close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چگونه مراقب بازتولید کلیشه‌های جنسیت‌زده در رفتارمان باشیم؟

۱۲ بهمن ۱۴۰۲
سینا قنبرپور
خواندن در ۹ دقیقه
تاثیرگذاری آموزش غیررسمی بر بازتولید الگوهای جنسیت‌زده را می‌توان در بسیاری از رفتارهایی که در روزمره زندگی ماست بجوییم. آموزش‌دادن همواره مثل یک خمیر در حال شکل‌گیری است و هیچ‌گاه نباید تصور کنیم که به‌شکل ثابت درآمده است
تاثیرگذاری آموزش غیررسمی بر بازتولید الگوهای جنسیت‌زده را می‌توان در بسیاری از رفتارهایی که در روزمره زندگی ماست بجوییم. آموزش‌دادن همواره مثل یک خمیر در حال شکل‌گیری است و هیچ‌گاه نباید تصور کنیم که به‌شکل ثابت درآمده است
دکتر «شیرین امانی آذری»، روان‌شناس و روان‌درمان‌گر بالینی: «اگر محیط خانه و خانواده برای کودک امن نباشد، او می‌فهمد که جای پرسش در خانه نیست و بسیاری از تعارض‌های ذهنی خود را مطرح نمی‌کند.»
دکتر «شیرین امانی آذری»، روان‌شناس و روان‌درمان‌گر بالینی: «اگر محیط خانه و خانواده برای کودک امن نباشد، او می‌فهمد که جای پرسش در خانه نیست و بسیاری از تعارض‌های ذهنی خود را مطرح نمی‌کند.»
دکتر «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس و مدرس دوره‌های آموزشی «ضمیمه» برای معلمان، تاکید کرده بود که «کیفیت رابطه معلم و شاگرد در رابطه با دانش و یادگیری، نقش‌آفرین است. روند آموزش و یادگیری نباید بدون سرگرمی و خالی از احساس باشد.»
دکتر «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس و مدرس دوره‌های آموزشی «ضمیمه» برای معلمان، تاکید کرده بود که «کیفیت رابطه معلم و شاگرد در رابطه با دانش و یادگیری، نقش‌آفرین است. روند آموزش و یادگیری نباید بدون سرگرمی و خالی از احساس باشد.»

«دو صد گفته چون نیم کردار نیست»، فقط یک ضرب‌المثل قدیمی نیست و در عصر تکنولوژی و ارتباطات هم می‌تواند توضیح دهد که چگونه حتی اگر نظام آموزش رسمی هم بهترین داده‌ها را به دانش‌آموزان منتقل کند، رفتار و اعمال بزرگترها، به‌ویژه پدر و مادرها و معلمان، تا چه اندازه می‌تواند تاثیر عمیق‌تر بر آن‌ها بگذارد. 

تاثیرگذاری آموزش غیررسمی بر بازتولید الگوهای جنسیت‌زده را می‌توان در بسیاری از رفتارهایی که در روزمره زندگی ماست بجوییم، تا آنجا که می‌توان دراثر آن به  توصیف دکتر «شیرین امانی آذری»، روان‌شناس و روان‌درمان‌گر بالینی در گفت‌وگو با «کنترل زد»، «ایران‌وایر»‌توجه کنیم که گفت: «آموزش‌دادن همواره مثل یک خمیر در حال شکل‌گیری است و هیچ‌گاه نباید تصور کنیم که به‌شکل ثابت درآمده است.»

***

علاوه‌بر آنکه یک رفتار بزرگترها، به‌ویژه پدر و مادر می‌تواند تاثیری عمیق‌تر از آموزه‌های تئوریک و رسمی بگذارد،‌ نکته دیگر در بازتولید کلیشه‌های جنسیت‌زده، نقش کهن‌الگوها و حمل آن در روان فرد از کودکی تا بزرگسالی است. اینجاست که نقش روانکاوی و مشاوره اهمیتی دو چندان برای شکستن دور باطل تولید آموزه‌های جنسیت‌زده ایفا می‌کند. 

پیش‌تر، دکتر «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس و مدرس دوره‌های آموزشی «ضمیمه» برای معلمان، تاکید کرده بود که «دریافت و نگاه یادگیرنده خیلی مهم است، چراکه با موضوع معنابخشی به روند یادگیری ارتباط دارد. کیفیت رابطه معلم و شاگرد هم در رابطه با دانش و یادگیری، نقش‌آفرین است. روند آموزش و یادگیری نباید بدون سرگرمی و خالی از احساس باشد.»

حال باید به این نکته توجه کرد که کیفیت رابطه کودک با بزرگترهای خود و امنیت این رابطه تا چه اندازه می‌تواند به فضایی برای بهبود آموزش غیررسمی و شکستن کلیشه‌های جنسیت‌زده منجر شود. امنیتی که فقط پدر و مادرها می‌توانند به ایجاد آن کمک کنند، تا فرزندانشان بتوانند بدون هیچ نگرانی پرسش‌های خود را مطرح کنند. 

دکتر «امانی‌آذری» در‌این‌باره نیز گفته: «اگر محیط خانه و خانواده برای کودک امن نباشد، او می‌فهمد که جای پرسش در خانه نیست و بسیاری از تعارض‌های ذهنی خود را مطرح نمی‌کند.» 

به این ترتیب می‌توان گفت یکی از نیازمندی‌های زندگی مدرن این است که پدر و مادرها پیش از آنکه بخواهند فرزند خود را نزد روانشناس و مشاور ببرند، خود از مشاور کمک بگیرند تا با اصلاح رفتار خود، کیفیت آموزش غیررسمی را افزایش دهند. 

آموزش غیررسمی و بازتولید جنسیت‌زدگی 

نگاهی به زندگی روزمره خودمان بیندازیم تا ببینیم چگونه آنچه «دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست» را، می‌توانیم ملموس ببینیم. باوجودی که در دهه‌های اخیر چه به سبب مطالبات زنان و چه به سبب شرایط اقتصادی، هم زن و هم مرد در برخی از خانواده‌های ایرانی کار می‌کنند، اما به‌طور عمده پختن غذا به‌طور غالب توسط زنان انجام می‌گیرد. شاید بنا به آمار رسمی، فقط ۱۴.۱ درصد از زنان ایرانی شاغل باشند،‌اما این موضوع در طرح پرسش قبلی تغییری ایجاد نمی‌کند. 

حتی اگر فرض کنیم ورود تکنولوژی بسیاری از کارها را هم تسهیل کرده، اما بازهم استفاده از ماشین ظرفشویی و لباسشویی هم توسط زنان انجام می‌شود. گاه حتی ممکن است مردان کار با این وسایل را هم باوجودی که چند دکمه و کلید روشن‌ خاموش دارد، بلد نباشند. اگر فرض کنیم همه خانه‌ها اینک میز ناهارخوری دارند و دیگر سفره‌ای پهن نمی‌شود که کسی بخواهد سفره را تمیز کرده و جمع کند.  

در میهمانی‌های خانوادگی وقتی بحث‌های سیاسی داغ است و همه مشغول ارائه دیدگاه‌های خود هستند و درباره همه‌چیز تحلیل ارائه می‌کنند، گرم شدن آن بحث چای می‌طلبد. دم کردن این چای و سرو کردنش را چه کسی انجام می‌دهد؟ شاید بگویید نوبتی یک نفر چای را دم می‌کند و بعد که دم شد هر کس می‌رود برای خودش چای می‌ریزد! خوب می‌دانیم که این تصویر حتی در زندگی خوابگاهی هم ممکن است تابع قواعد سرسختانه‌ای برای اجرا باشد و معمولا همه از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند. 

اصلا فرض کنید خانواده قرار است برای گذران یک فراغت یا تعطیلی به دامان طبیعت برود. چه کسی وسایل و خوراکی‌ها و لوازم مورد نیاز پیک‌نیک را جمع می‌کند، چه کسی رانندگی می‌کند؟ چه کسی در بازگشت همه‌چیز را دوباره باید سر جای خود قرار دهد؟ همه این پرسش‌ها و طراحی موقعیت‌هایی از زندگی روزمره، از‌آن‌رو مطرح شد که به این نکته توجه کنیم؛ فرزندان در خانواده شاهد و ناظر همه این اعمال هستند. حتی اگر بهترین تئوری‌ها را هم بر زبان جاری کرده باشیم،‌ آنچه در عمل به چشم آن‌ها می‌آید، اثر دیگری دارد. 

حال فرض کنید نظام آموزشی رسمی نیز اصلاح شده و همه کتاب‌های درسی به‌خوبی داده‌هایی در راستای برابری همه انسان‌ها به کودکان داده‌اند. موقع عمل در خانه یا در جمع‌های کوچک فامیلی چه اتفاقی می‌افتد؟ کمترین اتفاقی که در این حالت برای یک کودک رخ می‌دهد، تعارضی میان آنچه شنیده و آنچه در عمل دیده در ذهنش ایجاد می‌شود که آن را تا سالیان سال با خود حمل خواهد کرد. 

یک موقعیت دیگر را در ذهنتان تجسم کنید. فرض کنید شما دختری هستید که پس از بزرگسالی آموزش‌های دریافت کرده‌اید و برخی الگوهای جنسیت‌زده از‌جمله اینکه چه کسی در خانه آشپزی کند را شکسته‌اید، اگر در موقعیتی ببینید همسرتان پس از یک روز پرمشغله به خانه بازگشته و سریع دست‌به‌کار پخت‌و‌پزی مطابق با میل او می‌شوید، از خودتان نمی‌پرسید که آیا این کار را صرفا از روی علاقه به او انجام دادم، یا نقش مادری در ذهنم تداعی شد و به آن عمل کردم؟

همه این موقعیت‌های فرضی و پرسش‌های برآمده از آن، جرقه‌هایی برای برجسته‌کردن چگونگی تاثیر آموزش غیررسمی بر بازتولید کلیشه‌های جنسیت‌زده است. 

به فرزندانمان فضای امن طرح پرسش بدهیم 

یکی از موقعیت‌هایی که در گفت‌وگو اخیر «کنترل زد» با دکتر شیرین امانی آذری، روانشناس و روان‌درمانگر مطرح شد، بر این موقعیت استوار است که کودک شما داده‌ای دریافت کرده و در ذهن خود با آن دچار چالش شده، یا برایش پرسش‌برانگیز شده است. اگر آن پرسش را با شما در میان بگذارد، چگونه با آن برخورد کنیم بهتر است؟

خانم امانی آذری دراین‌باره توضیح داده است: «اگر پدر و مادر بتوانند فضایی امن ایجاد کنند که فرزند آن‌ها فارغ از آنکه مورد چه قضاوتی قرار بگیرد، یا در پاسخ با چه نوع ارزش‌گذاری‌ مواجه شود و پرسش خود را مطرح کند، دو دستاورد مهم رقم می‌خورد؛ نخست آنکه فرزند آن‌ها توانسته بحثی را بگشاید و به این ترتیب دریافته که می‌تواند هر داده‌ جدیدی را با پدر و مادر خود به اشتراک بگذارد. نکته دوم این است که حتی اگر بر سر عقیده‌ای اتفاق‌نظر وجود ندارد، باز هم می‌توان آن را مطرح کرد.»

او در توصیف موقعیتی که در آن فضای امن پرسیدن فرزندان ساخته نشود نیز گفته: «اگر فضای امن مطرح کردن عقیده یا پرسش توسط پدر و مادر ساخته نشود، یا پس از آنکه مطرح شد فرزند مورد قضاوت و ارزش‌گذاری قرار گیرد، نتایجی در پی دارد. نخست آنکه چالش یا پرسشی که موجب شده او آن را بپرسد جای نمی‌رود و در ذهن او باقیست، تنها اتفاقی که افتاده این است که او دریافته جای پرسش در خانه نیست و پس‌از این دیگر هیچ دیدگاه یا اتفاقی را در خانه بازگو نمی‌کند.»

معلمان چه آموزش می‌دهند و چه کاری می‌کنند؟

اگر به همان جمله آغازین این مطلب برگردیم، به پرسشی دیگر در مورد نقش آموزش غیررسمی و این بار توسط معلمان برمی‌خوریم. پرسش این است که نقش رفتار و اعمال معلمان باوجودی که در حال آموزش استاندارد به کودکان هستند، چه تاثیری بر بازتولید یا آموزش کهن‌الگوها یا کلیشه‌های جنسیتی دارد؟ این پرسش سبب شده تا تاثیر روانکاوی و مشاوره گرفتن خود معلمان برجسته شود و از دل آن، همان بحثی استخراج شود که دکتر سعید پیوندی در توصیف آن گفت:‌ «کیفیت رابطه معلم و شاگرد در رابطه با دانش و یادگیری، نقش‌آفرین است.» 

به عبارت دیگر اگر فرض کنیم کتاب‌های درسی اصلاح شده و نظام آموزشی نیز مورد پالایش قرار گرفته و معلمان در حال انتقال داده‌های درست آموزشی هستند،‌ باز هم ممکن است رفتاری به‌طور ناخودآگاه از خود بروز دهند که موجب ایجاد چالش در ذهن دانش‌آموزان شود و نتیجه آن، بازتولید کلیشه‌ای جنسیتی شود. 

خانم دکتر امانی آذری دراین‌باره توضیح داده‌است: «باید توجه داشته باشیم که با ارائه یک آموزش یکسان، هر دانش‌آموزی برداشت فردی خاص خود را دارد، کما اینکه در مواجه با هر رویداد و اتفاقی، هر بچه‌ای برداشت فردی خود را دارد. بنابراین نمی‌توان چیزی را عمومیت داد و همین‌جا لازم است تا معلمان از دانش‌آموزان بخواهند هر یک نظر خود را ارائه کند و در این مسیر نیز اگر نظری متفاوت و مغایر با سایرین بود، قضاوت و ارزش‌گذاری نشود.»

او در پاسخ به موقعیتی که برای یکی از معلمان در کلاس درس رخ داده و دانش‌آموزی رفتاری خارج از عرف انجام داده بود نیز گفت: «بهترین رفتار این است که تا نفهمیده‌اند دلیل رفتار آن دانش‌آموز چه بوده، هیچ اقدامی نکنند. این موضع سبب می‌شود تا برای هیچ‌کس هیچ شرمندگی‌ای رخ ندهد، اما بلافاصله باید موضوع را با خود دانش‌آموزان به بحث بگذارند. در عین‌ حال که زمانی برای واکاوی دقیق‌تر آن توسط متخصص معین می‌کنند، والدین دانش‌آموزان نیز باید بلافاصله از موضوع باخبر شوند.»

اصلاح رفتارهای جنسیت‌زده به اندازه آموزش رسمی مهم است

کودکان امروز علاوه‌بر همه منابعی که ما برای کسب اطلاعات داشتیم، به دنیای وسیع و بیکران مجازی متصلند و تکنولوژی سبب شده آن‌ها هر چیزی را به‌راحتی جست‌وجو کنند. در چنین شرایطی، داشتن داده‌های مختلف می‌تواند آن‌ها را با چالش‌های گوناگونی در پی دریافت آموزش رسمی و آنچه به چشم در زندگی روزمره می‌بینند،‌ مواجه کند. این چالش‌ها در‌صورتی‌که به‌درستی پاسخ بیایند،‌ می‌توانند گره‌های فردی را بگشایند و در غیر این صورت، ممکن است به تضادهایی منجر شود که افراد را پر از اضطراب کنند و به این ترتیب، افراد با روح و روانی مجروح از خانه و خانواده وارد جامعه و داخل در ارتباطات جدید می‌شوند. 

خانم دکتر امانی آذری در گفت‌وگو خود با «کنترل زد»، ایران‌وایر تاکید کرده: «یکی از راه‌های محافظت کردن از فرزندان، ایجاد یک فضای ارتباطی باز و امن است تا آن‌ها بتوانند درباره همین تضادها صحبت کنند. این صحبت‌ها می‌تواند به طرح مساله منجر شود و نشانه‌ای برای مراجعه به مشاور و روانشناس باشد.» 

چیزی که خانم دکتر امانی آذری درباره آن توضیح می‌دهد: «مراجعه والدین به مشاور بسیار راهگشا‌تر از آن است که بچه‌ها را نزد مشاور ببریم، ضمن آنکه عموما بازی‌درمانی یا روش‌هایی از این دست، برای کودکان موثرتر از مشاوره است. با‌این‌حال در چنین شرایطی، خانواده‌ درمانی هم می‌تواند کمک کند، اما توصیه ما به والدین مشاوره تک به‌تک است، زیرا در این مشاوره فرد می‌تواند رابطه خودش با خودش را بهبود بدهد.»

همان مساله‌ای که اگر حل‌و‌فصل نشود،‌ با‌وجود آموزش‌ها و انتقال داده‌های استاندارد، ولی با بروز رفتارهای نادرست و در عین حال ناخواسته، می‌تواند حکم پنبه شدن هرچه ریسیده‌ایم داشته باشد. به عبارت دیگر، تجربه‌های کودکی و شخصی والدین و معلمان ممکن است منجر به رفتارهای ناخودآگاهی شود که هر یک از آموزش‌های استاندارد را تحت‌تاثیر قرار دهد. پس پیش از آنکه «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»، برگرفته از کهن‌الگوها یا تجربه‌های شخصی گذشته منجر به تخریب آموزش‌ها نشده، درباره رفتن به مشاور و گرفتن کمک از او بیندیشیم. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

فشار نیروهای امنیتی به خانواده‌های دادخواه برای دریافت دیه و ختم پرونده

۱۲ بهمن ۱۴۰۲
ایران‌وایر
خواندن در ۶ دقیقه
فشار نیروهای امنیتی به خانواده‌های دادخواه برای دریافت دیه و ختم پرونده