close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ائمه جمعه در مصاف با روح قمرالملوک

۲۱ آبان ۱۳۹۳
مهرانگیز کار
خواندن در ۹ دقیقه
ائمه جمعه در مصاف با روح قمرالملوک
ائمه جمعه در مصاف با روح قمرالملوک

 

مهرانگیز کار

 ائمه جمعه، این روزها حال خوشی ندارند. طی 35 سال، حریف اجرائی کردن حجاب و عفاف نشده اند، تازه فهمیده اند قمرالملوک وزیری مثل یک روح متعالی در دختران جوان ایرانی حلول کرده، با پرده و بی پرده، زده است زیر آواز.  کجا؟ بیخ گوش ائمه جمعه که تن شان به سرعت با شنیدن صدای دلنواز زنانه کهیر می زند. از آن بدتر، فرزند برومند رئیس خود [احمد جنتی] را در این صحنه که از اختیار خارج است، می بینند که بر مسند وزارت ارشاد تکیه زده و در تلاش است تا شاید آب رفته را به جوی بازگرداند و عقب افتادگی فرهنگی نسبت به گذشته ی نزدیک را جبران کند. هم او زیر فشار همفکران پدر، یک گام پیش و یک گام پس می رود. اما روح متعالی قمرالملوک وزیری در وزارت ارشاد اسلامی  پرسه می زند و آن فرهنگی را که پایه گزارش بوده، مطالبه می کند. 

ائمه جمعه آوای دلنواز قمر را که بر فراز گشت های ارشاد و مجتمع های منکراتی در پرواز است می شنوند. با قانون و فتوی نتوانسته اند خفه اش کنند. می خواهند با "غیرت دینی" او را خاموش کنند. راستی می توانند؟  قمر روح است. روح فرهنگ ایرانی است که نمی شود شلاق اش زد، نمی شود خفه اش کرد. ماندگار است. جسم نیست تا زیر شکنجه اقرار کند به این که بی بند و باری غربی را اشاعه می داده.  در دسترس نیست، اما حضور دارد. شاهد است، اما شهید نیست.

قالیباف با ادعای "غیرت دینی" فصلی دیگر در بازیگری های سیاسی با "ویژگی های زنانه" را باز گشود، فضایی که شده است خوراک ائمه جمعه. آنها سرخود حرفی نمی زنند. ستاد و سازمان دارند و بر پایه سیاست های کلان،  خطوط خطبه های خود را ترسیم می کنند. جمعه ای که گذشت، خوراک را به ظاهر از دست قالیباف گرفتند و فضای ایران را پر کردند از هذیان هائی که بر آمده از غیرت دینی قالیباف بود. شنوندگان ائمه جماعت، ما رانده شدگان از ایران هستیم ، نه آنها که هنوز در ایران زندگی می کنند. گوش داخلی ها بدهکار هذیان ها نیست، ولی گوش ما نسبت به آن حساس است.  آینده سیاست های کلان فرهنگی را از آن هذیان ها در می یابیم. این بار هم مثل یک ارکستر که خارج می زند، گوش ما را سخت آزردند، حال آن که اکثر ایرانیان داخل کشور، اگر هم اتفاقا هذیان ها را شنیدند، شانه بالا انداختند، پوز خندی زدند، به ریش گوینده خندیدند و او را جدی نگرفتند. شاید یکی از مهمترین تفاوت های ایرانیان داخل و خارج از کشور، همین است. ما از راه دور کسانی را جدی می گیریم که حتی وقتی خودمان درون کشور بودیم، اسباب سرگرمی و تفریح بودند و می شدند دستمایه ای برای جوک سازی های شبانه.

آرزوئی را قالیباف مطرح کرد که البته نشدنی است. ولی با فرض آن که اجرائی بشود، حکومتی را که زیر بار جنگ با زنانگی، هزینه های هنگفت مالی ، ملی و بین المللی پرداخته، بیش از پیش مضحکه می کند. مدیران سطوح بالا فرموده اند که اجرائی شدن تفکیک جنسیتی در محیط کار، نه تنها فضای کار را سالم می کند، بلکه بر بازده کار هم می افزاید. البته قالیباف اعلام کرد که از منشی ها و ماشین نویس های زن، شروع کنند، اما منتظران فرصت، که آن را غنیمتی برشمردند برای رویاروئی با سیاست های ادعائی "تعادل"، خیز برداشتند به سوی وزیر کار و موضوع را یک کلاغ چهل کلاغ کردند . آن قدر قربان صدقه قالیباف رفتند که ناگهان موضوع تبدیل شد به خواست عمومی تند روها  برای اجرای عمومی در سطح کشور. درست مثل داعش که ناگهان بیرق هوا کرد، آنها بیرق را از دست قالیباف قاپیدند و هوا کردند تا جائی که سردار طلائی معاون شورای شهر تهران، در جریان مصاحبه ی مطبوعاتی به سمت یک بانوی محترم روزنامه نگار که از او در این باره سوال کرده بود، حمله ور شد، سخنان سخیف بر زبان جاری ساخت و حتی پای همسرش را هم به میان کشید.
دو موضوع در این یادداشت مورد توجه است. گفته اند در صورت جدا ساختن محل کار زن و مرد:

1 – محیط کار سالم می شود.

2 – بازده کار افزایش می یابد.

به این دو ادعا نگاهی می افکنیم.

اصلا سالم سازی محیط کار چه تعریفی دارد؟ این طور که پیداست، رشوه خواری، پرونده مردم را گم و گور کردن تا رشوه مورد تقاضا برسد، زد و بند هائی که  در محیط کار مدیریت می شود و اسمش "فساد حکومتی" است، زمین دزدی با استفاده از اختیارات شهردار، همدستی با برج سازهائی که تا محیط سبز با مجوز شهرداری، قلع و قمع نشود، کسب و کارشان نمی چرخد، و بسیاری فقرات دیگر که الی ماشاءالله است، در تعریف ائمه جمعه از سالم سازی محیط کار نمی گنجد. اما با جدا سازی محل کار زن و مرد، محیط کار سالم می شود. چگونه؟ از آن رو که  زنان با مردان نامحرم ساعات طولانی را در یک محیط سپری نمی کنند. معلوم نیست در یک چنین شرایط غیرعادی چگونه همکاری شکل می گیرد و روابط کاری با چه شیوه هائی میسر می شود.

گفته اند بازده کار بالا می رود. منظور چیست؟ یعنی کسب درآمد نامشروع برای مردان آسان تر می شود؟  صدای زن که به گوش شان نمی رسد، بهتر کار می کنند؟  یا زنان دور از نگاه مردان، بیشتر دل به کار می دهند. این اراجیف را چگونه کشف کرده اند؟ در کشورهای پیشرفته و با تولید انبوه، آیا محل کار زن و مرد جدا بوده که در صد تولیدشان بالاست و کیفیت سرویس های خدماتی که به مردم می دهند، درخشان است؟  ائمه جمعه فقط یک مثال بیاورند از فرمایشات بی پایه شان. فقط یک مثال بزنند. کشوری را نمونه بیاورند که وقتی زن و مرد را در محیط کار از هم جدا کرده اند، بازده کاری بالا رفته است. آخر تا ابد که نمی شود با دست خالی و بی بهره از علم و تجربه و مسئولیت، برای مردم فرمان صادر کرد و تحسین جمع قلیلی را که در نماز جمعه ها به هر دلیل شرکت می کنند و تکبیر می گویند، برای صحت مدعای خود و صدق گفتارشان، شاهد آورد.

این ذهنیت همیشه در ایران زیسته و بر ضد زنان و حضور برابر آنان در زمینه های اجتماعی، سمپاشی کرده است. اما این جورش که در آمیخته با تئوری سازی است، تازگی دارد. برایش تئوری های اقتصادی ساخته اند. برایش تئوری های محیط زیستی ساخته اند. می گویند بازده کار را بالا می برد، محیط کار را سالم می کند، یک پا اقتصاد دان و کارشناس محیط زیست شده اند. البته با تمرکز بر حضور و غیاب زنان. در علم اقتصاد و بازدهی نیروی کار و سلامت محیط زیست، فقط به تن و بدن زن و بطلان  حق زن بر اشتغال تاکید دارند. تازه همین تئوری های قلابی را هم نمی توانند اجرا کنند. مگر پس از 35 سال هنوز در کار نابخردانه خود در فرامین حجاب اجباری فرو نمانده اند؟

ائمه جمعه به رهبری یک سردار سابق که می خواسته رئیس جمهور بشود و نشده و در عوض شهردار شده، فکری را پخته می کنند که متوجه حذف زنان از سطوح اشتغال در لایه های پائین است. منشی گری و ماشین نویسی را نشانه رفته اند. به نظرشان رسیده که وقتش است تا همه زنان ایرانی از طیف های کم درآمد و بسیار گرفتار را خانه نشین کنند و در بحران بیکاری، مردان کم سواد و غیرمتخصص را به جای آنها بنشانند. فقط نوک دماغ خود را می بینند. درک نمی کنند با این کشور گل و بلبلی که ساخته اند، همه ی افراد یک خانواده، حتی بچه ها و نوجوانان در لایه های فقیر و متوسط پائین، باید کار کنند تا بتوانند با سیلی صورت خودشان را سرخ نگاهدارند.

ائمه جمعه و ستاد ائمه ی جماعات، آماری از آسیب پذیری های اجتماعی را در اختیار ندارند، یا دارند و فرا افکنی می کنند. نمی گویند در صد گرایش زنان به توزیع مواد مخدر که به اعتیاد و فحشا منجر می شود، تا چه اندازه در دوران حکومت آقایان بالا رفته است. نمی گویند در صد کودکان خیابانی و رها شده و ترک تحصیل کرده، چه اندازه است. نمی گویند در صد کودکان کار که نه بیمه دارند، نه بازنشستگی و به ساز کارفرما در کارهای زیرزمینی می رقصند و مورد سوء استفاده های جنسی هم قرار می گیرند، چه اندازه است. نمی گویند دبیر مرجع ملی حقوق کودک گفته است پسرهای دانش آموز خودشان گرایش به همجنسگرائی دارند و به همین علت ناظم یک مدرسه به آنها تجاوز می کرده است. این ها و بسیاری دیگر از دستاوردهای ایرانیان که محصول ارتقاء مقام آقایان از روضه خوانی به حکومت است، در نماز های جمعه ناگفته می ماند، در عوض پیاپی به پر و پای زنان می چسبند. به آنها آزادی مطلق داده اند تا بحران های واقعی را کتمان کنند و گریبان زنان را بفشارند.

جنگ یک جنگ تاریخی است. جنگ شعاری با امریکا هم که تمام بشود، این جنگ خانمانسوز ادامه خواهد داشت. همه را می سوزاند: زن، مرد و کودک را.

اما ایران پیشینه ای دارد که ائمه جمعه را سرانجام به خاک سیاه می نشاند. گرچه آن پیشینه را در نیمه راه ، زدند و شکستند و خرد کردند، ولی باید تا کنون می فهمیدند از عهده بر نمی آیند و بهتر است خود را با آن پیشینه وفق بدهند. افسوس نفهمیدند و کار بر خودشان و مردم سخت تر از آن است که بتوان امید به تعادل را در دل پرورش داد.

زنان ایرانی در پاسخ به کج فهمی های ائمه جماعات، انرژی از روح قمرالملوک وزیری می گیرند. زنان از روح قمر که ابتدا پشت پرده زد زیر آواز و پس از آن، روی همه فتاوی آقایان در حرمت آواز خواندن زنان خط بطلان کشید و پرده را درید، دستور می گیرند. در آشفته بازار فرهنگی، زنان با تکیه بر گذشته ای که چندان دور نیست، دور از چشم ائمه حقوق بگیر و مزدور، فرصتی را انتظار می کشند تا پرده ها را بدرند و بزنند زیر آواز. پرده فقط حجاب اجباری نیست. همه محدودیت هائی است که به نام انقلاب و اسلام، با آن فرهنگ سازی کرده اند و بار سنگین آن را ریخته اند روی شانه های زنانی که به انقلاب پیوستند و آقایان را سر کار آوردند. این تاج و تخت که شالوده اش، فرامین نابخردانه ی صادره از ستاد ائمه جماعت است، ماندگار نیست. ایکاش خود شان را در آئینه جهان امروز می نگریستند و به کراهت گفته های نابهنجار خود پی می بردند و دم فرو می بستند. ایکاش!

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

آمار بی سابقه فرمانده نیروی انتظامی از اسیدپاشی ها:وقوع 380 مورد اسیدپاشی...

۲۱ آبان ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
آمار بی سابقه فرمانده نیروی انتظامی از اسیدپاشی ها:وقوع 380 مورد اسیدپاشی طی هشت ماه