close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

مقاومت دختران دانش‌آموز در برابر جنسیت‌زدگی کتاب‌های درسی؛ گفت‌وگو با سعید پیوندی

۱۲ مرداد ۱۴۰۲
سینا قنبرپور
خواندن در ۱۰ دقیقه
نقش‌هایی که در کتاب‌های درسی ایران ترسیم شده، برخلاف واقعیت، تصویری غیرواقعی از زندگی زنان به دانش‌آموزان ارائه می‌کنند
نقش‌هایی که در کتاب‌های درسی ایران ترسیم شده، برخلاف واقعیت، تصویری غیرواقعی از زندگی زنان به دانش‌آموزان ارائه می‌کنند
دکتر «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس: «با نگاه جامعه‌شناسی می‌توان گفت که پیشرفت‌های زنان به معنای مقاومت آن‌ها در برابر گفتمان مردسالارانه کتاب‌های درسی است و در عمل به ایدئولوژی نظام آموزشی که در آن تحصیل کرده‌اند، "نه" بزرگ می‌گویند.»
دکتر «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس: «با نگاه جامعه‌شناسی می‌توان گفت که پیشرفت‌های زنان به معنای مقاومت آن‌ها در برابر گفتمان مردسالارانه کتاب‌های درسی است و در عمل به ایدئولوژی نظام آموزشی که در آن تحصیل کرده‌اند، "نه" بزرگ می‌گویند.»

نقش‌هایی که در کتاب‌های درسی ایران ترسیم شده، برخلاف واقعیت، تصویری غیرواقعی از زندگی زنان به دانش‌آموزان ارائه می‌کنند. به جز ورق زدن کتاب‌های درسی چه در پایه‌ ابتدایی، چه در دوره‌های متوسطه و بررسی اجمالی تصاویر و محتوای آن، پژوهش‌های بسیاری در ایران بر این نکته تاکید دارند که نظام آموزشی ایران به بازتولید نقش‌های جنسیت‌زده می‌پردازد. 

نگاهی به محتوای کتاب‌های درسی ایران نشان می‌دهد فراتر از تعداد بیشتر تصاویر مردان نسبت به زنان، مشاغل متعددی که مردانه توصیف شده، موقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که برای مردان ترسیم شده، مولفان محتواهای آموزشی دوره ابتدایی و متوسطه در تلاش بوده‌اند تا نقش‌هایی که از منظر جامعه‌شناسی برای زنان و مردان قابل تعریف است را بر پایه تفکرات ایدئولوژیک و مردسالارانه جمهوری اسلامی ارائه کنند. با دکتر «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه لورن فرانسه که مدرس دوره‌های آموزشی پروژه «ضمیمه»، است در مورد چگونگی پرداختن کتاب‌های درسی به نقش‌ها  گفت‌وگو کرده‌ایم.

***

سعید پیوندی با تاکید بر اینکه نقش‌های زن کتاب‌های درسی با واقعیت متفاوت است، می‌گوید: «کتاب‌های درسی متناسب با گفتمانی تنظیم شده است که برای زن و مرد جایگاه‌های متفاوت و خاصی قائل است، برابری جنسیتی را به رسمیت نمی شناسد، مرد را آشکارا جنس برتر می‌داند و زن را فرودست.»

تاکنون مطالب مختلفی درباره نتایج پژوهش‌ و بررسی‌های پروژه ضمیمه در «ایران‌وایر» منتشر شده و در عین حال دکتر پیوندی که خود در پژوهشی که با عنوان «تبعیض و عدم تحمل در کتاب‌های درسی ایران» به چاپ رسیده، به بررسی و نقد شیوه آموزش مفاهیم در نظام آموزشی ایران پرداخته است. 

او در گفتگویی که پیش‌رو دارید، به تحلیل چگونگی پرداختن نظام آموزشی ایران به نقش‌هایی که افراد ایفای آن‌ها را برعهده می‌گیرند اشاره کرده است. او که مدیر مرکز تحقیقاتی لیزک دانشگاه لوزن است می‌گوید: «نظام آموزشی و برنامه و کتاب‌های درسی هم، به‌شدت از این ایدئولوژی مردسالارانه که به نام دین و سنت سلطه مردانه و فرودستی زنانه را توجیه می‌کنند تاثیر پذیرفته‌اند.»

در این گفت‌وگو، تلاش شده تا با سعید پیوندی، نویسنده کتاب‌ «دین و آموزش: شکست اسلامی کردن نظام آموزشی در ایران»، درباره رفتار حاکمیت در بازتولید کلیشه‌های جنسیت‌زده و نقش‌های برخاسته از آن در کتاب‌های درسی این موضوع نقد و بررسی شود. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 

 

نقش‌‌های تعریف شده برای زن و مرد در کتاب‌های درسی با آنچه در عالم واقع در جامعه شاهد هستیم بسیار متفاوت است. اینک ما در ایران با جامعه‌ای مواجهیم که عملا خودش و منابعش را مصرف کرده‌است. به‌ویژه انرژی بسیاری صرف شده تا نقش‌های سنتی بازتولید و بازنمایی شوند. این جامعه حاصل کارکرد تصمیم‌ و اجرای برخاسته از تفکر مردسالارانه است. با این وضع چگونه می‌توان تفاوت میان آنچه در کتاب‌های درسی به‌شکلی غیرواقعی القا می‌شود را، با واقعیت جامعه تحلیل کرد؟

مردسالاری بخش مهمی از ایدئولوژی حکومت ایران و نظام جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد و بازتاب این گرایش را می‌توانیم در همه سطوح جامعه و نهادهای رسمی، ازجمله در تقسیم قدرت به‌روشنی مشاهده کنیم. نظام آموزشی و برنامه و کتاب‌های درسی هم به‌شدت از این ایدئولوژی مردسالارانه که به نام دین و سنت، سلطه مردانه و فرودستی زنانه را توجیه می‌کنند، تاثیر پذیرفته‌اند. پژوهش‌های پرشمار درباره گفتمان کتاب‌های درسی ایران از دوران پس از ۱۳۵۷ بر این ویژگی مردسالارانه و تبعیض آمیز گفتمان آموزشی تکیه می‌کنند. باوجود برخی تغییرات در محتوای کتاب‌های درسی که بارها و بارها دستخوش تغییرات و بازنویسی شده‌اند، در همه این دوران گرایش مردسالارانه در تصاویر، متون و مطالب اساسی ادامه پیدا کرده‌ است. این یک طرف صورت مساله است، اما هم‌زمان مردسالارانه بودن گفتمان آموزشی به معنای این نیست که نسل‌های جوان هم به‌صورت مکانیکی و خطی این فرهنگ را یاد گرفته‌اند و درونی کرده‌اند. در حقیقت، نوعی جنگ فرهنگی آشکار و پنهان در جامعه و در درون نظام آموزشی میان گفتمان مردسالارانه و گرایش‌هایی که به اشکال گوناگون دست به مقاومت زده‌اند، وجود داشته‌است.

باوجود این وضعیت، نظام آموزشی در ایران همچنان اصرار دارد که تعاریف و الگوهای غیرقابل باور و غیرواقعی خود را به دانش‌آموزان القا کند.

اگر جامعه ایران قرار بود همانی شود که کتاب‌های درسی از سال ۱۳۵۷ درباره زن و مرد گفته بودند و می‌گویند، ما حتما در وضعیت کنونی نبودیم. آنچه جامعه ایران در ۲۵ یا ۳۰ سال اخیر در روندهای پویایی درون‌زای خود به‌وجود آورده است شباهت چندانی با نگاه و گفتمان کتاب‌های درسی ندارد. تصویر زن در کتاب‌های درسی این دوران با همه تغییرات، نماینده زن مدرن امروزی نبوده‌است، ولی جامعه به همان راهی نرفته است که کتاب‌های درسی می‌خواستند و تبلیغ می‌کردند. جامعه دارای پویایی درونی خودش است و همان راهی را نمی‌رود که ساختارها می‌خواهند به او تحمیل کنند. امروز حدود نیمی از دانشجویان ایران دختر هستند، دختران در رشته‌های پزشکی، کشاورزی و علوم پایه، علوم انسانی و هنر از پسران پیشی گرفته‌اند. حدود ۶۰ درصد فارغ‌التحصیلان رشته‌های پزشکی و ۷۰ درصد فارغ‌التحصیلان علوم پایه تا سطح دکترا، دختر هستند. سهم آن‌ها در مشاغل تخصص باوجود شرایط نامساعد بازار کار، به‌طور منظم افزایش می‌یابد. همین پدیده را در مورد زنانه شده مهاجرت نیروی متخصص در ایران می‌بینیم. زنان در این سه دهه به بازیگران اصلی دنیای فرهنگ، علم و هنر تبدیل شده‌اند، در‌حالی‌که زنان کتاب‌های درسی بیشتر همسر و مادر و خانه‌دار هستند و به‌عنوان یک شهروند مستقل، کمتر به رسمیت شناخته می‌شوند. باوجود پیدا شدن تدریجی سروکله شمار بسیار کمی از زنان متخصص و یا ورزشکار و نویسنده در کتاب‌های درسی، هنوز چهره غالب زن در کتاب‌های درسی با زن امروزی دنیای ما بسیار فاصله دارد. با نگاه جامعه‌شناسی می‌توان گفت که پیشرفت‌های زنان به معنای مقاومت آن‌ها در برابر گفتمان مردسالارانه کتاب‌های درسی است و در عمل به ایدئولوژی نظام آموزشی که در آن تحصیل کرده‌اند، «نه» بزرگ می‌گویند. این مقاومت زنانه را باید هم نتیجه پویایی درون‌زای جامعه ایران دانست، و هم آنچه که می‌توان روح زمانه نامید؛ یعنی فضای جهانی که در آن برابری زن و مرد به یک مطالبه جهان شمول تبدیل شده است.

کتاب‌های درسی پر از نقش‌هایی است که تقسیم کار در امور مختلف را به زنانه و مردانه تفکیک کرده‌است. چه در خانه و چه در جامعه. اساسا چرا کتاب‌های درسی باید تقسیم کار براساس جنسیت را به دانش آموزان القا کند؟ باتوجه به توضیحاتی که از نتیجه‌ندادن آموزش‌ها در واقعیت، این شیوه در سطح کلان جامعه در بخش کلان امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یا ورزشی چقدر تاثیرگذار است. 

کتاب‌های درسی کار چندانی با واقعیت‌های جامعه ایران و تحولات مهمی که در سطح بین‌المللی جریان است، ندارد. کتاب‌های درسی متناسب با گفتمانی تنظیم شده است که برای زن و مرد جایگاه‌های متفاوت و خاصی قائل است، برابری جنسیتی را به رسمیت نمی شناسد، مرد را آشکارا جنس برتر می‌داند و زن را فرودست. نابرابری جنسیتی در کتاب‌های درسی با ارجاع به منابع مذهبی دین اسلام توجیه شده است. این نگرش در دنیا کم‌سابقه است. در بخش بزرگی از کشورهای دنیا، سمت‌و‌سو گفتمان آموزشی کاهش نابرابری جنسیتی است. در ایران نه‌تنها از چنین گرایشی خبری نیست، که تبعیض‌ها و نابرابری‌ها به‌نام دین توجیه می‌شوند. من این گرایش را ایدئولوژی جنسیتی نام می‌گذارم، برای اینکه بازیگران این گفتمان تصمیمانش درباره اینکه زن باید در جامعه، اقتصاد و بازار کار، سیاست و یا داخل خانه چگونه موقعیتی داشته باشد، از قبل و بر پایه یک پروژه سیاسی دولت اسلامی گرفته‌اند و کتاب‌های درسی به محل ترویج و تبلیغ این ایدئولوژی تبدیل شده است. همه می‌دانند که موضوع کاهش شکاف‌ها و تبعیض‌های جنسیتی و خواست برابری جنسیتی، یک گرایش جهانی است و روح زمانه ما را تشکیل می‌دهد. کتاب‌های درسی ایران نماینده این روح زمانه نیستند. نتیجه چنین نگاه رو به قهقرا رفته‌ای، جدایی از واقعیت‌های در حال تحول جامعه ایران و جهان است و شکاف فرهنگی روزافزون با فرهنگ دانش آموزان. کتاب‌های درسی می‌توانند به روی گروه کوچکی از دانش‌آموزان تاثیر بگذارند، ولی دیر یا زود دختران و پسران با تجربه‌ها و دانشی که در بیرون مدرسه یاد می‌گیرند، به کهنه‌گرا و ناسازگار بودن این گفتمان و فرهنگ پی می‌برند. صدماتی که این گفتمان به اعتبار آموزشی و روندهای جامعه پذیری جوانان می‌زنند بسیار عظیم است. زندگی کردن در مدرسه‌ای که در آن چنین کتاب‌هایی تدریس می‌شوند و مجموعه‌ای از مقررات و اصول بسیار خشک و جامد بر فضای آن سنگینی می‌کند، پر از رنج و سرخوردگی و گاه خشم‌های فروخورده است. جنبش «زن، زندگی، آزادی»، شورش جوانان علیه ایدئولوژی مدرسه‌ای بود که به بچه‌ها سواد و علم یاد داده‌ بود. مشکل البته فقط مدرسه و آموزش نیست، همه حوزه‌های زندگی اجتماعی در ایران از سیاست و فرهنگ گرفته، تا بازار کار هم، گروگان این ایدئولوژی واپسگرا، تبعیض زا و جنسیت‌زده هستند.

در کشورهای دیگر با کارهای داوطلبانه، فعالیت‌های اجتماعی موثری در جامعه تدارک می‌بینند. جالب است که در کتاب‌های درسی حتی برای زنان نقش‌هایی که در آن کارهای داوطلبانه اجتماعی تعریف شده باشد دیده نمی‌شود.

کتاب‌های درسی ایران نگاه تقلیلی و بسته‌ای به زندگی اجتماعی به‌طور کلی و زندگی اجتماعی زنان به‌طور خاص دارند. در گفتمان کتاب‌های درسی ایران، دولت اسلامی نظارت فراگیری بر جامعه دارد و ابتکارات اجتماعی مجاز بیشتر در چهارچوب آیین‌ها و مناسک مذهب شیعه معنا دارند. شهروند شیعه مجاز است برای تولد این یا آن شخصیت دینی، محله را آذین‌بندی کند و یا در ایام محرم مراسم عزاداری و دسته سینه‌زنی راه بیندازد. کارهای داوطلبانه اجتماعی و یا بهتر بگوییم مشارکت مدنی و خودجوش شهروندان یک جامعه پیش‌شرطی مهم دارد و آن هم به‌رسمیت شناختن اصل شهروندی و آزادی‌های مدنی شهروندان است برای به‌وجود آوردن تشکل‌های مستقل و یا دست زدن به فعالیت‌های مدنی مستقل از دولت. 

این استقلال جامعه مدنی از دولت برای گفتمان درسی و نظام اسلامی مفهومی بیگانه است، چراکه درکی که از جامعه وجود دارد عمودی و از بالا [یعنی نهادهای قدرت] به پایین است. معنای آن، درک این است که جامعه مدنی قدرتی مستقل از دولت ندارد و هیچ کاری بدون نظارت دولت ممکن نیست. آنچه در کتاب‌های درسی به دانش‌آموزان تلقین می‌شود اعتبار قدسی حکومت جمهوری اسلامی و ضرورت اطاعت از این حکومت به نام امر قدسی است. به دانش‌آموزان گفته می‌شود که حتی قوانین کشور هم از اصول اسلامی پیروی می‌کنند و این حکومت نماینده نظم قدسی روی زمین است و دارای «ماموریت الهی». این نگاه به حکومت، خودبه‌خود به معنای حذف جامعه مدنی و سازمان‌های غیر‌دولتی است که باید مانند همه دنیا نقش ضد قدرت را در برابر نهادهای رسمی ایفا کنند. هم‌زمان در چنین درکی از جامعه و رابطه آن با دولت، کسانی که شیعه و هوادار ولایت فقیه نیستند و اطاعت از او را بر خود واجب نمی‌دانند، شهروند ثانوی و به حاشیه رانده به‌حساب می‌آیند. کتاب‌های درسی، دیگری متفاوت را به رسمیت نمی‌شناسد و این به معنای نفی شهروندی مدرن است و دشوار ساختن مشارکت اجتماعی و یا ابتکارات شهروندی مستقل از دولت.

چگونه می‌توان این جنسیت‌زدگی عمیق در نقش‌های فردی و اجتماعی را تعدیل کرد؟

پاسخ به این پرسش، کار دشواری است. در جامعه‌ای که همه نهادهای رسمی و رسانه‌های بزرگ حکومتی در کار ترویج و تلقین فرهنگ جنسیت‌زده دینی و نابرابری «طبیعی» میان مرد و زن و یا اعتبار بخشی به تبعیض شرعی میان زن و مرد هستند. نام این را در جامعه‌شناسی خشونت نمادین رسمی و نهادی علیه زنان می‌توان گذاشت. این خشونت نمادین فراگیر، به‌صورت نابرابر و از بالا به زنان تحمیل می‌شود و آن‌ها امکانات فراوانی برای دفاع از حقوق طبیعی و مشروع خود را ندارند. وقتی خود قوانین ظالمانه هستند و امکان تغییر آن‌ها به دلیل مهندسی انتخابات وجود ندارد، تنها راهی که برای مقاومت باقی می‌ماند، سرپیچی از قوانین و پذیرش ریسک مجازات از سوی حکومت است. برای مبارزه علیه جنسیت‌زدگی نهادی و حکومتی جامعه خود را در یک جنگ مدنی و آموزشی و انسانی بزرگ درگیر کرده است. این جنگ نابرابر و ظالمانه است، برای اینکه طرفین دعوا دارای ابزار و امکانات همسانی نیستند. 

حکومت همه منابع و قدرت رسمی را برای تحمیل یک سویه فرهنگ و گفتمان خود در اختیار دارد و جامعه مدنی، خانواده‌ها، جوانان و معلمان آگاه باید با دست خالی به جنگ فرهنگی بروند که در آن قاعده اصلی بازی، زورگویی حکومت است. هم‌زمان جامعه هیچ راه دیگری هم در برابر خود ندارد. کسانی می‌گویند ابتدا باید نظام سیاسی را تغییر داد. این سخن بی‌پایه نیست، ولی مبارزه علیه نابرابری جنسیتی بخشی از مبارزه برای دموکراسی و دگرگون کردن نظم ظالمانه کنونی است. در جریان این مبارزات مدنی است که جامعه یاد می‌گیرد چرا و چگونه باید آینده متفاوتی برای ایران شکل داد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

موج بازداشت مجدد عفوشدگان؛ علی‌اصغر حسنی‌راد، بازداشت شد

۱۲ مرداد ۱۴۰۲
خواندن در ۳ دقیقه
موج بازداشت مجدد عفوشدگان؛ علی‌اصغر حسنی‌راد، بازداشت شد