرفزدن از عشق در مدرسه ممنوع و در حیطه عمومی نیز آمیخته با ترس و تنبیه شدن باشد، حتی مرز بین کراش و عشق را نمیتوان تشخیص داد و به ناگاه به عشق یک شبه روی آورده میشود. چه بسا در مواردی، در این ساختار مردسالار عاشق کسی میشوند که سالها میخواستهاند از دست او فرار کنند.»
بخشنامههای بیاثر به جای واکاوی موثر
دستکم در یک دهه اخیر، بهویژه پس از آن که جمعیتشناسان درباره روند رو به کاهش زادآوری در ایران هشدار دادند، حکومت نیز تبلیغ برای فرزندآوری را در دستور قرار داد. اما در همین دوره، روند ازدواج رو به کاهش گذاشت و وقوع طلاق نیز بیشتر شد. از طرف دیگر، نه آن بخشنامه هدیه یکملیونتومانی دولت «محمود احمدینژاد» به سرانجامی رسید، نه دیگر بخشنامههای تشویقی آن. مسوولان حکومتی نیز به جای آن که به واکاوی موثر این وضعیت بپردازند، به اتخاذ تصمیمهای آنی و صدور بخشنامههایی برای پایین آوردن نرخ طلاق روی آوردند؛ برای نمونه، دفاتر ثبت طلاق در ایران محدود به سهمیهای شدند که هر سال فقط تعداد محدودی واقعه طلاق را میتوانستند ثبت کنند. این موضوع برای آن بود که بعضا زوجهای متقاضی طلاق یا به سبب آن که باید از شهر خود خارج شوند، به دردسر بیفتند و این کار، یعنی ثبت جدایی را به تعویق بیندازند یا در شهر دیگری طلاق را ثبت کنند تا وضعیت آمار در نقاط مختلف تغییر کند؛ برای مثال، زنان استان خراسان رضوی در فاصله زمستان ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ برای ثبت دو شکایت با مشکل و موانعی روبهرو بودند، تا آنجایی که برای پیگیری مطالبات خود، ناگزیر به مراجعه به محاکم و دفاتر خدمات الکترونیک قضایی استانهای همجوار شده بودند.
براساس گزارش «خبرآنلاین»، حجتالاسلام «علی مظفری» که از نیمه شهریور ۱۳۹۳ سکان اداره دادگستری خراسان رضوی را در دست گرفت، موضوع ثبت شکایت مطالبه «مهریه» را نیز به اداره ثبت سپرد و در مورد هزینه «اعسار» از پرداخت هزینه دادرسی مربوط به اجرای مطالبه مهریه نیز امکان ثبت در دفاتر الکترونیک قضایی سلب شد. با وجود این و با گذشت بیش از هفت سال از آن زمان، شاهد هستیم که در نیمه نخست سال گذشته، خراسانرضوی یکی از سه استان با بیشترین ثبت طلاق بود. شاید اگر حکومت به جای روی آوردن به بخشنامهها و دستورات آنی و درنظر گرفتن مشوقهایی برای فرزندآوری، به واکاوی ریشههای دوام نداشتن ازدواجها میپرداخت، یکی از راهها را در اصلاح آموزش به دانشآموزان میدید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر