خانم رهنما ماری کوری در دوران قاعدگی آزمایشگاهش را به آتش نکشید

رابعه موحد- روان‌شناس

احتمالا جوابهایی که" مدافعان حرمت بشر" به جمله ی سراسر بی‌حرمتی در موردزنان از طرف هنرمند مقبول صدا و سیمای منفور سرکار خانم رهنما داده می‌شود بیشتر و بیشتر مایه‌ی شعف و شادمانی ایشان را فراهم می کند، زیرا این نوع شخصیت‌ها که نام روانشناسی‌اش را حذف می کنم اهل آن‌اند  که طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد، اگر حرف حسابی نیست بی حساب ترین حرف را بزنند تا اگر به سطح داشتن نگرش انسانی به انسان اعم از زن و مرد نرسیده اند از عمق تعصبات واپس گرای خود که مولود تربیت فرهنگ و باورهایشان می باشد در توهین به خودشان، قصیده ایی بسرایند. به هر حال وقتی عوامل و عناصر رشد  ارتقا ورسیدن به جایگاهی را که برای دیده شدن وشنیده شدن به عنوان زنی در جانعه مردسالار را نداشته نباشیم باید ابوعطا بخوانیم.  بدون هیچ دانش و اطلاعاتی درست در مورد فیزیولوژی و روانشناسی زن ،اظهار فضل کنیم و نگاه هایی را به سوی جلب می‌کنیم. بسی ارضاء کننده است تا همین جایش و فعلا تا مدتی کمبود توجه رفع خواهد شدو به دنبال آن چند نفری مثل من جوابی نه برای ایشان بلکه برای کسانی که چنین توهینی به ایشان شده می نویسند. از آن‌جا که چنین شخصیت هایی اصلا بریشان مهم نیست چه بشنوند .به مزمزه ی بیشتر حس مهم بودنشان ادامه می دهند که البته نوش جانشان.

اگر ایشان مرد بودند!اتفاق خاصی نمی‌افتاد و زنان با پدیده‌ی خاصی مواجه نمی شدند، فقط مردی با کاراکتر ایشان به انبوه مردان اضافه می شد که به زنان اعتماد نمی کنند همچنان که این توصیه به عناوین مختلف از زبان پیشوایان مذهبی از یهود تا اسلام و از زبان مردان  قدری در فلسفه و اندیشه مانند هگل عنوان شده است و زنان مانند واقعیت زمین گردی که به دور خورشید می چرخد در دادگاه  مردسالاری به سخن در آمده و ثابت کرده اندکه زنان به اندازه‌ی مردان خردورز هستند و اندیشمند. حتی اگر همه‌ی مردان جهان انکارش کنند. خرد جنسیت ندارد خرد مذکر و مونث ندارد. خانم رهنما نمی داند که تغییرات هورمونی فقط در چند روز قاعده ایی اتفاق می افتد و آن تغییرات در ساختار شخصیتی و تفکر زنان تاثیر نمی گذارد. و کل این طلاطماتی که ایشان از ان به فغان در امده است به بی حوصلگی چند روزه با شدت و ضعیفی تعریف شده محدود می‌شود و جالب اینکه این تغییرات خلقی نیز شامل حال همه ی زنان نمی شود و بیشتز زنان هیچ تجربه ای در این زمینه ندارند و با این نوسانات خلقی بیگانه اند.

 مثلا  خانم کبینتون در دوران قاعده گی اش همه ی تصمیمات قبل از قاعده کی را زیر پا نمی گذاشت و یا ماری کوری ازمایشگاه خود را به اتش نمی کشید و از رشته ی خود بیزار نمی شد.

سیمون دوبوار مانیفست فمنیست را در طی سالها یی که پریود ماهانه می شد نوشت و هیچ تزلزلی در بیان عقایدش دیده نشد. زنان عادی و معمولی در دوران پریود پشت پا به تعهداتشان نمی‌زنند زندگی هیچ زنی در دوران پرید به هم نمی ریزد مگر خود خانم رهنما نمونه ای باشد برای تحقیقات جدید.

قابل اعتماد بودن نشان از انسانی رشد یافته بالغ و انتخابگر است که بر معیارهای خود واقف است و این رشد در طی سالها  زندگی هشیارانه اتفاق می افتد نه هیجان زود گذری ست که با خلق بالا و پایین شدن دوران پریود محو شود و نه ودیعه ای آسمانی است که لحظه ای ملکوتی بر انبیا نازل شود.فصایل اخلاقی در پروسه ایی طولانی و در فراز و نشیب های زندگی کسب می شود و خانم رهنما در این مورد گویا هیچ نمی داند. ایشان به عنوان  بلند گوی مردسالاری حرف کهنه ای را تکرار کرده اند و می توان بخشیدشان زیرا ما معتقدیم مردسالاری مانند اسیدی بر دل سنگ آرام آرام بر فکر و ذهنیت ما اثر می گذارد و ما به نگهبانان نادان خویش تبدیل می کند. ما معتقدیم که مردسالاری رنان و مردان اسیرش را اینچنین به برده گی فکری می کشد که علیه حقوق انسانی خود قلم فرسایی می‌کنند. ایشان نمی‌دانند اگر زنان قابل اعتماد نیستند نه به خاطر هورمونهایشان بلکه به دلیل تجربه های تاریخی و ستم های بیشماری ست که اعتماد به مردسالاری چشیده اند. آنان هر زمان کنار مردان مبارزه کرده اند از مبارزه علیه برده داری در آمریکا تا انقلاب اسلانی در ایران و پس از خاتمه ی کار مردان این مردان مردسالار پیروز که تغییرات هورمونی ندارند و قابل اعتماد خانم رهنما هستند،همراهان زن خود را با بیف بیف بوی زنانگی می آید و سیاست و کرسی های قدرت از آن مردان است، زنان را از مشارکت و همراهی بعدی کنار گذاشتند .آن‌ها همیشه غنایم را بین خود تقسیم کردند و سوختن غذا و نیاز بچه به مادر را برایشان یاد اور شدند. خانم رهنما خیلی چیزها را نمی دانند .دوستی (مرد)می گوید:  ببخشیدش، می گویم: بله بی شک باید بخشید

و چون ایشان خیلی چیزها را نمی‌داند، من فضولی می کنم و همه ی زنان کشورم که این بی ادبی را شنیده اند از جانب ایشان دلجویی می کنم .