سینا قنبرپور
«پرچمچرخانی» در جشنهای مربوط به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و «شرکت در راهپیمایی» مهمترین نقشها در نشان دادن «مشارکت سیاسی» در کتابهای درسی دوره ابتدایی مدارس ایران هستند. این در حالی است که مولفان کتابهای درسی در بازنمایی مشارکت سیاسی، مردان را محور هر فعالیتی معرفی و ۴.۵ برابر بیشتر از زنان، آنها را در حال مشارکت سیاسی ترسیم کردهاند.
مفاهیم «مشارکت سیاسی»، «آموزش سیاسی» یا «تربیت سیاسی» به ترتیب در کتابهای «تاریخ»، «فارسی» و «دینی» دوره ابتدایی بیشتر آمدهاند. سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی از همان کتابهای پایه اول دبستان مفاهیم مورد نظر خود را در سیاست تصویرسازی کرده است.
چنین رویهای این پرسش را در ذهن برجسته میکند که آیا میتوان رابطه مستقیمی با آموزشهای دوره ابتدایی و میزان مشارکت سیاسی زنان در ایران یافت؟ به ویژه آن که میدانیم براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد که همه ساله در «داووس» سوییس ارایه میشود، در رتبه شکاف جنسیتی که از مجموع شاخصهای آموزش، بهداشت، مشارکت سیاسی و مشارکت اقتصادی برآورد میشود، ایران چهارمین کشور جهان با بزرگترین شکاف جنسیتی در سال ۲۰۲۲ است و همردیف کشورهای مانند افغانستان، چاد و جمهوری کنگو قرار دارد.
***
زنان در سیستم مدیریت سیاسی جمهوری اسلامی هنوز نتوانستهاند کرسیهای مدیریت ارشد یا مناصب تاثیرگذار را از آن خود کنند. در حالی که میدانیم در سالهای پس از استقرار دولت مدرن در ایران، تنها سه زن بر کرسی وزارت تکیه زدهاند و هنوز تعداد کرسیهایی که زنان در مجلس شورای اسلامی بر آنها تکیه میزنند، انگشتشمار هستند و در دو دوره اخیر به عدد ۱۷ از مجموع ۲۹۳ کرسی رسیدهاند. با این حال، از فعالیت همین تعداد اندک از زنانی که با پشتسر گذاشتن پیچ و خم بسیار در صحنه سیاسی ایدئولوژیک ایران با قواعد مردسالار/ پدرسالار سیستم تلاشهایی کردهاند هم نشانی در کتابهای درسی نمیبینیم.
به جز «منیره گرچی»، تنها زن فقیهی که در تدوین «قانون اساسی ایران» نقش داشت، افرادی چون «مرضیه دباغ» که به او لقب «مادربزرگ انقلاب» داده شده نیز به کتابهای درسی راه نیافتهاند، در حالی که میدانیم او جزو معدود زنانی است که در کارنامهاش فرماندهی سپاه در ناحیه غرب ایران را هم داشته است.
وقتی از این دسته از زنانی که در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نقش داشتهاند اثری دیده نمیشود، انتظار بیهودهای است که از زنانی چون «مهرانگیز کار» یا «شیرین عبادی» و یا فعالان حقوق زنان در دوره معاصر نام و اثری باشد. کما این که شاهد بودیم درباره زنده نگاه داشتن یاد «مریم میرزاخانی» هم حواشی بسیاری مطرح شد.
از سوی دیگر، تلاش زنان برای تعیین سهمیه و به کارگیری رویه تبعیض مثبت در انتصابات دولتی نیز گرچه با مصوبه شورای عالی امور اداری و استخدامی در حال بهبود بود اما دیوان عدالت اداری این مصوبه، مبنی بر به کارگیری زنان و جوانان در ۳۰درصد از پستهای مدیریت ارشد سیاسی تا پایان برنامه ششم توسعه را ملغی کرد.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم در جمهوری اسلامی، همان تلاش در به کارگیری زنان در قالب معاون وزیر یا پستهای مشابه نیز به حاشیه رانده شد. شاید مهمترین نماد مشارکت سیاسی، با صندوق رای و شرکت در انتخابات در ذهن تداعی شود اما به نظر میرسد آنچه در ماههای اخیر در ایران روی داد و بخشی از اعتراضات سراسری با مشارکت دانشآموزان شکل گرفت، با آنچه از مشارکت سیاسی در کتابهای درسی آموزش داده شده، متفاوت است. به عبارت دیگر، آنچه در کتابهای درسی از مشارکت سیاسی، آن هم برای زنان آمده، همراهی با جشنهای سیاسی نظیر پیروزی انقلاب اسلامی است. اما در ماههای گذشته شاهد آن بودهایم که دختران دانشآموز با برداشت حجاب اجباری و سردادن شعار، فعالیتی متفاوت از آنچه در کتابهای درسی به عنوان مشارکت سیاسی آنها آمده است، از خود بروز دادند.
دادههای پژوهش «ضمیمه» که با بررسی دستکم ۸۰ شاخص محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی را ارزیابی کرده است، ما را برای یافتن پاسخ برای پرسشهایی پیشگفته کمک میکند.
تصویرسازی نابرابر از فعالیت سیاسی زنان
بررسی دادههای پژوهش ضمیمه در مولفه «حضور در فعالیت سیاسی» نشان میدهد در مجموع شش پایه دوره ابتدایی، یک هزار و ۳۱۲ مرد در تصاویری که فعالیت سیاسی را در کتابهای درسی ترسیم کردهاند به چشم میخورد، در حالی که در همین دوره فقط ۲۸۶ زن در تصاویری که از حضور زنان در فعالیت سیاسی به چاپ رسیده دیده میشود. دستکم میتوان چنین برداشت کرد که این میزان از حضور مردان در برابر زنان نشان از آن دارد که ۴.۵ برابر بیشتر از زنان، مردان در مشارکت سیاسی نشان داده شدهاند.
اگر این موضوع را در کنار سایر مولفههای مورد بررسی، نظیر «تصویر مردان خارج از خانه» یا «حضور مستقل مردان در فعالیتهای اجتماعی» یا «حضور موثر مردان در فعالیتهای درآمدزای اقتصادی» بگذاریم، خواهیم دید که چهگونه کتابهای درسی مشارکت اجتماعی - سیاسی زنان را در حداقل ممکن ترسیم کردهاند.
بررسی نتایج دادههای این پژوهش نشان میدهد: «حضور موثر مردان در فعالیتهای درآمدزای اقتصادی با ۷۱۶ تصویر در کتابهای درسی شش سال مقطع ابتدایی در ایران ترسیم شده و این در حالی است که حضور موثر زنان در فعالیتهای درآمدزای اقتصادی در همین دوره فقط ۲۰۲ تصویر است. این تعداد تصویر نشان از آن دارند که مولفان و تصویرگران کتابهای درسی مردان را سه و نیم برابر بیشتر در فعالیتهای درآمدزای اقتصادی به تصویر کشیدهاند.
همین وضعیت نشان میدهد که چهگونه حتی تصویر زنان موثر در جریان پیروزی انقلاب اسلامی هم در کتابهای درسی ردی از خود به جا نگذاشته است و هیچ نمایشی از آنچه زنان در عرصه سیاست انجام دادهاند، واقعنمایی نشده است.
کتابهای درسی چه رفتار سیاسی را تصویر کردهاند
پروژه ضمیمه با ارزیابی کتابهای دوره ابتدایی تصویر ملموستری از آنچه کتابهای درسی به دانشآموزان ارایه کردهاند، به ما میدهد؛ برای نمونه، در همان ابتدای کار در کتاب پایه اول دبستان، وقتی به شعر «جشن بهمن» در صفحه ۱۰۰ کتاب میرسیم، میبینیم که سه پسر در کنار دو دختر در حال پرچمچرخانی هستند. جالب اینجا است که عموما حضور در راهپیمایی به عنوان یک فعالیت سیاسی، آن هم در مورد مناسبتهای بهمن و انقلاب اسلامی ترسیم شده است.
در تصویری که در کتاب فارسی سال اول منتشر شده، هم تعداد نابرابر به چشم میخورد و هم فعالیتی که صرفا محدود به حضور در راهپیمایی و جشن مربوط به پیروزی انقلاب است
در کتابهای درسی سه پایه اول دوره ابتدایی هیچ تصویری که حضور زنان در فعالیت سیاسی را بنمایاند، منتشر نشده است. در حالی که دستکم در کتابهای سه پایه اول ابتدایی پسران ۲۰ تصویر از حضور مردان در فعالیت سیاسی به چاپ رسیده است.
تصویرسازان کتابهای درسی چنان به ساخت مفاهیم مورد نظر سیستم آموزش جمهوری اسلامی مشغول شدهاند که تقریبا در همه راهپیماییها، مردان در صفوف اول دیده شوند و زنان در تصویر حتی چهره ندارند و به صورت محو آورده شدهاند.
در بازنمایی تصاویر راهپیمایی و حضور خیابانی، مردان عکس «روحالله خمینی» را در دست دارند که با این کار علاوه بر مفهوم حضور در راهپیمایی به عنوان مشارکت سیاسی، بر مقوله «رهبری» تاکید شده است.
آنچه با این محورها در تصاویر ارایه شده، این پرسش را در ذهن برجسته میکند که اساسا در کتابهای درسی، آن هم دوره ابتدایی، چه آموزشی باید ارایه میشده و در عمل چه کاری انجام شده است؟
سهم زنان از نقش اول سیاست؛ کمتر از یک درصد
نگاهی به مقالهها و پژوهشهای حوزه آموزش و پرورش، بهویژه در زمینه تربیت نشان میدهد کتابهای درسی دوره ابتدایی از منظر آموزش سیاسی مورد ارزیابی قرار گرفته و حاصل آن نیز به صورت مقاله در نشریههای علمی یا فصلنامههای پژوهشی منتشر شده است؛ برای نمونه، «بنفشه افهمی»، تحصیلکرده کارشناس ارشد جامعهشناسی در مقالهای با عنوان «بررسی مضامین و آموزههای سیاسی در کتابهای درسی دوره ابتدایی»، محتوای کتابهای درسی را مورد ارزیابی قرار داده است.
ماحصل این پژوهش که در شماره دوم فصلنامه پژوهشهای تربیت اسلامی منتشر شده است، نشان میدهد: «در کتابهای درسی دوره ابتدایی تنها در پنجدهم درصد(۰.۵%) نقش اول سیاسی توسط زنان ایفا شده است، در حالی که در ۹۰.۹ درصد از موارد مردان نقش اول سیاسی را برعهده داشتهاند. این امر حاکمیت نظام مردسالارانه را در طول تاریخ و فرهنگ سیاسی ما میرساند.»
فارغ از این که با چه کیفیتی به آموزش سیاسی در کتابهای دوره ابتدایی پرداخته شده، در پژوهشی که افهمی انجام داده، در مجموع ۱۶۴ نقش اول سیاسی مطرح شده است که از این تعداد، ۱۲۰ مورد آن، معادل ۷۳.۲درصد از این تعداد نقش راهبردی سیاسی بوده و عملا در کتابهای درسی افراد با نفوذ کم و عادی سیاسی کمتر آموزش داده شده است.
با توجه به تعداد و فراوانی درسهای سیاسی، این پژوهش نتیجه گرفته است که کتاب تاریخ با ۷۳ درس، کتاب فارسی با ۴۳ درس و کتاب دینی با ۳۹ درس بیشتر به ارایه آموزشهای سیاسی در دوره ابتدایی پرداختهاند.
دادههای این تحقیق همچنین بر این نکته تاکید دارد که در اکثر موارد، یعنی ۷۵.۱ درصد از درسهایی که آموزه سیاسی در خود دارند، موضوع با آموزههای دینی همراه شده است.
در نمونه دیگری از پژوهشهای انجام شده در ایران با عنوان «بررسی تربيت سياسی در برنامه درسی رسمی دوره ابتدایی» که توسط سه تن از اعضای هیات علمی «دانشگاه علامهطباطبایی» و یکی از دانشجویان این دانشگاه انجام شده، تاکید شده است: «بازنگریهای انجام شده در کتاب درسی تعلیمات اجتماعی پايه پنجم دبستان به حذف بعد مولفه مردمی در تعريف حكومت جمهوری اسـلامی انجاميـده اسـت.»
این پژوهش که به قلم «سیدعباس رضوی»، دانشجوی دکتری برنامهریزی درسی و «حسن ملكی»، «عباس عباسپور» و «صغری ابراهیمی قوام»، اعضای هیات علمی این دانشگاه نوشته شده، تصریح کرده است: «از منظر تربيت سياسی، در برنامه درسی دوره ابتدایی تاكيد زیادی بر اهداف شناختی است. بدين معنا كه در برنامه درسی دوره ابتدايی، دانشآموزان بـا موضوعات و مفاهيمی، از جمله حقوق و تكاليف، فرهنگ بومی، نمادها و نشانههای سياسی، وقايع سياسی مثل جنگ تحميلی، قوانين ومقررات، اركان حكومت، مراسم عبادی- سياسی و نظاير آن آشنا میشوند. بعد مهارتی يا رفتاری در برنامه درسی دوره ابتدایی بسيار كم رنگ اسـت؛ بـدين معنا كـه بـه مهارتهایی نظير مشاركت و همكاری در امور مدنی و سیاسی، تصميمگيری و تفكر بیتوجهی شده است.»
پژوهشهای مستقلی از این دست نشان میدهند چهگونه مولفان کتابهای درسی تلاش کردهاند نظیر آنچه بررسی پروژه ضمیمه تصریح کرده، تصویر فعالیت سیاسی مردان ۴.۵ برابر بیشتر از زنان در دوره ابتدایی منتشر شده است.
از تبعیض در کتابهای درسی تا انقلابی به دست زنان
به جز تجربه اعتراضات سیاسی ماههای اخیر و برخاستن زنان علیه سیاستهای کلان جمهوری اسلامی، تجربههای دیگری از فعالیت و مشارکت سیاسی زنان را میتوان برشمرد که برخلاف آموزههای کتابهای درسی دوره ابتدایی هستند. به جز حضور زنان در چند دوره انتخابات اخیر به عنوان رایدهنده که نقش تعیین کننده در پیروزی یا عدم پیروزی نامزدهای کمتر همراستا با حاکمیت داشته، مطالبات زنان برای تصدی پستهای مدیریتی تاثیرگذار در یک دهه اخیر قابل تامل بودهاند؛ برای مثال، باید به رشد تعداد زنان راه یافته به شوراهای شهر و روستا، به ویژه در دوره چهارم و سپس تثبیت این روند در دوره پنجم اشاره کرد. افزایش تعداد دهیاران زن در دوره چهارم و پنجم شوراها از دیگر تغییرات مربوط به فعالیت و مشارکت سیاسی زنان، آن هم در روستاها و بخشها به شمار میآید. انتصاب زنان به عنوان بخشدار و فرماندار و تصدی آنها در پستهایی که پیشتر توسط زنان در ایران تجربه نشده بودند، نظیر سفیر یا سخنگوی وزارت امور خارجه شدن از دیگر تجربههایی بود که دستاورد فعالیت سیاسی زنان به شمار میرفت.
علاوه بر این، طراحی و اجرای کمپینهایی نظیر «تغییر چهره مردانه مجلس» (اینجا و اینجا ) که به کارزاری برای افزایش ورود زنان به مجلس دهم تبدیل شد و کمپین «نه به کابینه مردانه اعتدال» که به انتصاب یک زن دیگر به سمت معاون رییسجمهوری انجامید، از تجربههای آن چیزی است که نتیجهای خلاف انتظار از آموزشهای تبعیضآمیز سیستم آموزشی جنسیتزده جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته بوده است؛ مانند انتصاب «زهرا احمدیپور» به سمت رییس سازمان میراثفرهنگی صنایع دستی و گردشگری.
به عبارت دیگر، در عمل، برخلاف آنچه جمهوری اسلامی سعی کرده بود در آموزههای خود زنان را در مشارکت سیاسی و حرکتهای این عرصه، «پیرو» نشان دهد، زنان توانستند حرکتهای موثری در تحقق خواستههای خود طراحی، سازماندهی و عملی کنند. نمونههایی چون «کمپین یک میلیون امضا برای رفع تبعیض علیه زنان» یا تلاش برای ورود به ورزشگاههای برای تماشای مسابقههای ورزشی، نمایش دیگری از تحرک سیاسی زنان بوده است.
حکومت حتی با زنانی که در صحنه سیاسی مردسالار/ پدرسالار تلاش میکردهاند با بیرحمی رفتار کرده است که نمونه آن را در سرنوشت «مینوخالقی»، منتخب مردم اصفهان در دوره دهم میتوان ملموستر یافت که چهگونه او را پس از کسب آرای مردم، به سبب پوشش و حجاب ردصلاحیت کردند تا نتواند در بهارستان به صندلی سبز قوه مقننه تکیه بزند. با این حال، این بازیگران سیاسی نیز مجبور به بازی در صحنه سیاسی ایدئولوژیک مرد/پدرسالار رژیم هستند و از این رو امکان کمک به لغو ستم نظاممند جنسیتی ندارند و آنهایی که تلاشی غیر از این بکنند، جایشان در زندان یا تبعید است. کافی است نامهایی چون «بهاره هدایت»، «نرگس محمدی» و «سپیده قلیان» و رفتار حکومت با آنها را مرور کنیم.
زنانی که دیده نشدهاند
بخش قابل توجهی از فعالیت سیاسی زنان به طور کلی دیده نمیشود و با رویههای حکومتی بیشتر موجب طرد شدن آنها میشود. شیوه اطلاعرسانی و تبلیغات، آن هم در عرصه سیاسی، ابزاری است که موجب نادیده انگاشته شدن بسیاری از زنان میشود. شاید نام بسیاری از زنان معترض یا فعالان حقوق زنان به واسطه بازداشت و زندانی شدن آنها مطرح شده باشد اما فعالیت بسیاری از زنان حتی به محتوای اخبار و رسانهها هم نمیرسد تا مردم با آنها آشنا شوند، چه رسد به این که در فضای تالیف کتابهای درسی قرار بگیرند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر